پيشخوان مكتب الذاكرين

به مناسبت هر  ولادت و شهادت  (اشعار ، سرود و نوحه های) جدید قبل از هر مناسبت بارگذاری می گردد .

 

مناسبت هاي  پيش رو :



* شنبه 19/11/92  -  ولادت امام حسن عسکری (ع)



*دوشنبه 21/11/92  -  وفات حضرت معصومه (س)





اشعار و سرودهای ولادت امام عسکری بارگزاری شد .




 *برای دسترسی آسان به كليه مطالب از قسمت آرشیو موضوعی سمت راست صفحه استفاده نمایید .*




عزيزاني كه تمايل دارند با اشعار و سبك هاي خود مارا در مسير خدمت رساني به


ذاكرين محترم اهل بيت(ع) ياري نمايند ، مي توانند كارهاي خودرا از طريق ايميل ذيل و يا


ازطريق نظرات در اختيار مكتب الذاكرين قرار دهند .


ضمناً مكتب الذاكرين اشعار و سبك هايي کـه از حیـث آهنـگ، شعـر و مضمـون در 


سطح مطلوبي هستند را بارگذاري خواهد نمود .


maktab-zakerin@mihanmail.ir

آدرس هفتگي هيات مكتب الذاكرين كرج

" آدرس اولین هيات ماهانه مكتب الذاكرين كرج "

با حضور مجری و گرداننده جامعه مداح تهران :استاد حاج محمد بازوبند



جمعه - مورخ  17-11-92   ___  از ساعت 19:30



مكان : كرج ، چهارراه هفت تیر - به سمت چهارراه کارخانه قند - کوچه فدایی - حسینیه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) - {مومنی}


* توسل : ولادت امام حسن عسکری (ع)



منتظر قدوم تمام محبين و ذاكرين اهل بيت(ع) هستيم .


ویژه نامه ولادت امام حسن عسکری (ع)


ویژه نامه ولادت امام حسن عسکری (ع)



 * برای ملاحظه اشعار به مناسبت ولادت امام عسکری(ع)  اینجا کلیک کنید .



* برای ملاحظه سرودهای ولادت امام حسن عسکری (ع) اینجا کلیک کنید .



التماس دعا

مصاحبه-زندگي نامه-داستانهاي شنيدني از مداحان و بزرگان

مصاحبه-زندگي نامه وداستان هاي شنيدني ازمداحان،اساتيدوبزرگان


***


استان البرز


1 - مرحوم حاج علي كهن ترابي




بخش آموزش هاي مداحي

آموزش ها و نكات ناب مداحي

***

اشعار ولادت امام زمان(عج)

امام زمان(عج)-ولادت


من كیم قلب وجودم من كیم جان جهانم

من كیم نور عیانم من كیم سر نهانم

من كیم كهف حصینم من كیم مهد امانم

من كیم مولای خلقت در زمین و آسمانم

من كیم فرمان روای ملك حی لامكانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

من كیم من آسمانی مصلح خلق زمینم

من كیم من دست تقدیر خدا در آستینم

من كیم من وارث پیغمبر و قرآن و دینم

من كیم سر تا قدم مولا امیرالمؤمنینم

من كیم من آخرین تیر الهی در كمانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

من كیم من آفتاب یازده خورشید نورم

من كیم من مصحفم تورات و انجیل و زبورم

من كیم من مظهر عفو خداوند غفورم

من كیم من آن كلیم هستم كه عالم گشته طورم

من یگانه مصلح عالم امام انس و جانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

ماه شعبان خنده زن بر آفتاب منظر من

بوسه گاه جده ام زهرا جبین مادر من

سیزده معصوم را روح و روان در پیکرم من

جان به قرآن می دهد لعل لب جان پرور من

نقش جاء الحق به بازویم شهادت بر زبانم

من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

بیشتر از آنكه كامم تر شود از شیر مادر

داشتم بر آسمان معراج چون جدم پیمبر

بر لبم گردید جاری آیة قرآن چو حیدر

بر همه مستضعفین دادم نوید فتح را سر

با گل لبخند بابا بوسه میزد بر دهانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

من به چشم شیعیانم جلوة الله و نورم

من میان دوستانم ، گرچه پندارند دورم

ملك هستی بهر مواجی بود از شوق و شورم

دوستان آماده نزدیك است ایام ظهورم

می رسد دیگر به پایان انتظار شیعیانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

گرچه چون یوسف به چاه غیبت کبری اسیرم

هرکجا باشم به کل عالم خلقت امیرم

غیبتم را هست سری نزد دادار قدیرم

تا در اقطاع زمین با دوستانم انس گیرم

گه به سهله گه به کوفه گه به قم گه جمکرانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

من همان خون خدا هستم که در جوش و خروشم

بانگ هل من ناصر جدم بود دائم به گوشم

پرچم سرخ حسین ابن علی باشد به دوشم

پر شود از عدل این عالم به عزم سخت کوشم

چون پیمبر گله ی صحرای هستی را شبانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

انبیا و اولیا هستند یك سرلشكر من

عیسی و مریم نماز آرد به جا پشت سر من

آیة فتحًا مبینا نقش بر انگشتر من

حكم حكم من زمین و آسمان فرمان بر من

پایگاهم كوفه پا بر قلة هفت آسمانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

جامه ی ختم رسل پوشیده بر قد رسایم

ذوالفقار مرتضی در پنجه ی مشکل گشایم

چارده خورشید پیدا در جمال دل ربایم

می رسد از کعبه بر گوش همه عالم صدایم

جمع می گردند در یک لحظه گردم دوستانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

می رسد روزی كه با عدلم اروپا را بگیرم

وز پی احیای قرآن كل دنیا را بگیرم

پنجة قهر افكنم حلقوم اعدا را بگیرم

داد حیدر ، داد محسن ، داد زهرا را بگیرم

داد ثاراللهیان را از یزیدیان ستانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

منتظر باشند مهدیون به امید وصالم

ی رسد روزی كه گیرم پرده از ماه جمالم

من امید مصطفی من آرزوی قلب آلم

من شما را آبرویم ، عزتم ، قدرم ، جلالم

من به میثم شهد وصل خویشتن را می چشانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم


 

اشعار ولادت امام زمان(عج)...استاد سازگار

امام زمان(عج)

بند اول

آسمان امشب جمال حق تعالی را ببین

نیمۀ ماه محمد، ماه زهـرا را ببیـن

بـرفراز دست مولانـا امام عسگری

ماه نـرگس، آفتاب عالم آرا را ببیـن

پای تا سر، سر به سر، آئینه شو آئینه شو

چون شدی آئینه آن رخسار زیبا را ببین

با همه سیّارگان دور زمین آور طواف

آفتابِ بـامدادِ عـرشِ اعـلا را ببیـن

روح شو، بـر بـام شهر سامره پرواز کن

چشم شو، خورشید غایب از نظرها را ببین

بـر فـراز مهـد مهدی پر بزن پـرواز کن

لحظه لحظه شمع جمع آل طاها را ببین

همچو نرگس با گل لبخند از هم باز شو

در ریاض نور، حسن حق تعالی را ببین

ای چراغ ماه، از خورشید زیباتر شدی

غرق در انوار حسن حق ز پا تا سر شدی

بند دوم

ای بهشت سامره! امشب جهان آرا شدی

بـا گلِ لبخندِ ماهِ نـرگس از هم وا‌شدی

نی عجب، گر عالمی گردید از بوی تو مست

زآنکه امشب مستِ بویِ نرگسِ زهرا شدی

آسمانی لالۀ نـرگس شکفتی در زمیـن

ماه بزم عرشیان، خورشید سامرا شدی

بـا طلوع صبح از مشرق برآیـد آفتاب

آفتـاب فاطمه وقت سحر پیـدا شدی

گاه در دامان نرگس گاه در دست حسن

نور خود را بذل کردی ماه محفل‌ها شدی

آسمانی‌ها زمین بوس تـو بـودند از ازل

ز چه ‌ای جان جهان‌ها همنشین با ما شدی

در محافل حاضری، در دیـده پیدا نیستی

از نظرها غـایبی و انـجمن آرا شدی

ای وجود از مقدمت آباد! یا مهدی بیا

عید میلادت مبارک باد! یـا مهدی بیا

بند سوم

در شب میلاد پیدا شـد تجلّای ظهور

سرزند از غرب، مهر عالم آرای ظهور

آمد آن مولود مسعودی که در سیمای او

از ازل پیغمبران دیـدند سیمای ظهـور

نقشِ «جاءالحق» دهد بر روی بازویش خبر

از قیـام مهدی و از صبـح زیبـای ظهور

ای خوش آن روزی که کلّ خلق عالم بشنوند

در کنار کـعبه پـای رکن، آوای ظهـور

ای همه چشم انتظاران! بشنوید و بنگرید

بـر دو بازوی ولیِّ عصر، امضای ظهور

شیعه در ایام غیبت همچو کوهی سربلند

در حوادث پایدار استاده تـا پـای ظهور

ای شما آل محمد جان ما قربـانتان!

از شما ما را نباشد جز تمنّای ظهور

می‌درخشد پرچم توحید بر بام فرج

منتظر باشید، نزدیک است ایـام فرج

بند چهارم

غم مخور گر شد زمین ماتم سرای انتظار

می‌رسد روزی بـه پایـان روزهای انتظار

اشک و آه و گریۀ چشم انتظاران شاهد است

سخت تـر از احتضار آمد بـلای انتظار

یوسف زهرا! تو شاهد باش، عمر ما گذشت

پیـر گردیـدیم در حال و هـوای انتظار

جمعه‌ها ذکرم شده «اَین الحسن، اَین الحسین»

لحظه‌هایم گشته یـکسر لحظه‌های انتظار

بس که سردادم ندای «أینَ ابناء الحسین»

کرده‌ام صحرای دل را کربـلای انتـظار

از طنین ذکـر «اللهم عجّل للظُّهور»

بند بندم گشته یکسر نی نوای انتظار

یابن زهرا! ما دعا کردیم تو آمین بگو

تـا بهار وصل آیـد در قفـای انتظار

تـو تـمام آرزوی آل زهـرایی بیـا

ای امید شیعه می‌دانم که می‌آیی بیا

بند پنجم

تو دل از من برده‌ای بسیار یابن العسکری

من تو را نشناختم یک بار یابن العسکری

گه نجف گه کربلا گه سامره گه کاظمین

داشتم با حضرتت دیدار یـابن العسکری

دیده‌ای کز دیـدن روی تـو نـابینا بـود

کمتر است از نقش بر دیوار یابن العسکری

گرچه لایق نیستم، ای خوبتر از جان بیـا

پا به چشمم از کرم بگذار، یابن العسکری

دشمنانت کارشان جز دشمنی با شیعه نیست

شیعه غیر از تـو ندارد یار، یـابن العسکری

بی تـو شادی جا نـدارد بین ما، مولا بیا

کوه غم از دوش ما بردار یابن العسکری

برگ برگ لاله‌ها در باغ و بستان شاهدند

بی تو گل هم شد به چشمم خار، یابن العسکری

گرچه گم کردند چشمان گهربارم تو را

باز می بینم فقط تنها تو را دارم تو را


 

بحر طویل نیمه شعبان....استاد سازگار

------------(بحر طویل نیمه شعبان)----

كشتی برده فروشان، ز ره دور عیان است كه برعرشه ی آن بانوی مُلك دو جهان است، بگو فخر زنان است، بگو مادر مولای زمان است، بود منتظر مقدم او بُشر سلیمان كه به عنوان كنیزش بخرد، تا ببرد بر ولی قادر منّان، حسن عسکری آن یازدهم اختر تابان ولایت، به كف بُشر یكی نامه از آن شمس هدایت ،كه ز اسرار خدا داشت حكایت، نگه دخت یشوعا چو بر آن نامه بیفتاد، قرار از كف خود داد و ببوسید و روی چشم نهاد و گـُل لبخند به لب گفت كه: این نامه ی یاراست، خطش را خبر از وصل نگاراست، سپس گفت كه ای بُشر مپندار كنیزم كه زده فاطمه گل بوسه به پیشانی و خوانده است عزیزم، شرفم بس كه عروس علی و فاطمه ام، داده خداوند به من این شرف و قدر و بها را.

من از نسل یشوعا كه همان دختر شاهنشه رومم، چه بسا ماه وشانی كه ز عزت همه بودند كنیزم، چه بسا سرو قدانی كه به محفل همه بودند غلامم، دو پسر عم كه مرا شیفته بودند و ز من خواستگاری بنمودند، كشیشان همه انجیل گشودند، یكی را به سر تخت نشاندند، گـُل و لاله فشاندند كه دامادِ نگون بخت به كام اجل خویش نگون شد، ز سر تخت، شب آمد، به سر دست و قضا چشم مرا بست كه در عالم رویا نگه اُفتاد مرا بر رخ زیبا پسری، نخل شرف را ثمری، صُنع خدا را اثری، دیده به ماه رخ زیباش گشودم، ز كفم رفت همه بود و نبودم، كه ندا داد رسول مدنی احمد خاتم كه: اَلا عیـــــــــــسی مریم، چه شود دخت یشوعای تو را بر پسرم عقد ببندم، لب جان بخش گشودند، یكی خطبه سرودند و مرا عقد نمودند بر آن شمس ولایت، كه عیان دیدم از آن طلعت نورانی او روی خدا را.

چه مبارك شبی بود و چه فرخنده شبی بود، ولی حیف كه بیدارشدم، سخت گرفتارشدم، شب همه شب در تب و در تاب شدم، شمع صفت آب شدم، تا كه شبی فاطمه آمد ز ره لطف به خوابم، نگهی كرد به چشمان پر آبم، به ادب بوسه به دستش زدم و روی قدم هاش فتادم، ز فراق رخ جانان به شكایت دو لب خویش گشودم كه: به دادم برس ای عصمت دادار ودودم، غم دوری یگانه پسرت كشت مرا، فاطمه فرمود: چگونه پسرم پیش تو آید، به تو این بخت نشاید، مگر آیین نصاری بگذاری و به اسلام روی بیاری سر تسلیم و رضا را.

من در آن عالم رویا لب جان بخش گشودم، به خدا و به رسول به علی بود درودم، چو شهادت به لب آوردم و اقرار نمودم، گـُل لبخند به گلزار رخ فاطمه دیدم، كه گشود از كرم آغوش و مرا در بغل خویش گرفت و به رُخم بوسه زد وگفت: از امشب تو عروس منی ای پاكیزه سرشتم، گل باغ بهشتم، به تو تبریك كه هرشب پسرم پیش تو آید، من از امشب همه شب لاله ز باغ رخ او چیدم و در خواب ورا دیدم، تا داد مرا وعده ی دیدار، كه در سلك كنیزان ببرم روی به بیت الحرم یار، خوشا حال تو ای بُشـر، كه مامور شدی از طرف حجت دادار، بر این كار، منم همسر آن نور دل احمد مختار، كز آن سید ابرار، بیارم به جهان منتقم خون شهدا را.

چارده شب چو گذشت از مه شعبان، مه عترت، مه قرآن، چه مبارك سحری بود، بگو نخل ولا را ثمری بود، بگو بحر كرامت گوهری داشت، بگوشمس ولایت قمری داشت، بگو نرگس زهرا پسری داشت، بگو مصلح كلِ بشری داشت، جهان دادگری داشت، خبر زآمدن حجت ثانی عشری داشت كه شد دیده ی نرگس، دل شب باز ز رویا به دو صد ناز، وضو ساخت و اِستاد سحرگه به نمازشب و آیات خدایش به لب افتاد، به تاب و تب و از درد گـُل انداخت عذارش، ز كف افتاد قرارش، صلوات مـَلك از اوج فـَلك گشت نثارش، به رُخش جلوه ی بدر و به لبش سوره ی قدر و نفسش كرد معطـر همه امواج فضا را.

ناگهان دید حكیمه كه شده حجره پر از شوق و شعف وشور، روان گشت حضور قمر برج ولایت، حسن عسكری آن مـــــــــــــــهر فروزان هدایت، به ادب گفت كه: ای جان دو عالم به فدایت، شده در پرتو انوار نهان نرجس پاكیزه لقایت، گل لبخند حسن باز شد و گفت كه: ای عمه پاكیزه سرشتم، گـُل خوشبوی بهشتم، به ادب رو به سوی حجره ی نرگس، گل زهرا ثمرم، همسر نیكو سِیَرم، سرزده قرص قمرم، یافت ولادت پسرم، آمده نور بصرم، رفت حكیمه به سوی حجره نرجس، نگه افكند به خورشید رخ حجت سرمد، گـُل نورسته ی احمد، مه اثنی عشر آل محمد، لب جان بخش گشوده، سخن از وحی سروده، به لبش نام خداوند و رسول و علی و حضرت زهرا و حسین و حسن و باز علی باز محمد پس از آن جعفر و موسی و رضا گفت، محمد و علی گفت، سپس نام ز خود بُرد، ندا داد به هرنسل و زمان اهل ولا را.

ندا داد منم مهدی موعود، منم حجت معبود، منم مصلح عالم، منم منجی عالم، منم وارث پیغمبر خاتم، منم حجت سرمد، منم عبد موید، منم حیدر و احمد، منم نجل محمد، منم آن منتقم خون خدا، طالب خون شهدا، زاده مصباح هدی، صاحب عمامه ی پیغمبر و تیغ علی و چادر زهرا، جگر پاك حسن، جامه ی خونین حسین، دست ابالفضل علمدار، منم وارث پیشانی بشكسته ی زینب، شود آن روز كه از پرده ی غیبت به در آیم به سوی كعبه بیایم، برسد بر همه خلق ندایم كه :من ای منتظران، مهدی موعود شمایم، پس از آن ره به سوی شهر مدینه بگشایم، حرم فاطمه را بر همه عالم بنمایم، كنم آغاز از آن جا سفر كرب و بلا را.

گل احمد، گل زهرا، گل نرگس، گل امیدحسن، یوسف زهرا، ولی الله معظم، دُر دریای كرامت، ز خداوند و رسولان و امامان و همه منتظران باد سلامت، همه مشتاق پیامت، همگان منتظر صبح قیامت، تو شه ارض و سمایی، تو فقط منتقم خون خدایی، تو امید دل مایی، حجرالاسود و هجـر و حرم و زمزم و مسعی و صفا، مروه همه چشم به راهت، همه مشتاق نگاهت، چه شود تا كه ببندی به حرم قامت و نغمه ی قد و قامتت آید، عیسی مریم كه به تو روی نیاز آرد و پشت سر تو باز نماز آرد و فریاد "انا المهدی ات"از خلق بـَرد هوش، جهان جمله شود گوش، اَلا كوه فِراقت به سر دوش، شود تا كه كنم شهد وصال از دو لبت نوش؟ دعا كن كه دعاها به اجابت برسد بهر ظهورت، تو بیایی، تو بیایی، گره از كار فروبسته ی عالم بگشایی، تو بیایی، تو بیایی، كه دل از عالم و آدم برُبایی، تو بیایی كه كنی زنده ز نو دین رسول دو سرا را.

به خدا ای پسر فاطمه تنها نه حرم منتظر توست، عرب تا به عجم منتظر توست، به خون پسر فاطمه سوگند كه بر گنبد زرین حسین ابن علی سید الاحرار، عَلـَم منتظر توست، نه اسلام كه ابناء بشر منتظر توست، زمان منتظر توست، جهان منتظر توست، نبی منتظر توست، علی منتظر توست، بیا فاطمه بیش از همگان منتظر توست، حسین و حسن و هفتاد دو تن منتظر توست، خدا را خدا را، كه آن گنبد ویران شده و قبر پدر منتظر توست، بیا ای شرف شمس رسالت، به خداوند قسم دیر شده صبح وصالت، همه چشم اند چو "میثم" كه بیایی ببینند به مرآت رُخَت آیینه ی پنج تن آل عبا را.



امام زمان(عج)...استاد سازگار

امام زمان(عج)


جهان چو باغ دل شیعه خرم است امشب

محیط نـور خدا، مُلک عالم است امشب

سرور آل رســولِ مکــرّم اسـت امشب

ولادت ولــی‌الله اعظــم است امشب

پیمبران خدا!عیدتان مبارک باد

تمامی شهدا!عیدتان مبارک باد

موالیـان ولایـت، ز جــا قیـام کنید

غدیـر دوم شیعه است، احترام کنید

نظـاره بــر ثمــر یــازده امام کنید

حضور حضرت مهدی همه سلام کنید

تمام ملک خدا شد ز نور، پوشیده

امام عصـر، لبـاس ظهـور پوشیده

دوباره بعثت نو در جهان شده تکرار

بهـار تـا به ابـد، جاودان شده تکرار

کمال دین به زمین و زمان شده تکرار

ولادتِ همـه پیغمبـران شـده تکرار

پر از فروغ ولایت شده تمامِ زمان

امام گشته به امر خدا، امامِ زمان

گرفته عید به ارض و سما، خدا، امشب

به خلق می‌دهد عیدی جدا جدا، امشب

الا تمــام امـامــان و انبیــا، امشب-

نظر کنید به سـرداب سامرا امشب

بـه روی منتقم آیت خـدا نگرید

فـراز شانـۀ او رایـت خـدا نگرید

شبِ ظهـور بـوَد، یـا قیامتِ کبراست؟

که عید منتقم خـون سیدالشهداست

به اولیـای خـدا، عید اولیای خداست

کسی که از همه خوشنودتر بوَد، زهراست

گشوده شیر خـدا بـاز، رایتِ ظفرش

مبارک است به زهرا و یازده پسرش

الا ظهـور تـو عیـد تمـام منتظران!

یگانـه مصلـح عــالم، امام منتظران

به لحظه‌های ظهورت، امامِ منتظران

به پیش روی تو بر پا، قیام منتظران

بیـا که عتـرت و قرآن در انتظار تواَند

شتاب کن که شهیدان در انتظار تواَند

خوش آن زمان که بوَد روی چشم ما قدَمت

مسیح از فـلک آیـد به شوق فیض دمت

بــود بــه دوش علمـدار کربـلا، عـلَمت

تمــام وسعـت مـلک خـدا شود حرَمت

بیا بیا که بر آری تو حاجتِ همه را

بر آر دست و بگیـر انتقامِ فاطمه را

تو چون رسول خداوند منجی بشری

تـو تیــر آخــرِ ذریــۀ پیـامبـری

تو دست عدل خداوندگار دادگری

تویی که منتظران را امام منتظری

قسم بـه ذات خداونـد حق‌تعـالایت

حسین، چشم گشوده به قد و بالایت

امـام عصـری و اعصار در زعامتِ توست

به حقِّ حق که امامت فقط امامتِ توست

کرم، گدای سـرِ سفـرۀ کــرامت توست

«سلامت همـه آفاق در سلامت توست»

هماره تو که بشر سر به سجده بگذارد

خـدا وجـود تـو را از بـلا نگــه دارد

زمان نویـد دهـد وصل یار، نزدیک است

رهـا شـدن ز شـب انتظار، نزدیک است

گذشته فصل زمستان، بهار، نزدیک است

طلیعـۀ فـرَجِ هشت و چـار نزدیک است

به صبحِ روزِ ظهـورِ امـام عصـر، قسـم

برآر دست و دعای فرج بخوان «میثم»

ولادت امام زمان (عج)...استاد سازگار

ای آخریـن امید رسـالت خوش آمدی

خورشید آسمـان عـدالت! خوش آمدی

سر تا به پات قدر و جلالت! خوش آمدی

بنیان‌کن اساس ضلالت! خوش آمدی

با مقدم تو گشت زمین رشک آسمان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

اسلام بـا ولادت تـو بـاز جـان گرفت

روی ندیـدۀ تـو دل از آسمـان گرفت

دیـن بـا ولایتت شرف جاودان گرفت

«حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت»

جاء الحقت رسید بـه گوش جهانیان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

ای از خدا سلام به جسم و به جان تو

آوای وحـی می‌شنــوم از زبــان تو

دل‌بـرده از پـدر ز مـلاحت بیان تو

قرآن بخوان که بوسه زند بر دهان تو

ای عمر وحی از نفست گشته جاودان

عجل علـی ظهورک یا صاحب‌الزمان

میـلاد تو ولادت خوبان عالم است

عید هزار موسی و عیسی‌بن‌مریم است

میـلاد اهـل‌بیت رسول مکرم است

میـلاد دیگـر شهـدای مکرم است

میـلاد سیدالشهــدا را دهـد نشـان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

بازآ که اولیای خـدا چشم‌شـان به توست

یـاران سیدالشهــدا چشم‌شـان به توست

سرهای تشنه گشته جدا، چشم‌شان به توست

مکه، مدینه، کرب‌و‌بلا چشم‌شان به توست

کعبه گشوده چشم به راه تو همچنان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

ما از تو دور و جای تو پیوسته بین ماست

روی ندیـده‌ات همـه جا نور عین ماست

چشم انتظار ماندن ما دین و دِین ماست

جمعـه گــواه نالـۀ ایـن الحسین ماست

یک جمعه این سوال نیفتاده از زبان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

تو خود شبان و این رمه در انتظار توست

چشم جهانیـان همـه در انتظار توست

مولا! بیـا کـه فاطمـه در انتظار توست

خورشید نهـر علقمـه در انتظار توست

بر بازوی عموی خود این جمله را بخوان

عجـل علی ظهـورک یا صاحب‌الزمان

تو غایبی و خلق جهان در حضور توست

ملک خـدای عزوجـل غـرق نـور توست

جای تو خالی است و جهان پر ز نور توست

آقـای عیدهــا همـه روز ظهــور توست

از چشم ما نهانی و در عالمی عیان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

بی تـو شـب سیــاه شـده روزگار ما

بی ‌تو شده است خنده گل نیش خار ما

رنـگ خـزان گرفتـه سراسر بهـار ما

بــازآی ای قــرار دل بـی‌قــرار ما

بازآ که ذکـر مـا شده الغوث الامان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

کی می‌شود که پای به چشم بشر نهی؟

عمامــۀ رسـول خـدا را به سر نهی

بر قلب دشمنـان ولایت شـرر نهی

تا یک نظر به جـانب اهل نظر نهی

رخ بر تمـام منتظـرانت دهـی نشان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

ای زخــم پیکـر شهــدا بی‌قرار تو

چشم علی به دست تو و ذوالفقار تو

فریـاد انتقـام شهیـدان شعـار تو

لبخند می‌زند عموی شیرخوار تو

کای دست انتقـام خداونـد لامکان!

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

دست حقّی و کاتب لوح و قلم تویی

بهـر ظهـور، بیـن امامان علم تویی

بگشای رخ که هادی کل امم تویی

مـولا! بیـا!بیـا! کـه امام حرم تویی

گویـد بـلال بـر تـو به بام حرم اذان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

ای دست اولیــای الهـی به دامنت

جوشن کبیر در صف پیکار جوشنت

پیـــراهن حسیــن، بـرازندۀ تنـت

«میثم» تمام چشم شده بهر دیدنت

چشمش بود به راه تو، اشکش به رخ روان

عجـل علـی ظهورک یا صاحب‌الزمان


 

اشعار ولادت امام زمان(عج)....حاج غلامرضا سازگار

جمال غیب و شهود است این که می آید

تمـام رحمت و جود است این که می آید

شعیب و صالح و هود است این که می آید

عزیـز مصـر وجـود است ایـن که می آید

زهـی بـه مرتبـه و عـزت پیامبـرش

سپاه بدر و احد ایستاده پشت سرش

تمـام عالـم ایجـاد مـی شود حـرمش

حرم گذاشته از دور دیـده بـر قـدمش

مسیح زنده کند باز، جان ز فیض دمش

به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش

خـروش لشکر او انتقام خون خداست

نـدای حنجر خـونین سیـدالشهداست

نقاب غیبت خود را ز چهره باز کند

رخ نیـاز بـه درگـاه بــی‌نیـاز کند

مسیح پشت سر حضرتش نماز کند

برای بیعت او دست خـود دراز کند

نگه کنید شهیدان چه گونه سرمستند

برای یاری او زنده گشته، صف بستند

بیا که حجر ز هجر تو اشک می بارد

بیا که کعبه بـه دور سرت طواف آرد

بیا که بـر قـدمت رکن، دیده بگذارد

بیا که فاطمـه تنهـا تـو را تو را دارد

بیا که تا تو نیایی، زمان محرمِ توست

بیا که پیرهــن پـاره تو پرچم توست

بیا که قلب جهان بی قرار توست، بیا

بیا که چشم همه اشکبار توست، بیا

بیا که تیـغ خدا ذوالفقار توست، بیا

بیا که فاطمه چشم انتظار توست، بیا

بیا که «میثم»دل سوخته به محضر تو

گلاب اشک فشاند به خاک مادر تو


 

اشعار ولادت امام زمان(عج)

امام زمان(عج)


بال جبریل غزل های مرا آوردند

بشکن ای نیل که موسای مرا آوردند

و شکوه دم عیسای مرا آوردند

دست بر سینه که آقای مرا آوردند

یک قدم مانده فقط تا ابدیت برسم

آه ای عشق کمک کن به هویت برسم

هفت پشتم همه زاده و مجنونِ شما

یازده قرن گذشت از غمِ گلگون شما

ما همه سوخته، خاکستر و دلخون شما

گردن غیرت این طایفه مدیون شما

هر که بی عشق تو سر کرده بمیرد بهتر

باغ عمرش دم پاییز بگیرد بهتر

دوش در حلقه ما قصهٔ گیسوی تو بود

تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود

سمت سجاده کمان خانهٔ ابروی تو بود

کیمیا اندکی از خاکِ سر کوی تو بود

به فدای قدمت ای همه جان، ای همه تن

بگشا بند قبا تا بگشاید دل من

چشم هر کس به تو افتاده دگر مات شده

دیده روشنی از پرتو مشکات شده

نسل در نسل همه اهل کرامات شده

راوی معجزه آنیِ چشمات شده

کشتهٔ چشم تو از هر دو جهان خواهد رفت

در بهشتم برود نعره زنان خواهد رفت

چشم یعقوب سپید است نسیمی بفرست

مهربانی خودت را به یتیمی بفرست

ما نداریم کسی را تو کریمی بفرست

جلوهٔ تازه ای از یارِ قدیمی بفرست

جمکران ساخته ای هم وطن ما باشی

تا پناهِ غم هر مرد و زن ما باشی

نقش لبخند خودت را به دل قاب بکش

شب شده سوسوی آرامش مهتاب بکش

از کویر عطش سینه ما آب بکش

قبله شو آینه در کاشیِ محراب بکش

وای بر ما اگز از عشق پریشان نشویم

بی ولای نفس ناب تو سلمان نشویم

می شود شادی آن قلب سپیدت باشیم

یا که دعوت شدهٔ سفره عیدت باشم

یکی از پا به رکبان شهیدت باشیم

شده ای دوست، شده شیخ مفیدت باشیم

یک دو خط هم بنویسی دلمان شاد شود

با نفس های گل فاطمه آباد شود

سی نفر یار نداری که پریشان نشوی

دم به دم ابر پر از اشکِ بهاران نشوی

از نگاه دل غفلت زده پنهان نشوی

خانه بر دوش ترین یار بیابان نشوی

یار تو خواب ندارد همه جا بیدار است

لب به لب پر شده از دغدغهٔ دیدار است

چقدر تا دم بی تاب عبورت مانده

تا لب بام سحرگاه ظهورت مانده

بانویی خم شده در راه ظهورت مانده

روی دیوار و دری چشم غیورت مانده

قسمت می دهم ای آبروی شب بوها

دگر از راه بیا منتقمِ پهلوها

ولادت امام زمان(عج)...عرب خالقی

امام زمان(عج)-ولادت


همیشه رهسپرم سوی جاده ی خورشید

منم مسافر پای پیاده ی خورشید

چه فرق می كند از پشت ابر هم باشد

به طالبش برسد استفاده ی خورشید

منم كه كاسه به دستم منم كه تاریکم

دو جرعه نور دهیدم ز باده ی خورشید

اگر چه دورم از آقای خود ولی از او

جدا نگشتنیم چون بُراده ی خورشید

شناسنامه ی من صبح اول ایجاد

چنین نوشته منم بنده زاده ی خورشید

سلام می دهم از عمق این دلِ تاریك

به آخرین پسر خانواده ی خورشید

تویی تو معنی یا نور، عمق یا قدوس!

بگو كه حضرت خورشید كِی رسم پابوس؟

كبوتران خدا مژده ی سحر دادند

تمام از شب میلاد تو خبر دادند

كلاغ های دِهِ ما به یمن آمدنت

چو بلبلان همه آواز عشق سر دادند

بهار حُسن خداوند با رسیدن تو

به شاخه شاخه ی این شعر برگ و بر دادند

درخت ها همه هنگامه ی قدم زدنت

ز شوق دیدن تو دست با تبر دادند

عروسِ باغچه ی یاس، مادرت نرگس

چه كرده بود به او این چنین ثمر دادند

هزار شكر خدا را كه باز هم امروز

به خانواده ی زهراییان پسر دادند

نفس بریده صدا می زنیم در همه حال

به دادمان برس ای میم و حا و میم و دال

هزار پرده هم افتد اگر به رخسارت

به چشم كس نَبُوَد باز تاب دیدارت

به شوق گرمی دستانت آمدم خورشید

بیا و بار بده ذره را به دربارت

به سایه سار بهشت خدا چه حاجتمان

بس است بر سرمان سایه سار دیوارت

هزار یوسف مصری كلاف حُسن به كف

نشسته اند به صف در میان بازارت

به شیوه ی پدرانت چه می شود بینم

كنار سفره ی ما باز كردی افطارت

برو سفر به سلامت كه هر كجا هستی

امام آخر دنیا! خدا نگهدارت

برو ولی به کجا؟ چشم ماست خانهٔ تو

بیا دوباره گرفته دلم بهانهٔ تو

روایت است كه در روزگار آمدنت

زمین تمام شود بی قرار آمدنت

روایت است كه بالاترین عبادتِ خلق

در این زمانه بُوَد انتظار آمدنت

روایت است ز اصحاب خوب شیطان است

كسی كه كار ندارد به كار آمدنت

روایت است كه با ذوالفقار می آیی

چه با شكوه بُوَد اقتدار آمدنت

روایت است قیامی كه سیدش یمنی ست

خبر دهد چو نسیم از بهار آمدنش

مقام رهبری آن سید خراسانی ست

نشانه ی دگر روزگار آمدنت

نشانه های ظهورت هنوز كامل نیست

دلی كه منتظرت نیست گِل بُوَد دل نیست

به هر کجا که سخن از تو در میان آید

به جسم مردهٔ نطقم دوباره جان آید

من آمدم که نباشم فقط تو باشی تو

فنای ذات تو گشتن کمالمان آید

که مثل توست که بعد از هزار و اندی سال؟

زمان آمدنش باز هم جوان آید

که مثل توست چنین و که چون رقیه چُنان؟

که طفل باشد و چون پیر قد کمان آید

که دیده است که سجده کند لب طفلی؟

بر آن لبی که از آن بوی خیزران آید

خرابه بود و سحر بود و دختر بابا

بدون همسفرش رفت با سرِ بابا

ولادت امام زمان(عج)...سید مجتبی شجاع

امام زمان(عج)


سینه ام آباد گل نرگس است

دل خوش امداد گل نرگس است

یاد خدا یاد گل نر گس است

شب شب میلاد گل نر گس است

دل به ولای گل نرگس ببند

بهر ظهورش صلواتی بلند

محو تماشای تو بودن خوش است

غرق تمنّای تو بودن خوش است

واله و شیدای تو بودن خوش است

خاک کف پای تو بودن خوش است

گر که لب یار دلم وا شود

صد گره از کار دلم وا شود

ای که ولای تو شده یاورم

خاک سر کوی تو تاج سرم

ناز تو را با دل و جان می خرم

ای به فدایت پدر و مادرم

کاش شوم مورد تایید تو

مست شوم از مِی توحید تو

غنچه به یاد تو شکوفاتر است

دل به امید تو شکیباتر است

گفته نبی عشق تو گیراتر است

مهدی من از همه زیباتر است

باعث آرامش دل ها تویی

عشق علی یوسف زهرا تویی

ای که ولای تو مرا دین شده

قلب من از عشق تو آذین شده

عاشق عشق تو خدا بین شده

زمزمه روز و شبم این شده

منتظران را به لب آمد نفس

ای شه خوبان تو به فریاد رس

ای که جمال تو نصیبم نشد

دیدن خال تو نصیبم نشد

وصف کمال تو نصیبم نشد

گر چه وصال تو نصیبم نشد

صبح و مسا رو به خدا می کنم

بهر ظهور تو دعا می کنم

دل شده شیدای تو یابن الحسن

غرق تمنای تو یابن الحسن

خانهٔ دل جای تو یابن الحسن

گریه شب های تو یابن الحسن

برده قرار از دل افلاکیان

بی خبر از حال تواند خاکیان

یوسف دل ترک سفر کی کنی؟

کاخ ستم زیر و زبر کی کنی؟

باز درِ فتح و ظفر کی کنی؟

شام غم هجر، سحر کی کنی؟

صوت دل آرای تو بشنیدنی ست

خیمه سبزت به خدا دیدنی ست

کاش که من از تو خبر داشتم

از غم تو دیده ی تر داشتم

کاش که در پای تو سر داشتم

بر رخ ماه تو نظر داشتم

کاش که در دولت هم عهدیت

بشنوم آوای انا المهدیت

اشعار ولادت امام زمان(عج)....استاد سازگار

امام زمان(عج)-ولادت


عیـد است ولـی عیـد قیـام بشریت

در پرتــو میــلاد امـــام بشــریت

بـا دست کــرم ذات خداونـد تعـالی

زد سکــۀ اقبــال بــه نـام بشریت

از خم طهورا که خدا ساقی آن است

بـا دست خـدا پـر شده جام بشریت

امشب ببر ای باد صبا پیشتر از صبح

بـر سامـره پیـوسته سـلام بشـریت

عالم همـه‌جـا وادی طــور است ببینید!

در دست حسن مصحف نور است ببینید

خیزیـد همـه سـورۀ والشمس بخـوانید

گل در قـدم مهــدی موعــود فشـانید

از جـام شرابـی که خـدا ساقی آن است

پیوستــه بنوشیـد و بـه یـاران بچشانید

تنها نه فقط شب، شبِ مهدی‌ست، بگویید

میــلاد ائمــه اسـت بدانیــد بدانیـــد

خیزیـد و ببندیــد همـه بار سفر را

محمل به سوی کعبۀ مقصود برانید

امشب خبری خوش به بنی‌فاطمه آمد

بـوی گـل نـرگس بـه مشام همه آمد

عیـد ملک و جـن و بشر باد مبارک

بـر شـانۀ خورشیـد قمـر باد مبارک

طوبـای امیـد همه خوبان جهـان را

در نیمـۀ ایــن مـاه ثمـر باد مبارک

آوای خدا می‌شنوم از لب مهدی

این زمزمـه بر مرغ سحر باد مبارک

پیغـام خـدا را برسانیــد بـه نرگس

کای مـادر فرخنده! پسر بـاد مبارک

ای خیل ملک پیش روی مادر مهدی

آییــد و بگردیـد بـه دور سـر مهدی

دیدید همه کعبۀ روح شهدا را

دیدید همه آینـۀ غیب‌نمـا را

دیدید همه بر سر دست حسن امشب

هنگام سحر صورت مصباح‌ هـدی را

امشب همه بـار سفـر سامـره بستیم

داریم بـه دل شوق تماشـای خـدا را

از مرغ سحـر بـا گل لبخنـد بپرسید

کی دیده در آغوش سحر شمس ضحی را

یاران! شب عیـد آمده بیدار بمانید

باید همه از فاطمه عیدی بستانید

این جان جهان، جان جهان، جان جهان است

این روح روان، روح روان، روح روان است

این چارده آیینه جمال است به یک حسن

آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است

ایـن ختـم ائمــه اسـت بدانیـد بدانیــد

چونـان کــه نبی خاتـم پیغامبران است

گــر کفــر نبــاشد بگـذارید بگـــویم

چشمان خـدا بـر مـه رویش نگران است

هر لحظه پدر شیفتۀ تاب و تب اوست

ناخـورده لبن آیـۀ قرآن به لب اوست

این است که دادنـد امامـان خبرش را

داده است خدا مژدۀ فتـح و ظفرش را

تا آیـۀ قـرآن بـه لـبش بود، مـلایک

دیدنـد به لـب خنـدۀ شـوق پدرش را

ای کاش نبی بود که بوسد چو حسینش

تنها نه دهان بلکه ز پا تا به سرش را

جاءالحـق بـازوش کـه دیدیـد ببینید

نقش زهـق‌البـاطل دست دگـرش را

این نور دل فاطمه فرزند حسین است

بر لعل لبانش گل لبخند حسین است

ای خلـق جهـان منتظر روز ظهورت!

پیوستـه زمـان منتظـر روز ظهـورت

هم در غم هجران تو پیران همه مردند

هم نسـل جـوان منتظر روز ظهورت

بلبل سر هر شاخـه غزلخـوان فراقت

گل‌هـای خـزان منتظـر روز ظهورت

تو یوسف گم‌گشتۀ اسلام چو یعقوب

بـا قـد کمـان منتظـر روز ظهـورت

یعقوب به ما مژده دهد آمدنت را

از مصر شنیدیم بوی پیرهنت را

ای دست خدا!دست خدا یار تـو باشد

بازآ که حـرم عـاشق دیـدار تـو باشد

بازآ که حسین‌بن‌علی چشم به راه است

بازآی کــه عبـاس علمـدار تـو باشد

تو یوسف زهرایی و صد یوسف مصری

سردرگم و جان بر کف بازار تـو باشد

بازآی که هفتاد و دو سربـاز حسینی

دلباختــۀ مکتـب ایثــار تـو بــاشد

تو پاسخ فریـاد امـام شهدایی

تو منتقم خـون امام شهدایی

بازآی که آییـن پیمبـر بـه تـو نازد

بازآ که علـی، فاتح خیبـر به تو نازد

روزی که بگیری به کفت تیغ علی را

آن روز ببیننـد که حیـدر به تو نازد

روزی که ز قبر، آن دو نفر را تو درآری

حق است که صدیقۀ اطهر به تو نازد

آن روز ببیننـد همــه بـا گـل لبخند

بر شانـۀ بابا علـی‌اصغـر بـه تـو نازد

ای وسعت ملک ازلی محفل نورت

ما عیـد نداریـم مگـر روز ظهورت

از لالــۀ زخـم شهــدا خنـده برآید

کای منتظران!منتظران! منتَظَر آید

از چار طرف چشم گشاییـد به کعبه

تـا سوی حرم حجت ثانـی‌عشر آید

این یکه‌سواری که نهد روی به کعبه

مهدی‌ست که از بهر نجات بشر آید

چشم همه روشن که به فرمان الهی

از پیــرهن یــوسف زهـرا خبـر آید

«میثم» چه نکو گفت تو را دوست که شاید

ایـن یار سفـر کـرده همیـن جمله بیاید



 

ولادت امام زمان(عج)

امام زمان(عج)

منم اهل آبادیِ آب ها

منم خانه بر دوش گرداب ها

به چشمم ببین خانهٔ خویش را

بنا کرده ام روی سیلاب ها

من از اهل دریایم و می شوم

بدون تو مانند مرداب ها

خیال تماشای آبادیت

ربوده ز چشمان من خواب ها

نوای نِیَم، آتشین تر شدم

که می سوزم از آه بیتاب ها

بیا تا که از طرح ابروی تو

بسازیم تا کعبه محراب ها

کجایی که جام محبت زدیم

همه روی دل طاق نصرت زدیم

قدم زن، دلم جمکرانی شده

قنوت زمین آسمانی شده

و در مسجد کوفهٔ قلب من

دوباره به پا ندبه خوانی شده

بدون تو در کوچه های بهشت

تمامی گل ها خزانی شده

نصیب دلی که به دنبال توست

فقط حسرتی جاودانی شده

نگاهت چرا در پس ابرهاست

نشانت چرا بی نشانی شده

در این جام خالی شرابی بریز

که هنگامهٔ سر گِرانی شده

به آیینه بندان چشمم بیا

قدم زن به دامان چشمم بیا

قسم بر نگاهت، دلم دست توست

خداوندی این حرم دست توست

نوشتم بر کعبهٔ سینه ام

اگر اذن باشد علم دست توست

مرا می نویسی فدایت شوم

که از روز اول قلم دست توست

در این ازدحام گدا آمدیم

که آیینه های کرم دست توست

تبِ جزر و مدّ زمین و زمان

تمنای هر زیر و بم دست توست

تپش های قلب خدا هم تویی(1)

ظهور و وجود و عدم دست توست

تو را خوانده ام تا حسابم کنی

مبادا که روزی جوابم کنی

علی چهره ای بس که حیدر شدی

که آیینه دارِ پیمبر شدی

دو رکعت به پشت سرت خواندنی ست

که با زلف خود سایه گستر شدی

حسینی و دل می بری از همه

حسن هستی و مجتبی تر شدی

تو زیباترین عشق پروردگار

تو گیراترین جام کوثر شدی

بده گیسوان را به دستانِ باد

که عالم ببیند چه محشر شدی

در این فصل پاییزی بی کسی

تو خورشید گل های پرپر شدی

شب ما زمستانی و سردِ سرد

بهشتم! به گلخانه ات باز گرد

بزن آتشم شعله ات پا گرفت

که کار من و عشق بالاتر گرفت

بزن آتشم نازِ چشمت که چشم

به دنبال تو راه دریا گرفت

چه گلهای یاسی که مجنون عشق

فقط محضِ لبخندِ لیلا گرفت

به نامت سلیمانِ دل سکه زد

شفا را ز دستت مسیحا گرفت

برای تماشای اعجاز تو

پرِ دامنت دست موسی گرفت

نداریم ظرفیتت را که حق

تو را بین قاب معما گرفت

منم بغض سر در گمی شما

مرا کشتی از قبل، کجایی بیا

ولادت امام زمان(عج)

ولادت امام زمان(عج)


صبح الست بود و خدا بی حساب داد

آرامشی به هستی در اضطراب داد

عشق آفرید و عالم و آدم خطاب كرد

بر هر كه بوده فرصت یك انتخاب داد

با چارده ظهور، خدا پرده را گشود

من را به دست این دلِ خانه خراب داد

از من نبود حرفی و عشق از طُفیلشان

مشتی گرفت و خاك مرا پیچ و تاب داد

می خواست تا تبار مرا هم نشان دهد

آن جا به جای آب به خاكم شراب داد

انگور تاك های بهشتی رسیده بود

من تشنه بودم و به لبم جام ناب داد

من چون تو مست، مست تماشا شدیم ما

پیمانه نوش یوسف زهرا شدیم ما

باغ بهشت زمزمه ی او گرفته است

امشب كه عطر نرگس شب بو گرفته است

امشب كلیم، خادم این طاق نصرت است

از دشتِ عرش نافه ی آهو گرفته است

یونس به دست مجمرِ اسپند بیاورد

یوسف خمیده دسته ی جارو گرفته است

رخصت نداده اند كه جبریل هم رسد

یك گوشه در بغل سر زانو گرفته است

عیسی گلاب و آینه را چرخ می دهد

مریم به عرش چادر بانو گرفته است

حتی خلیل قبله ی خود گم نموده و

سر را به سوی آن خَم ابرو گرفته است

از شوق، صبر حضرت زهرا سر آمده

امشب اگر غلط نكنم حیدر آمده

تكیه بزن به كعبه، امیر سوارها

پایان بده به سردی این انتظارها

چشم مرا به آب بصیرت زلال كن

پیدا كنم مسیر تو را در غبارها

از چشمه ی معارف خود جرعه ای ببخش

باران ببار بر تن این شوره زارها

پای مرا به راه ولایت ثبات دِه

دستم بگیر تا گذرم از حصارها

بین تنور عاشقیت شیعه ام نما

مقداد وار مثل همه سر به دارها

بر ندبه های ساده ی من برگ و بار دِه

پُر كن تمام سال مرا از بهارها

خط می كشم به روی تمامی جمعه ها

تا جمعه ای كه سر زند از روزگارها

جز عطر عشق بر سر گیسو نمی زنی

تو با حسین، عشق خدا مو نمی زنی

همسایه ی قدیمی دل های ما سلام

ای عابر غریبه ی این كوچه ها سلام

وقتی عبور می كنی این بار چندم است

من دیده ام تو را و نگفتم تو را سلام

شاید تویی همان كه سر كوچه زودتر

گفتی برای بار هزارم به ما سلام

دیدم به روی سنگ مزاری نوشته بود

من را كه كشت؟ داغ تو آقا بیا سلام

بر حمد و بر قیام و ركوع و سجود تو

بر قامت و قیامت بی انتها سلام

بر جلوه ی قنوت و سلام تشهدّت

وقت اذان به اشهد ان لا الا سلام

اما گمان كنم كه جواب تو می رسد

تا می كنی به جانب كرب و بلا سلام

جانم اسیر اشهد انَّ امیر توست

آقا خوشا به حال دلی كه اسیر توست

رباعیات - ولادت امام زمان(عج)

امام زمان(عج)

ای نور خداوند مبین در ظلمات

وی آن که توئی آل علی را جلوات

گفتم به دلم چه هدیه داری امشب

گفتا به گُل چهرۀ مهدی صلوات

×××

امروز ملک ز آسمان گل ریزد

رضوان بهشت از جنان گل ریزد

جبریل به شادی دل آل علی

در مقدم صاحب الزمان گل ریزد

×××

یوسف ز تماشای تو دل باخته است

جبریل زحُسنت عَلَم افراخته است

نرگس چو نظر کرد به تو دید رخُت

از بوسۀ عسکری گُل انداخته است



 

ولادت امام زمان(عج)

ولادت امام زمان(عج)

باز هم روح الامین دارد غزل می آورد

صنعت ایهام و تشبیه و بدل می آورد

تا شود ابیات شعر من کمی دلچسب تر

واژه واژه بر لبم جام عسل می آورد

شعر شیرین مرا شور عجیبی داده است

واژه ی نابی که در چندین محل می آورد

چیست آن واژه که همراه ادایش جبرییل

جمله ی «حیّ علی خیرالعمل» می آورد

در میان شعرهای شاعران اهل بیت

دائماً این بیت را ضرب المثل می آورد:

یوسف مصری کجا و یوسف زهرا کجا؟!

جلوه ی قطره کجا و جلوه ی دریا کجا؟!

کوچه های شهر را امشب چراغانی کنید

عرش را و فرش را آیینه بندانی کنید

آمده نور دل انگیزی به سمت سامرا

باید امشب کوچه ها را خوب نورانی کنید

طبق رسم فصل حج، مثل تمام حاجیان

جان ما را پیش پای یار، قربانی کنید

از خَم ابروی او صدها خُم می، می چکد

باید امشب خلق را انگور مهمانی کنید

دیدن روی سلیمان کار آسانی که نیست

باید اوّل خوب از این مُلک، دربانی کنید

هر که باشد نوکر تو زود آقا می شود

خود به خود با یک نگاه تو مسیحا می شود

یوسف زهرا تویی حُسن ختام اهل بیت

نام تو زیباست ای مرد قیام اهل بیت

السّلام ای حُجّةَ الله ای امامَ منتظَر

لحظه لحظه می رسد بر تو سلام اهل بیت

از پیمبر تا امام عسگری، در عصر خود

نقل کردند این که هستی التیام اهل بیت

می رسد آن روز که با ذوالفقار مرتضی

می رسی تا که بگیری انتقام اهل بیت

مرتضی، زهرا، حسن، خون خدا، پیغمبری

می بری با جلوه ات دل از امام عسگری

نیمه ی شعبان که می گردد عیان، صاحب زمان

می کند گل بر لب پیر و جوان، صاحب زمان

اشهَد انّ که هستی تو امام آخرین

می وزد از هر مناره این اذان، صاحب زمان

تشنه هستم تشنه ی یک جرعه ی دیدار تو

وعده گاه ما شبی در جمکران، صاحب زمان

می رسی یک روز ای خورشید پشت ابرها

می کنی پیدا مزار بی نشان، صاحب زمان

با ظهورت می شود خوشحال زهرا مادرت

پیش مرگت می شود آن لحظه آقا نوکرت

العجل آقا! بیا چشم انتظاری ها بس است

در فراقت اشک ها و بی قراری ها بس است

اشک ها ی ما که یک لحظه به درد تو نخورد

ناله ها و ضجّه ها و گریه زاری ها بس است

تا به کی جمعه به جمعه ذکر ندبه سر دهیم

ندبه و خون دل و شب زنده داری ها بس است

معصیت، پاکی دوران جوانی را گرفت

ما جوان ها را کمک کن، شرمساری ها بس است

باید آقا درد غربت را فقط فریاد کرد

گوشه گیری های ما و راز داری بس است

با ظهور خود بیا و مادرت را شاد کن

قلب ویران مرا با مقدمت آباد کن

محمد فردوسی


استاد غلامرضا سازگار...ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

حضرت علی اکبر(ع)-ولادت


تعالی الله مبارک باد لیلا

لبت خندان و قلبت شاد لیلا

علی آورده ای یا حیّ سرمد

تو را امشب محمد داد، لیلا

گلی آورده ای کز نکهت او

بهشت وحی شد آباد، لیلا

پدر تا دیده ماه عارضش را

به یاد جدّ خود افتاد، لیلا

همانند گل یاس تو در باغ

ندارد باغبانی یاد، لیلا

گلت از چشم ثارالله دل برد

چو از هم چشم خود بگشاد لیلا

اگر پیش جمالش سر برآرد

دهد گل آبرو بر باد، لیلا

بهشت وحی را آباد کردی

حسین ابن علی را شاد کردی

به بحر نور گوهر آفریدند

برای ماه اختر آفریدند

ولیّ الله اکبر را دوباره

ولیّ الله دیگر آفریدند

به خلق و خُلق و خو الله اکبر

ز سر تا پا پیمبر آفریدند

ز هر چه وصف او گفتیم و گفتند

هزاران بار بهتر آفریدند

محمد را علی دادند امشب

ز حیدر باز حیدر آفریدند

تنی زیباتر از جان مجسّم

بگو روح مصوّر آفریدند

مبارک باد بر فرزند کوثر

گمانم باز کوثر آفریدند

بهشت وحی دارد یاس دیگر

و یا ام البنین عباس دیگر

حیات عشق جوشد از دهانش

دعای نور جاری بر زبانش

بهار وحی دارد باغ حسنش

خداوندا نگهدار از خزانش

ز مهد ناز بیند کربلا را

که در تن می زند پر مرغ جانش

همای قلۀ عشق است این طفل

که آغوش حسین است آشیانش

ربوده با نگاه اول خویش

دل از عباس چشم مهربانش

خدا داند که می نازند بر او

رسول الله و کل خاندانش

کلام الله در لب های شیرین

سلام الله از نسل جوانش

ز میلادش گرفته تا شهادت

بود هر لحظه عمرش یک ولادت

حیات عشق مرهون دم اوست

دل عالم خریدار غم اوست

شهادت، عشق، ایمان، عزم، ایثار

روایات کتاب محکم اوست

به هر زخم تنش در راه جانان

همانا زخم دیگر مرهم اوست

حسین ابن علی باید بگوید

ثنایش را، که مدح ما کم اوست

نماز عشق را گر قبله پرسی

همان محراب ابروی خم اوست

نیازی نیست بر آب فراتش

که چشم خلق عالم زمزم اوست

اگر چه دور افتادم ز کویش

دلم سرگرم سیر عالم اوست

مزارش شهر دل را زیب و زین است

زیارت نامه اش قلب حسین است

الا ای سر به سر آیت در آیت

جمالت ماه خورشید ولایت

تمام آیه های نور دارند

ز خط و خال و ابرویت حکایت

قدت طوبی، لبت کوثر، دلت بحر

گل رویت بهشت بی نهایت

تویی منصوص در ذات خداوند

ز لب های حسین است این روایت

تو را باید به اوج تشنه کامی

کند پیغمبر اکرم سقایت

کند بهر شفاعت روز محشر

همان رخسار خونینت کفایت

کلامت، جذبه ات، راهت، نگاهت

هدایت، در هدایت، در هدایت

فدایت گردم ای چشم الهی

به میثم کن نگاهی گاه گاهی

حاج غلامرضا سازگار...ولادت

حضرت علی اکبر(ع)-ولادت

یـازده روز گـذشت از مـه شعبـان معظـم

که عیان گشت دوباره رخ پیغمبر اکرم

ذات حق- جلّ جلاله- پسری داد به لیلا

کـه سـراپــای بــود آینــۀ جــد مُکــرّم

نه عجب اینکه به یوسف بدهد وام ز حُسنش

یـا دهـد از نفسش روح بـه ریحانـۀ مریـم

مگـر اوصـاف ورا شـرح دهـد یوسف زهرا

ورنه آرند به وصفش ملک و جن و بشر کم

می‌سزد تا که شود گوش همه عالم هستی

تـا ز وصفش زنـد آقـای رسـولان خدا دم

یوسف فاطمه در منطق و در خصلت و خُلقت

اشبه‌النـاس ورا خوانــد بـه پیغمبـر خـاتم

صلواتـی کـه خداوند فرستد به محمّد

به جمال و به کمال و به جلالش همه با هم

ابرویش خیـل ملک را شده محراب عبادت

صــورتش قبلــۀ جــان و دل ذرّیــۀ آدم

اگر از جـام تـولاش یکـی جرعــه بنـوشد

پسـر هاجـر تـا حشــر کنـد نـاز بـه زمـزم

دشمنش گفت که او راست همان شأن امامت

تا بـه وصفش چـه بگوینـد دگـر مردم عالم

ما کـم از ذرّه و او بیشتـر از مهـر درخشـان

ما یکـی قطـره ولی وسعت او بیشتـر از یم

یوسفِ یوسف زهراست که از حضرت یوسف

به جمـال و به کمال و به جلال است مقدم

هدفش یـاری بابا شرفش حیدر و زهـرا

سخنش آیت عظما قـدمش ثـابت و محکم

گویـی از دامــن گهـواره و آغــوش ولایت

در ره دوست بـه بـذل سر و جان بود مصمم

بایـد او را بــه رسـول مدنـی کـرد شبیهش

او کـه ســر تـا بـه قـدم آمـده پیغمبر خاتم

هر طرف چشم بر آن مرقد شش‌گوشه گشودم

تــن صدپـارۀ او در نظــرم گشـت مجسم

من و توصیف جوانی که ولی خوانده امامش

چه به یادم؟ چه نویسم؟ چه بخوانم؟ چه بگویم؟

پسر خون خدا خون خـدا خون محمّد

که بـود زنـده ز خـویش مـه پرشور محرم

نام نامیش علـی بـود که شد در پـی قتلش

در صف کـرب‌و‌بـلا ایـن همه جلّاد، فراهم

سنگ‌هـا بر سـر او بـود به از لاله و ریحان

زخم بـر زخـم تنش بود به از دارو و مـرهم

بس‌که چشمش به ره تیـر بلا بود به هرسو

بس‌که فرقش سپـر تیر بلا گشت به هر دم

او که سر تا به قدم رشک جنان بود جمالش

غـرق خـون شد بدنش از ستم اهـل جهنم

آسمـان! دور مـزارش ز بصـر اشک بیفشان

که شود غرقه به خون جگرت دفتر "میثم"

حضرت علی اکبر(ع)-ولادت

شب ولادت تو عید سیدالشهداست

دلم خوش است كه میلاد اكبر لیلاست

تو آمدی كه بگویی حسین تنها نیست

و تا قیام قیامت حسین پا برجاست

همین كه چشم تو وا شد مدینه روشن شد

به یمن خاك كف پای تو كه عرش خداست

مسیح خانهٔ اربابمان تویی آقا

چرا كه در رگ تو خون حیدر و زهراست

ستاره ها همه امشب به خاك می ریزند

و مقصد همه پایین پای كرببلاست

خدا به روی تو امشب گلاب می ریزد

برای این كه لبت مشك حضرت سقاست

برای مادر تو كعبه ای بنا كرده

دو چشم زمزم این گونه ها كه سعی و صفاست

شب ولادت تو بوی یاس می آید

یقین بدان تو كه مادر بزرگ تو این جاست

تو در حوالی بالاترین دنیایی

چرا كه مهد تو آغوش زینب كبراست

تویی كه راه نجات از نگات معلوم است

و تار موی تو تا روز حشر پرچم ماست

تو هم شبیه علی افتخار میكده ای

علیِّ خانه اربابمان خوش آمده ای

لب تو وا شد و تاریخ را مصفا كرد

تو را خدای تو تقدیم دست لیلا كرد

تو را برای حسین آفرید و ‌كرببلا

و بعد صحنه جنگ تو را مهیا كرد

برای این كه تو عین پیامبر باشی

تو را شبیه پیمبر امیر دل ها كرد

رخ تو را ز رخ مصطفی كشید خدا

و بازوان تو را بازوان مولا كرد

اذان كه گفت درِ گوش تو امیر عرب

تو را هوائی دیدار روی زهرا كرد

به روی سینۀ تو تا كه بوسه زد زینب

فضای قلب تو را مثل طور سینا كرد

به بازوان تو وقتی نظر نمود حسین

دلاوری تو را هم تراز سقا كرد

همین كه روی تو واشد از آسمان، خورشید

نشست روی قشنگ تو را تماشا كرد

تویی كه در نفست یك جهان غزل داری

به روی باغ لبت كوهی از عسل داری

كسی مثال تو آئینۀ پیمبر نیست

و یا شبیه تو مثل علی دلاور نیست

تو آمدی و شبیه ولادت زهرا

خدا نوشت به دل ها حسین ابتر نیست

تمام عرش اگر روی كفه ای باشند

به تار موی گدای درت برابر نیست

همیشه تیغ تو چون رعد و ‌برق می برید

چرا كه تیغ تو از ذوالفقار كمتر نیست

هزار لشگر جنگی هزار فرمانده

حریف ضربۀ دست علیِ اكبر نیست

مرا به خاك درت نوكری ست اربابی

چرا كه خاك درت كمتر از ابوذر نیست

ز خاك پای تو جوشید چشمۀ كوثر

مقام حضرت لیلا كه مثل هاجر نیست

تو آمدی كه اذان نمازها باشی

تو آمدی كه گل یاس كربلا باشی

منم گدای قدیمی دست های شما

من آفریده شدم تا شوم گدای شما

تو بوتراب حسینی پیمبر لیلا

مسیر سبز بهشت است چشم های شما

ز روی مأذنه امشب اذان بگو آقا

كه خلق بیمه شوند از دم صدای شما

اگر مقام تو گویم به خلق می میرند

هزار یوسف مصری نشسته پای شما

كرامت تو شبیه امام دوم بود

مدینه سیر شد از نان سفره های شما

معلمان ادب راویان مكتب عشق

گرفته اند همه یك نخ از عبای شما

بیا مرا برسان مثل حضرت فطرس

پری بده بپرم باز در هوای شما

به جان مادرت آقا صداقت است اگر

شبی مرا برسانند كربلای شما

وضو گرفته و ذكر حسین می گیرم

به سر زنان وسط گریه هام می میرم

حضرت علی اکبر(ع)-مدح و ولادت.....مهدی نظری

حضرت علی اکبر(ع)-مدح و ولادت

این خانواده یوسفان بی بدیلند

هر یک برای خویش خورشیدی جمیلند

جاری ترین رودند در رگ های دنیا

بهتر بگویم صد هزاران رود نیلند

فرقی ندارد سنّ شان کم یا زیاد است

کم سن و سالش عمر صد نوح و خلیلند

بر هر نخ موی علی های قبیله

صدها فرشته با وضو هر شب دخیلند

بی پرده گویم کمترین هاشان مسیحند

در معرفت استاد درس جبرئیلند

در این میان یک تن شبیه مصطفی بود

او هم علیِ خانه ی ارباب ما بود

امشب زمین را عرش اعلی کردی اکبر

با مقدمت یکباره غوغا کردی اکبر

لبخند تو در سینه ها قند آب کرده

با خنده لب ها را ز هم وا کردی اکبر

از بس که مثل مصطفی جذاب هستی

در هر دلی خود را عجب جا کردی اکبر

وقتی که چشم خویش را از هم گشودی

اول تو سقا را تماشا کردی اکبر

تو آمدی و پادشاه کربلا را

با مقدمت امروز بابا کردی اکبر

زیباترین نام جهان را بر تو بگذاشت

بعد از تو این دنیا دوباره یک علی داشت

امشب همه بر پای تو سر می گذارند

در باطنت خُلق پیمبر می گذارند

امشب به یُمن مقدم پاک تو آقا

در سفره ی عشاق کوثر می گذارند

از بس که تو والا مقامی و بزرگی

بر نام تو پسوند اکبر می گذارند

بر کاسه ی اسپند خورشیدی عمه

اسپند نه! هر لحظه اختر می گذاردند

وقتی در آغوش اباالفضلی ملائک

بر پایتان از شوق شه پر می گذارند

بعد از تو آقا در صف زیبا جمالان

بیچاره یوسف را در آخر می گذارند

ای شاه زاده شاه را بی تاب کردی

خورشید را هم از خجالت آب کردی

با دیدنت خون خدا لبخند می زد

هر لحظه بوسه بر رخ فرزند می زد

وقتی که جبرائیل لب های تو را دید

با شهد لب های تو زین پس قند می زد

تا ریشه هایت را در عالم دید ارباب

این ریشه ها را با علی پیوند می زد

می خواست تا پیروز میدان باشد عباس

نام تو را در صفحه ی سربند می زد

وقتی که خاک زیر پایت را زمین دید

قید تمام عرش را سوگند، می زد

خورشید از دامان لیلا سر زد امروز

پیغمبر و حیدر به دنیا آمد امروز

آئینه ی پیغمبر اکرم تو هستی

هر کس نداند من که می دانم تو هستی

ساقی کوثر حضرت مولاست اما

از روز اول ساقی زمزم تو هستی

هم حیدر کراری و هم مصطفایی

با این وجود عشق همه عالم تو هستی

شمشیر پیغمبر علی روحش حسین است

در دست او انگشتر خاتم تو هستی

عباس در کرببلا نقش علی داشت

تو آمدی تا عشق در عالم بریزی

کرببلا را با دمت بر هم بریزی

رفتی و زینب بعد تو چشمان تر داشت

دستی به پیشانی و دستی بر کمر داشت

داغ تو سنگین بود که ارباب افتاد

زخم عمیقی از غمت روی جگر داشت

رفتی و گفتی من علی، عشق حسینم

این بردن نام علی خیلی خطر داشت

می خواست با مرگ تو مولا هم بمیرد

وابستگیت را به بابایت خبر داشت

فهمید که نامت علی بن الحسین است

سنگین ترین تیری که آورده ست برداشت

رفتی و بابای تو خیلی غصه می خورد

عمه نمی آمد یقین پیش تو می مرد

ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام....استاد سازگار

حضرت علی اکبر(ع)


ای چشم عرشیان به زمین جای پای تو

آغــوش کبریــا حــرم بـاصفـای تو

وی روح سیـدالشهــدا در قفــای تو

تـا روز حشر، نسل جـوان آشنـای تو

شخصیت و شـرافت تو توشۀ حسین

قبرت دو رکن کعبۀ شش‌گوشۀ حسین

تـو سیـد شبـاب بهشـت شهـادتی

سرتـا قدم بزرگی و مجد و سیادتی

باب‌الحسین فاطمه پیش از ولادتی

عبد خـدا نـه بلکـه تمـام عبـادتی

جان حسین، جان جهانت فدا علی!

قرآن روی سینـۀ خـون خـدا علی!

فرق دوتـای تـوست کتاب شهادتت

احسان، سجیه و کرم و جود، عادتت

ظهـر شهـادت آمـده صبح ولادتت

یــادآور عبــادت بـابــا عبــادتت

جا دارد ار به رزم تو در حمله‌های تو

جبریـل، ذوالفقـار بیـارد بــرای تـو

بایـد تـو تیغ گیری و رزم‌آوری کنی

بـا ذوالفقـار، معجــزۀ حیـدری کنی

قرآن به دست گیری و پیغمبری کنی

حتی ز چشم دشمن خود دلبری کنی

خود را به رزم، حیدر دیگر کنی علی!

تکرار بدر و خندق و خیبر کنی علی!

وجه جمال حق و تمام پیمبری

شیر حسینی و اسد حی داوری

یا دشت کربلا اُحـد است و تو حیدری

نـه! نـه! تو یـک امـام حسین مکرری

روزی که من در عالم زر جان شدم علی!

بـا دیـدن رخ تـو مسلمـان شدم علی!

روزی کـه مـن هنـوز بـه عالم نبوده‌ام

تـو بـودی و قصیـده بـرایت سـروده‌ام

بـا مـدح تـو دل از همـه عالم ربوده‌ام

از لحظه‌ای که چشم بـه دنیا گشوده‌ام

دیدم پـدر گرفتـه بـه بـر از محبتت

دیدم نهاده صورت خود را به صورتت

دیدم قرار و صبر خود از دست داده‌ای

دیدم چگونه روی بـه میـدان نهاده‌ای

دیدم که سینه بهـر شهادت گشاده‌ای

دیدم که قطعه‌قطعه به میدان فتاده‌ای

دیدم که خون پاک تو می‌ریخت روی خاک

دیدم هـزار قاتل و یک جسم چاک‌چاک

پیشانی‌ات شکسته و فرقت دریده بود

پیش از پدرکنار تـو زینب رسیده بود

از خیمگه به جـانب مقتل دویده بود

دیـدم چگونـه قـامت بابا خمیده بود

می‌گفـت در کنـار تـو بابا علی! علی!

بعد از تو خاک بر سر دنیا علی! علی!

حضرت علی اکبر(ع)-مدح و شهادت........رحمان نوازنی

حضرت علی اکبر(ع)


ای ملائکه محو جلوه های ذات تو

بین آسمان پهن است، سفره ی صفات تو

این همه صفات تو، ذات مشترک دارد

از وجود پیغمبر، سفره ات نمک دارد

خضر کربلای من، پیر آسمانی ها

روضه ی پر از نور آخر الزمانی ها

از کجا تو می ریزی، جلوه های طاووسی

که فرشته می افتد، پای تو به پابوسی

هر که یوسفت می دید، می برید دستش را

شوق روی تو می داد، سمت باد هستش را

هر کسی تو را دیده، خوانده قل هو اللهی

بس که مثل خورشیدی، بس که این همه ماهی

صبح فیض می گیرد، از رخ مصابیحت

صد بهشت می ریزد، از دل مفاتیحت

ای شبیه آیینه، ای که گرم تکثیری

بر حسین تأویلی، بر حسین تفسیری

عشق در تو می دیده، احتشام پیغمبر

احترام تو مثلِ، احترام پیغمبر

ای حسین دلتنگ لحن گرم و زیبایت

آیه ای تلاوت کن از زبان لیلایت

وقت رفتنت که شد، خیمه ها قیامت شد

وقت داغ پیغمبر بر دل امامت شد

هر که بود مجنون شد، لحظه ای که لیلا رفت

پشت پای تو دیدند اشک های بابا رفت

رفتی و دو سه آیه از خدا رجز خواندی

رفتی و در آن میدان ذوالفقار چرخاندی

هر که بین لشگر بود، نقشه ی فرار کشید

سایه ی خودش را از تیغ تو کنار کشید

اخم را کمی وا کن جلوه کن تبسم را

یک نفس ترحم کن ضجه های مردم را

در شلوغی لشگر ابن ملجمی آمد

مثل مسجد کوفه ضربه ای به فرقش زد

چشم اسب پر خون شد، رفت در دل لشگر

وای ارباً اربا، مصحف علی اکبر

آه رد زانویی سمت او کشیده شد

تا رود کنار او قامتی خمیده شد

قطعه قطعه هایش را بین یک عبا پیچید

"إحملوا اخاکم" هاش بین کربلا پیچید

حضرت علی اکبر(ع)-مدح و شهادت...وحید قاسمی

خبر آمد كه یلی می آید

فاتح بی مثلی می آید

خبر آمد قمری می آید

روبهان! شیر نری می آید

تا نگشتید در این بیشه شكار

بهترین راه؛ فرار ست فرار

تا كه عطر خوش كوثر آمد

همه گفتند پیمبر آمد

همه گفتند كه عیار آمد

از نجف حیدر كرار آمد

همه گفتند كه اكبر آمد

اسد الغالب دیگر آمد

ماتِ آن ماه منور گشتند

چند گامی به عقب برگشتند

بسم رب الشهداء...لب وا كرد

رجزش ولوله ای برپا كرد

بانگ زد: باد به غبغب دارید

بی جگرها! دو سه مَرحَب دارید!؟

آمدم فاتحِ میدان باشم

وسطِ معركه طوفان باشم

غیرتم در ره دین می كوشد

در رگم خون علی می جوشد

نه! حسین بن علی تنها نیست

تشنه لب هست، ولی تنها نیست

از شراب علوی لب تر كرد

كربلا را جملی دیگر كرد

كفر را حمله ی او شاكی كرد

خودمانیم چه كولاكی كرد!

تیغ در دست چه غوغا می كرد!

دشت را محشر كبری می كرد

هنر طایفه را از بَر بود

كربلا آینه ی خیبر بود

كوفیان ماتِ قلندر بودند

عَمرُوَد ها همه بی سر بودند

تیغ می زد به عدو جانانه

مثل عباس چه استادانه !

سبك جنگاوری اش مبنا داشت

به اباالفضل شباهت ها داشت

درس خود، خوب و نكو پس دادش

آفرین گفت به او استادش

ضربه ی تیغ به فتوا می زد

عوض سیلیِ زهرا می زد

شاهد رنج و غم زهرا شد

كوچه ای تنگ برایش وا شد

از چپ و راست به او ضربه زدند

بی كم و كاست به او ضربه زدند

همه جا بوی مدینه پیچید

شمر را شكل مغیره می دید

بی هوا نیزه به پهلوش زدند

دشنه و تیغ به بازوش زدند

هر كه با هر چه دمِ دستش بود

زد بر آن آینه ی خون آلود

حضرت علی اکبر(ع)-مدح....رضا رسول زاده

حضرت علی اکبر(ع)-مدح و شهادت


دل مجنون همیشه با لیلاست

می رود سوی هر كجا لیلاست

قدم عاشقی كه برداری

بعد از آن اختیار با لیلاست

تپش قلب تو، نمی دانم

تپش قلب من كه یا لیلاست

آن كه از كار من گره بگشود

با دو دست گره گشا لیلاست

بسته آن كه دخیل زلفم را

به سر زلف كربلا لیلاست

كشش عشق تا كه پا بر جاست

دل اسیر مزار پایین پاست

پسر پهلوان اربابم

مرتضای جوان اربابم

ای عصای پدر، علی اكبر

ای كه هستی توان اربابم

قمر دوم بنی هاشم

ای مه آسمان اربابم

دامنت را نمی دهم از دست

لحظه ای هم به جان اربابم

تو كریمی و از تو شامل ماست

كرم خاندان اربابم

نشده دست رد به كس بزنی

سفره دار مدینه چون حسنی

حضرت علی اکبر(ع)-مدح....هادی جان فدا

حضرت علی اکبر(ع)-مدح

اگر به چشم تو لفظ غزال برگردد

به جسم مرده شعرم خیال برگردد

بدون تو من ازین ماه برنمیگردم

اشاره کن به دو ابرو هلال برگردد

نگاه می کنی و آفتاب حیران است

به سمت غرب و یا که شمال برگردد

به ساحتی که تویی آسمان چه می فهمد

کسی به پای بیاید به بال برگردد

اگر مکبر ما هم قد قیامت نیست

به خال خویش بفرما بلال برگردد

الهی این قد و بالا بلندتر نشود

قلم الهی ازین سطر لال برگردد

که از جوار تن جاری تو حضرت کوه

رشید و سخت بیاید هلال برگردد

و عقل کل به جز این پاسخی نمی یابد

که از جوار تو با صد سوال برگردد

ازین به بعد در این شعر تو خدا هستی

و امر کن گذر ماه و سال برگردد

ببینم او که مرا شاعر آفریده تویی

کسی که قبل من این شعر را شنیده تویی

بگو بلا بنویسند، ها که می خواهیم

تمام دهر نخواهند ما که می خواهیم

و چشم های تو جنات تحت الانهار

و چند تایی ازین آیه ها که می خواهیم

نه دعبلیم که در حشر با شما باشیم

برای لخت نماندن عبا که می خواهیم

تو باشی و پدرت باشد و خدا باشد

ببین بهشت تو را نیز با که می خواهیم

و دفن کرده مرا زیر روضه های شما

...تو زیر پای پدر من به زیر پای شما

سرود ولادت حضرت علي اكبر (ع) - احدزاده

سرود ولادت حضرت علي اكبر (ع)


نیگاه کنید امشب صورت مهتابو

که داره می بوسه اکبر اربابو

رسیده ماه عالمین

پسر ارشد حسین

جوونا روی قدمش گل بریزید

جوونا تا به حرمش گل بریزید

علی علی اکبر اکبر

************

عطر نفس هاش از عطر گل یاسه

شاگرد ممتاز کلاس عباسه

رشیده و دلاوره

برا خودش یه حیدره

جوونا بزرگترین عیدمونه

جوونا اومده جوون نمونه

علی علی اکبر اکبر

************

موسم خوشحالي تواين شب عالي

علي ميگه جاي مادرتون خالي

نقاب به چهرش مي زنن

مبادا چشمش بزنن

جوونا برا گل حيدر بخونين

جوونا از علي اكبر بخونين

************

اسم علي اومد دوباره مجنونم

شب علي اكبر از علي مي خونم

به دشمنش دست بزنم

واجب غسل ميتم

مي خونم باصد هزار رازونياز

مي خونم سالهاي مشروطه رو باز

************

همين روزا مياد عيسي به همراشه

همونكه چشماي فاطمه برراشه

يه خطي از نور مي كشه

دشمنشو از گور مي كشه

يه روز مياد- باسينه آيينه اي

يه روز مياد صبح روز آدينه اي


مجيد احدزاده


دريافت سبك

سرود ولادت حضرت علي اكبر (ع) - احدزاده

سرود ولادت حضرت علي اكبر (ع)


دلمو گره مي زنم             به مهربون حسين 

جونمو فدا مي كنم             برا جوون حسين  

(يا علي اكبر مدد)

گل بريزيد جوونا                   علي اكبر اومد

علي علي بكنيد                 دوباره حيدر اومد

(يا علي اكبر مدد)

عصاي دست پدر               در آغوش مادره

با هرنگاهش علي          دل از حسين مي بره

(يا علي اكبر مدد)

دوباره مرغ دلم                  تو كربلا ميشينه

توشيش گوشه ميره و      پايين پا مي شينه


(يا علي اكبر مدد)


مجيد احدزاده


دریافت سبک

سرود ولادت حضرت علي اكبر (ع) - احدزاده

سرود ولادت حضرت علي اكبر (ع)


ميلاد علي اكبره روز جوونه

نسل جوونو رهبره روز جوونه

مست حسينه                     رو دست حسينه

از روز اول                           پابست حسينه

اومده اونكه شبيه مصطفي ست خلق و خصالش

حسن و حسين و حيدر خيره بر ماه جمالش

پسر حسين اكبر                             ياور حسين اكبر

حيدر حسين اكبر

*************

عطر و بوي ياس اومده روز جوونه

همرزم عباس اومده روز جوونه

رنگ عليه                                        دلتنگ عليه

قلب جوونا                                    توچنگ عليه

دوباره مرغ دلم رو پرمي دم از كنج سينم

باز به عشق علي اكبر پاي شيش گوشه مي شينم

مي خونم تو شب مهتاب    جونوقلبم شده بي تاب

فداي جوون ارباب


مجيد احدزاده


دریافت سبک

شعر ولادت امام سجاد (ع) - سازگار


در ولادت امام سجاد

ای شمس ولایت! قمرت باد مبارک
ای بهر کرامت! گهرت باد مبارک
ای پنجم شعبان! سحرت باد مبارک
ای مادر ایران! پسرت باد مبارک

آیینـۀ حسن ازلــی زاده‌ای امشب
در کعبۀ توحید، علی زاده‌ای امشب
****
بنگر به سرِ دست، جمال ازلی را
چارم وصی احمد و نجل سه ولی را
خورشید فروزندۀ انوار جلی را
رخسار علی‌بن‌حسین‌بن‌علی را

دیدار حسین دگرت باد مبارک
میلاد گرامی پسرت باد مبارک

این فرش‌نشینی است که خود عرش مقام است
این حمد و رکوع است و سجود است و قیام است
این قائمۀ دائمۀ هفت نظام است
این نجل سه مولا پدر هشت امام است

ما را نه همین در حرمش روی نیاز است
بر دامن او دست هـمه خلـق، دراز است
****
قرآن حسین‌بن‌علی مصحف رویش
جان دو جهان بسته به یک تار ز مویش
خورشید برد سجده به خاک سرکویش
حق است اگر خضر چکد ز آب وضویش

انـوار خـدا مـوج زنـد در جلواتش
از خالق و از خلق درود و صلواتش
****
این یوسف زهرا پسر یوسف زهراست
در چرخ ولایت قمر یوسف زهراست
در بحر امامت گهر یوسف زهراست
در سلسله پیغامبر یوسف زهراست

در قافلـه مـولاست همـه قافلـه‌ها را
در سلسله یار است همه سلسله‌ها را
****
در هر طپش قلب بوَد ذکر خدایش
پیوسته دعا منتظر حال دعایش
دل‌‌های حسینی همگان صحن و سرایش
گل‌‌بوسۀ جبریل به خاکِ کفِ پایش

والله اگــر حکـم ز داور بستاند
داند که در از قلعۀ خیبر بستاند
****
فرزند شهادت، پدر صبر و شکیب است
مولای وجود است، نگویید غریب است
بیمار نخوانید، طبیب است، طبیب است
مانند علی نیز خطیب است، خطیب است

گفتار رسایش چو شنیدند صحابه
گفتند علی خوانَد در کوفه خطابه
ای بوسه زده خون خدا بر دهن تو
ای مثل نبی وحی الهی سخن تو
تو شمع و همه خلق جهان انجمن تو
یوسف شده دلباختۀ پیرهن تو

دریاست جگر تشنۀ اشک بصر تو
گردیده اجابت همه جا دور سر تو
****
یاس نبوی، لالۀ حمرا به تو نازد
نخل رطب و سینۀ صحرا به تو نازد
بر نیزه سر یوسف زهرا به تو نازد
هم فاطمه، هم زینب کبرا به تو نازد

در عیـن اسـارت بـه همه خلق امیری
خصم است اسیر تو که گفته تو اسیری
****
اوصاف تو بیرون بوَد از حد و شماره
هر لحظۀ تو در نظر ماست هزاره
از ماست اطاعت، ز تو یک لحظه اشاره
عالم همه بر جود تو دارند نظاره

زنجیر به فرمان تو پیچید به دستت
بالله قسـم نـام اسیـر است شکستت
****
بی‌اذن تو بر تو نرسد سنگ لب‌ بام
گر حکم کنی شام شود تیره‌تر از شام
در سلسله صدسلسله با یک نگهت رام
معراج چهل‌ روزۀ تو برتر از اوهام

پیغامبــر خـــون امــام شهــدایی
هر سو که کنی روی در آغوش خدایی
****
ای ملک خداوند تعالی حرم تو
ای عالم هستی همه ظرف کرم تو
جان یافته عیسای مسیحا ز دم تو
خوبان دو عالم همه خاک قدم تو

«میثم» که بوَد دست گداییش به سویت
آیینــۀ دل شستـه بـه خـاک سر کویت


غلامرضاسازگار

شعر ولادت امام سجاد (ع) - وفايي

امام سجاد(ع)-ولادت

 

از سکوتم صدا درست کنید

ذکر یا ربنا درست کنید

ببرید و بیاورید مرا

بلکه از من گدا درست کنید

در دلم گر بناست خانه کنید

اول این خانه را درست کنید

می شود سنگ دستتان بدهم

می شود که طلا درست کنید

هر چه میل شماست تسلیمیم

یا خرابم و یا درست کنید

فقر ما را کسی درست نکرد

ای کریمان! شما درست کنید

شد اگر شکر، اگر نشد یک وقت

می نشینم تا درست کنید

بعد از آن که مدینه ام بردید

سفر کربلا درست کنید

از لب ما دعا نمی افتد

کربلا، کربلا نمی افتد

این قبیله همه شبیه هم اند

این کرم زاده ها چه با کرم اند

چه نیازی ست تا بزرگ شوند

در همان کودکی مسیح دم اند

زنده ام می کنند مثل مسیح

بر تن مرده ام اگر بدمند

همه آماده ی بلا هستند

جاده های عروج پیچ و خم اند

عاشقان بیشتر پی نامند

عاشقانی که عاشقند کم اند

عاشقان در نگاه آل علی

گر اسیرند باز محترم اند

دختران قبیله های عرب

خادم شهربانوی عجم اند

عجمی کرده اند جانان را

آبرو داده اند ایران را 

ای مناجات تا خدا رفته

عرش را تا به انتها رفته

کیسه کیسه به شانه نان برده

خانه خانه سوی گدا رفته

بی تو معراج هم کسی برود

بی وضو محضر خدا رفته

بس که در حال سجده افتاده

رنگ پیشانی شما رفته

برکت می رسد غلامت اگر...

سر سجاده ی دعا رفته

محمل ما به گِل فرو رفته

محمل ما شکسته وا رفته

چاره ای کن برای ما ور نه

رمضان، آبروی ما رفته

آبرودار پنجم شعبان

دارد از راه می رسد رمضان

 چه مقامی ست مادر تو شدن

مثل پروانه ی سر تو شدن

بال جبریلِ عرش مال خودش

راضی ام با كبوتر تو شدن

علی اكبر است و آرزوی

چند سالی برادر تو شدن

می شود برتر از سلیمان شد

ظرف یك روز نوكر تو شدن

این غلام سیاه را نفروش

كردم عادت به قنبر تو شدن

به خدای یگانه می ارزد

كشته ی نام اطهر تو شدن

پدرت هم به تو ولی می گفت

«بابی أنت یا علی» می گفت

آمدی و حسین خندان شد

همه جا جز بقیع چراغان شد

آمدی و به بركت نامت

نام جدت علی فراوان شد

مادرت شد عروس زهرا و

افتخارش نصیب ایران شد

آشنا با صحیفه اش كردی

هر كه بر سفره ی تو مهمان شد

رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است

رمضان شرح ماه شعبان شد

 ابر و خورشید و ماه در كارند

خاكی از زیر پات بر دارند

تب تو تب نبود درمان بود

راویان تب تو بیمارند

دوستان قدیمی زهرا

به تو و مادرت بدهكارند

در اسیری مادرت حتی

از مقامات او خبر دارند

هر چه مِهریه اش گران باشد

باز قوم علی خریدارند

به غلامت بگو دعا بكند

این گرفتارها گرفتارند

با مناجات تو ملائكه هم

سر شب تا به صبح بیدارند

 تا نگاهی به بالشان بكنی

از كرم خوش به حالشان بكنی

كاش میشد بنا درست كنند

گنبدی از طلا درست كنند

همه جای مدینه را نه، نه

لااقل پنج تا درست كنند

گرد و خاك بقیع را ببرند

تا برایم دوا درست كنند

شیعیان حاضرند با گریه

آستان تو را درست كنند

با النگوی دختران عجم

چند ایوانْ طلا درست كنند

سنگ ها می خورد بر سر تو

تا كه شاید صدا درست كنند

عمه را زد ولی سر تو شكست

هم سر عمه هم سر تو شكست

ای مناجاتی سرای حسین

ذکر آمین ربنای حسین

ای تمام صحیفه ات شرح

آخرین ناله و دعای حسین

مقتل تو صحیفه ات باشد

داده ای شرح کربلای حسین

کاش مثل تو روضه خوان بشویم

تا اقامه کنیم عزای حسین

به زبان دعا بیان کردی

چه کشیدند بچه های حسین

آه تیر سه شعبه و حلق

طفل معصوم بی خطای حسین

الامان از حکایت زینب

وای از روز ماجرای حسین

چقدر کریه می کنی یعقوب

مژه ات ریخته برای حسین

بعد از آن که بدن مرتب شد

سر بنه روی بوریای حسین

روی قبرش نوشتی یا مظلوم!

لک روحی فدا ابا المهموم!


سيد هاشم وفايي

شعر ولادت حضرت عباس (س) - مهدي نظري

حضرت عباس (ع)-ولادت


سر سجاده دل وقت نماز است هنوز

بهترین لطف دعا راز و نیاز است هنوز

عاشقیّ من و ارباب چو راز است هنوز

این در خانه عشق است که باز است هنوز

پس بیا عاشق جود و کرم یار شویم

همگی مست می ناب علمدار شویم

به روی دست علی ماه هویدا شده است

این قمر آینه هیبت بابا شده است

به رخش شمس خدا محو تماشا شده است

در دل زینب و ارباب چه غوغا شده است

گفت ارباب به زینب قمرم می آید

دلت آسوده که سردار حرم می آید

ناز این دلبر خوش چهره خریدن دارد

بوسه از لعل لبش بَه که چه چیدن دارد

حیدر از لعل گلش میل مکیدن دارد

ماه و خورشید در این ثانیه دیدن دارد

شیر با شیرخودش لرزه به دنیا انداخت

گل بوسه به روی بازوی سقا انداخت

جامه ای دوخته مادر، چه به او می آید

واژه یاس معطر چه به او می اید

رفته بر شانه حیدر چه به او می آید

نام فرمانده لشگر چه به او می آید

آمده درس ادب را به جهان باب کند

زَهره دشمن خود را به رجز آب کند

حلقۀ دار جنون بر سر گیسو دارد

بَه چه تیغ کجی این طفل به ابرو دارد

بازوانش چو علی قدرت و نیرو دارد

چون که یا فاطمه را نقش به بازو دارد

روی پیشانی خود نور ولایت دارد

یل مولاست که این گونه شجاعت دارد

ساقی از دست خودت جام می ناب بده

تیغ بردار و کمی پیش پدر تاب بده

خواب راحت به دل و دیده بی خواب بده

 قوت قلب تو به زینب و ارباب بده

عجبی نیست تو را قبله حاجات کنند

هاشمیون همه شان برتو مباهات کنند

آمدی تا بشوی در همه جا یار حسین

لحظه لحظه بشوی محرم اسرار حسین

قبل اکبر تو شدی یوسف بازار حسین

تو فقط گشته ای عباس علمدار حسین

پا بکوبی همه عرض و سما می لرزند

تو چه کردی که همه از غضبت می ترسند

در سیاهی زمین روی چو ماهت کافی ست

تا که والیل شود موی سیاهت کافی ست

علی اکبر که بَرت هست سپاهت کافی ست

تیغ بگذار زمین نیمه نگاهت کافی ست

برق چشمت بکند کار دو صد خنجر را

آمدی زنده کنی واژه یا حیدر را

با غلامی شما بوده که عزت داریم

از شما درس وفاداری و غیرت داریم

هر چه داریم ازین گوشه چشمت داریم

دور ایوان شما میل زیارت داریم

ما که عمری ست گرفتار گرفتار توایم

کاش یک روز ببنیم که زوار توایم

جان عالم بشود کاش فدای دستت

پادشاه است به والله گدای دستت

باب حاجات شده نام عطای دستت

روضه ها خوانده ام ای یار برای دستت

روز محشر که شود دست تو نزد زهراست

دست تو روز قیامت که شود شافع ماست


مهدي نظري

شعر مدح ومناجات امام حسين (ع) - لطيفيان


امام حسین(ع)-مدح و مناجات


 روی پر جبریل بودم که مرا برد

گفتم نجف می خواهم... اما کربلا برد

جبریل هم در قرب عرشی اش نبرده است

حظّی که بال فطرس از بام شما برد

گفتم تو ربّ مایی و گفتند کفر است

دنیای بی جنبه مرا در انزوا برد

ما جای خود دارد، سلیمان ها گدات اند

هر که رسید از سفره ات آب و غذا برد

دارم خجالت می کشم از خواهش کم

الطاف تو چه آبرویی از گدا برد!

آدم توسل کرد و ما را توبه دادند

پس آدمیت بود که نام تو را برد

بیچاره من که سنگ قبرت هم نبودم

بیچاره آن که سنگ آورد و طلا برد

دور و برت دیدم عجب وضعیتی بود

مردی زره برد و قبا برد و عبا برد

با این بساطی که درآورده ست لشگر

باید که جمعت کرد و بین بوریا برد


علي اكبر لطيفيان

ويژه نامه ماه محرم و صفر - (اشعار - سبكها)


ويژه نامه محرم و صفر


جهت دسترسی آسان تر به اشعار و نوحه هاي محرم از طریق لینک های زیر اقدام نمایید:


***************

اشعار


امام حسين(ع)          كربلاي معلا          وروديه          حضرت مسلم(ع)



حضرت رقيه(س)     طفلان زينب(س)     عبداله ابن الحسن(ع)    قاسم ابن الحسن(ع)



حضرت علي اصغر(ع)      حضرت علي اكبر(ع)      حضرت عباس(ع)      شب عاشورا



وداع          قتلگاه          شام غريبان          حضرت زينب(ع)



مناجات محرمي امام زمان(عج)


 

مصائب كوفه                 در مسير كوفه تا شام                   مصائب شام



امام سجاد (ع)                 اربعین             حضرت رسول(ص)



امام حسن(ع)                     امام رضا(ع) 





ويژه نامه محرم و صفر


نوحه ها - زمزمه ها



زمزمه               زمينه               نوحه



واحد               دودمه               شور



امام حسين(ع)          كربلاي معلا          وروديه          حضرت مسلم(ع)



حضرت رقيه(س)     طفلان زينب(س)     عبداله ابن الحسن(ع)    قاسم ابن الحسن(ع)



حضرت علي اصغر(ع)      حضرت علي اكبر(ع)      حضرت عباس(ع)      شب عاشورا



روز عاشورا       وداع          قتلگاه          شام غريبان          حضرت زينب(س)



حضرت حر(ع)          مناجات محرمي امام زمان(عج)



مصائب كوفه                مصائب شام                 امام سجاد(ع)



اربعین       حضرت رسول(ص)       امام حسن(ع)        امام رضا(ع)



ویژه نامه عيد سعيد غدير


ویژه نامه عيد سعيد غدير


 * برای ملاحظه اشعار به مناسبت عيد سعيد غدير  اینجا کلیک کنید .



* برای ملاحظه سرود های عيد سعيد غدير  اینجا کلیک کنید .



التماس دعا

ویژه نامه ولادت امام هادي (ع)


ویژه نامه ولادت امام هادي (ع)


 * برای ملاحظه اشعار به مناسبت ولادت امام هادي (ع)  اینجا کلیک کنید .



* برای ملاحظه سرودهای ولادت امام هادي (ع) اینجا کلیک کنید .



التماس دعا

فوري / حاج رضا انصاريان مداح و خادم امام رضا(ع) درگذشت + خاطره بياد ماندني+صوت

فوري/حاج رضا انصاريان مداح و خادم امام رضا(ع) در گذشت+خاطره بيادماندني+صوت


صاحب صوت بيادماندني صلوات خاصه علي ابن موسي الرضا(ع)


ادامه نوشته

ویژه نامه شهادت امام باقر(ع)و حضرت مسلم(ع)

ویژه نامه شهادت امام باقر(ع)و حضرت مسلم(ع)


 

* برای ملاحظه اشعار به مناسبت شهادت باقر (ع)  اینجا کلیک کنید .



* برای ملاحظه نوحه های شهادت امام باقر (ع) اینجا کلیک کنید .



* برای ملاحظه اشعار شهادت حضرت مسلم (ع) اینجا کلیک کنید .



* براي ملاحظه نوحه های شهادت حضرت مسلم (ع)  اينجا كليك كنيد .




التماس دعا

ویژه نامه به مناسبت شهادت حضرت جوادالائمه(ع)


ویژه نامه به مناسبت شهادت حضرت جوادالائمه(ع)


 

* برای ملاحظه اشعار به مناسبت شهادت امام جواد (ع)  اینجا کلیک کنید .




* براي ملاحظه زمزمه  و نوحه به مناسبت شهادت امام جواد(ع)  اينجا كليك كنيد .




* براي ملاحظه مقتل و روضه شهادت امام جواد(ع) اينجا كليك كنيد .



التماس دعا

ویژه نامه به مناسبت ولادت امام رضا (ع)



ویژه نامه به مناسبت ولادت امام رضا (ع)


 

* برای ملاحظه اشعار به مناسبت ولادت امام رضا (ع) اینجا کلیک کنید.




* براي ملاحظه سرود های ولادت امام رضا (ع)  اينجا كليك كنيد.



* براي سفر مجازي و سه بعدي به حرم امام رضا(ع) اينجا كليك كنيد .



التماس دعا

ویژه نامه به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع)


http://www.aboutorab.com/vijename/shahadat-sadegh-91/pic1/105.jpg


ویژه نامه به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع)


 

* برای ملاحظه اشعار به مناسبت شهادت امام صادق(ع)  اینجا کلیک کنید .




* براي ملاحظه زمزمه  و نوحه به مناسبت شهادت امام صادق(ع)  اينجا كليك كنيد .




* براي ملاحظه مقتل و روضه به مناسبت شهادت امام صادق(ع) اينجا كليك كنيد .




التماس دعا

ویژه نامه به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س)


حضرت معصومه




ویژه نامه به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س)



 
* برای ملاحظه اشعار به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س) اینجا کلیک کنید.



* براي ملاحظه سرود های ولادت حضرت معصومه(س) اينجا كليك كنيد.



التماس دعا

ویژه نامه به مناسبت تخريب قبرستان بقيع


ویژه نامه به مناسبت تخريب قبرستان بقيع


 

* برای ملاحظه اشعار به مناسبت تخريب قبرستان بقيع  اینجا کلیک کنید .



* براي ملاحظه زمزمه  و نوحه  به مناسبت تخريب قبرستان بقيع  اينجا كليك كنيد .



التماس دعا

ويژه نامه ماه مبارك رمضان

ویژه نامه ماه مبارك رمضان


 

* برای ملاحظه اشعار مناجات با خدا  اینجا کلیک کنید .



* براي ملاحظه زمزمه هاي مناجات با خدا اينجا كليك كنيد .



* براي ملاحظه اشعار با موضوع حضرت علي(ع) اينجا كليك كنيد .



* براي ملاحظه زمزمه - نوحه و واحد حضرت علي (ع) اينجا كليك كنيد .


 

* براي ملاحظه مقتل و فضائل حضرت اميرالمومنين (ع)  اينجا  كليك كنيد .



* برای ملاحظه اشعار با موضوع ولادت امام حسن مجتبي (ع) اينجا کلیک کنید .



* براي ملاحظه سرود هاي ولادت امام حسن (ع) اينجا كليك كنيد .



* برای ملاحظه اشعار با موضوع حضرت خديجه (س) اينجا کلیک کنید .



* براي ملاحظه زمزمه - نوحه و واحد حضرت خديجه (س) اينجا كليك كنيد .



* براي ملاحظه اشعار به مناسبت عيد سعيد فطر  اينجا كليك كنيد .


اشعار و سبك هاي جديد به تدريج بارگزاري مي گردد .


التماس دعا

سرود حضرت قمر بنی هاشم (ع) - حق پرست

سرود حضرت قمر بنی هاشم (ع)


امشب شب میـلاد عـلمـدار حسینـه


این یـار حسین وهم گـرفتار حسینـه


قمـرِهاشمیان قربـون لطف  وکرمت


قلب شیعیان عالم  شده  امشب حرمت


یـامـولا،ابـوفاضل(2)


امشب شبِ بـا وفـا تـریـن مـرد زمینـه


ای اهـل حـرم میـر وعـلمـدار همینـه


همه مستی یه طرف،جام ابوالفضل یه طرف


کل عالم یـه طرف،نـام ابوالفضل یه طرف


یـامـولا،ابـوفاضل(2)


امشب میـریزه وفـا ز هر مـوی ابوالفضل


حیدر میزنه  بـوسه بـه بـازوی ابوالفضل


ولـی چشماش پر اشکه  میخونه با صد نوا


ای ابـوالفضل قشنگم تـویی مـاه کربلا


یـامـولا،ابـوفاضل(2)


ای نـور وگـل ام بنین مـاه مـدینـه


امّـیـد دلِ حضـرت  زینب و سکینـه


کی مرا میبری آقا توی صحن وحرمت


قربـون دو کفّ العباس وفدای علمت


یـامـولا ابـوفاضل(2)


يوسف حق پرست (غريب)



دريافت سبك

سرود ولادت امام حسين (ع) - حق پرست

سرود ولادت امام حسین(ع)


ای جهانیان شد جهان عاقبت،به کام ما


کشتـیِ نجات دو عـالم بـود، امام ما


آسمانیان همه  به شور و زمزمه


تهنیت بگو زجان ودل به فاطمه


سالار دین،خوش آمدی سالار دین(2)


ای زمینیان،جان سپرکنید


کهکشانیان ،را خبر کنید


رسیده سلطان اهل ولا


شهید تشنـه لبِ کربلا


عید میلادش مبازک باد(2)


هستی همه  عاشقان خدا ،عیان شده


بیت حضرت فاطمه وعلی جنان شده


جبرئیل و این همه ملائک خـدا


امشب آمدن همه به بیت مرتضی


سالار دین،خوش آمدی سالار دین(2)


از مدینه بر ما  خبر رسید


کشتی نجـات بشر  رسید


تمام ذکرم  شده یاحسین


زکودکی بوده ام باحسین


عید میلادش مبارک باد(2)


ای عزیزِ  امّ البنین جان ما، فـدای تو


ای علم به دوش حرم ما همه،گدای تو


یک نظر کنی که  حاجتم رواشود


با عنـایت تـو درد مـا دوا شود


میر حرم خوش آمدی میر حرم(2)


جان حیدر وجان فاطمه


ای امیـر وادیِّ علقمـه


بهشت ما شیعیان کوی تو


علی زده بوسه بازوی تو


عید میلادت مبارک باد(2)

                                                                       


                                                                                       یوسف حق پرست (غریب)


دريافت سبك

شعری در حال و هوای ولادت امام حسین(ع) .....احدزاده

بسم الله الرحمن الرحیم

به دلیل جبران کم کاریهایم برای وبلاگ و عذر در عدم نشر برخی اشعار جدید تر ، شعری را که در حال و هوای ولادت سرودم (اما نه ولادتی)، را بر روی وبلاگ قرار می دهم . از همه عزیزان التماس دعا

مثل ضریحی که جدا مانده است

دست به دامان شما مانده است

از حرمت دورم و اما دلم

پیش تو ای خون خدا  مانده است

کالبدم روی زمین ، روح من

دور وبر کرب وبلا مانده است

خوب نشد ذره ای دردم ولی

تربت تو بهر شفا مانده است

آه نگوئید شب خنده است

آری ولی گریه ما  مانده است

فطرس بی بال سلامت رساند

گودی گودال سلامت رساند

نام تو را بردم و دل غم گرفت

باز بوی ماه محرم گرفت

در حرمت باز زمین خوردمو

دست مرا حضرت آدم گرفت

منتقم خون تو کی میرسد

جان مرا سرخی پرچم گرفت

باز نگوئید شب خنده است

پس دل زهرا به چه ماتم گرفت

کیست که در قلب همه نوحه خواند

کیست که در قلب همه دم گرفت

مادر تو زائر کرب و بلاست

فاطمه در بین عزادارهاست

شب شد و با سینه زنان حرم

امده ام باز میان حرم

صوت علی اکبر تو میرسد

لحظه به لحظه با اذان حرم

من و علی و فاطمه گشته ایم

هر سه نفر گریه کنان حرم

این شب جمعه به گمانم پر است

خیلی دل مرثیه خوان حرم

روضه ای از ناحیه را خوانده است

نیستی و ترس به جان حرم

مانده که در بین خیام زنان

وا شده پای همه نامحرمان

سرود امام  حسین (علیه السلام) - حق پرست


سرود امام  حسین (علیه السلام)


امـشب شب میـلاد شـهـنشه زمینـه


امـشب شب خوشحـالـی کل مومنینه


بیا امشب در این خونه که صاحب کرمه


هرکجا نام  حسین باشه همون جاحرمه


یـا مـولا،گل زهـرا(2)


جبـریل امین پر زده تاخبـر بگیره


فطرس اومده دوباره بال وپر بگیره


چه قَدَر ملائک از عـالم بالا اومده


برا عرض تهنیت مریم وسارا  اومده


یـامـولا،گل زهـرا(2)


این هستی ارض وآسمون حسین زهراست


ایـن تشنه لب کرببلا  غـریب وتنهـاست


هرکـی آبـرو میخواد به این آقا روبزنه


در خـونـه ی عـلمـدار او زانـو بزنه


یـامـولا،گل زهـرا(2)


((مـن تشنه لبم تشنـه لب آب فـراتـم))


((بیـن الحرمیـن است مِنـا و عرفاتـم))


تـوی هـر انجمنی صحبت شمس و قمـره


خوش به حال هرکسی که اینجا دیوونه تره


یـامـولا،گل زهـرا(2)

                                             

                                                               یوسف حق پرست (غریب)


دريافت سبك


ویژه نامه ولادت امام حسين ، امام سجاد و حضرت عباس عليهم السلام

ویژه نامه ولادت امام حسين ، امام سجاد و حضرت عباس عليهم السلام


 

* برای ملاحظه اشعار ولادت امام حسين (ع) اینجا کلیک کنید .



* براي ملاحظه سرود هاي ولادت امام حسين (ع) اينجا كليك كنيد .


 

* براي ملاحظه اشعار ولادت امام سجاد (ع) اينجا كليك كنيد .



* براي ملاحظه سرود هاي ولادت امام سجاد (ع) اينجا كليك كنيد .


 

* برای ملاحظه اشعار ولادت حضرت عباس (ع) اینجا کلیک کنید .



* براي ملاحظه سرود هاي ولادت حضرت عباس (ع) اينجا كليك كنيد .



* براي ملاحظه داستان فطرس ملك اينجا كليك كنيد .



التماس دعا

داستان فطرس ملك

داستان فطرس ملك

نجات فطرس (ملک)

در خرائج راوندی نقل شده: هنگامی که امام حسین علیهالسلام متولد شد، خداوند به جبرئیل فرمان داد با گروه بسیار از فرشتگان به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آیند و تبریک بگویند، جبرئیل در حین فرود از آسمان به زمین، فرشتهای به نام «فطرس» را دید در جزیرهای افتاده، علتش این بوده که خداوند او را مأمور کاری ساخته و او در آن کار، کندی کرده و در نتیجه به کیفر شکسته شدن پرش گرفتار شده بود، فطرس به

  جبرئیل عرض کرد: به کجا میروید؟! جبرئیل گفت: به سوی محمد صلی الله علیه و آله. فطرس عرض کرد: مرا نیز با خود حمل کن و نزد آن حضرت ببر شاید برایم دعا کند.

جبرئیل خواستهی او را پذیرفت و با هم همراه فرشتگان دیگر به حضور پیامبر اسلام علیهالسلام رسیدند و تبریک گفتند: جبرئیل ماجرای فطرس را به عرض رساند، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «به او بگو پیکرش را به این نوزاد (حسین علیهالسلام) بمالد.»

فطرس همین کار را کرد و همان دم، خداوند فطرس را تندرست کرده و به حال اول برگرداند، سپس فطرس همراه جبرئیل به سوی آسمان پر گشود. [1] .

در رویات دیگر آمده: پیامبر صلی الله علیه و آله از درگاه خدا خواست تا به خاطر حسین علیهالسلام، فطرس را آزاد کند، خداوند دعایش را مستجاب کرد، فطرس به مرکز سکونت خود بازگشت و بین فرشتگان افتخار میکرد و میگفت:

من مثلی و انا عتاقة الحسین بن علی و فاطمة و جده احمد؛ کیست مثل من؟! من آزاده شدهی حسین علیهالسلام فرزند علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام و جد حسین علیهالسلام حضرت احمد صلی الله علیه و آله هستم. [2] .

علامه مجلسی مینویسد: امسلمه (یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله

 

گفت: لباس بهشتی برای حسین علیهالسلام آوردند پیامبر صلی الله علیه و آله به او پوشانید و فرمود: «این لباس، هدیهای است که پروردگارم به حسین علیهالسلام اهدا نموده که تار و پودش را، پر جبرئیل و فرشتگان تشکیل میدهد و به حسینم میپوشانم و او را به این لباس میآرایم که بسیار دوستش دارم.» [3] .

_______________________

1.بحار ج44ص182

2.مناقب ال ابیطالب ج4ص74و75

3.چهارده معصوم عمادزاده ص164

شورميلاد امام حسين (ع) - احدزاده

شور ولادت حضرت سيدالشهدا (ع)


يه عمره با يه دل خون - كار من مشقه حسينه


هرچي دارم توي دنيا - همه از عشقه حسينه


شب جشن و سرور - همه جا پر نور - - شده تو دنيا


داره باز مي تابه - گل روي حسين - رو دست زهرا


ارباب حسينه


مثل پرچم قشنگش - خيره بر روي حسينم


همه افتخارم اينه - سائل كوي حسينم


توي ملك دلم - كي اميره بجز - حسين و عباس


نفس نفس ميخونم - از ته قلبم - با همه احساس


ارباب حسينه


زندگي بي عشقه ارباب - به خدا معنا نداره


هيچ كجا حتي بهشتم - بوي كربلا نداره


برا هرچي دله - امير و عشق و - سالارعشقه


خريدار حسينه - دل عشاق تو - بازار عشقه


ارباب حسينه


توي تاريكي دنيا - نور عالمين مبارك


مصطفي ، فاطمه  ، حيدر - ميلاد حسين مبارك


يه عنايتي كن - فرشته ي - بي پرتم من


چي ميخواي آقاجون - بريزم زير پات - نوكرتم من


 ارباب حسينه


مجيد احدزاده



دريافت سبك




شور ولادت حضرت عباس (ع) - احدزاده

شور ولادت حضرت عباس (ع)


بدتر از هميشه مستم - زده ام جام اباالفضل


ديوونه تز ار هميشه - مي برم نام اباالفضل


امير علقه - عزيز فاطمه - علمدار حسين


گل گلزار دين - يل ام البنين - هوادار حسين


ابوفاضل مدد


مي خونم تو اوج مستي - لب دريا ، لب تشنه


آخر وفائي عباس ، بخدا آقائي عباس


بيا آقا بزن با دم تيغت - قلبم و بشكاف


چيزي نيست كه برم - به هواي تو - تا قله قاف


ابوفاضل مدد


با خودم يه عهدي بستم - دم سقاخونه تو


بمونم تا آخر عمر - عاشق و ديوونه تو


تموم زندگيم - سند خورده يه جا - به نام عباس


نفس نفس مي خونم - از ته قلبم - با همه احساس


 ابوفاضل مدد


مجيد احدزاده


دريافت سبك



سرود ولادت سيدالشهدا (ع) - احدزاده


سرود ولادت امام حسين(ع)


امشب خورشيد داره مي تابه ، تو آسمون مدينه


مراسم جشن ولادته درست ميون مدينه


ختم رسل دوباره گرم زيارت حسينه


گل بارونه تو مدينه ولادت حسينه


دوباره باز زمان عشقه - رودلامون نشان عشقه


تولد سلطان عشقه


خوش آمدي عزيز زهرا


خدا به يمن وجود حسين بهشت و آفريده


با دست عباس به روي دلا عكس حسين كشيده


با بال پرواز راهي ميخونه حسينم


هرچي مي خواد بشه بشه ديوونه حسينم


به غم عشق او اسيرم - من غلام و حسين اميرم


كرب وبلا ازش مي گيرم


خوش آمدي عزيز زهرا


مجيد احدزاده

شعرولادت امام حسين (ع) - سازگار


امام حسین(ع)-مدح و ولادت


امشب همه عالم پر از شور حسین است

چشم ملایک روشن از نور حسین است

سینای دل یک شعله از طور حسین است

قلب رسول الله مسرور حسین است

خورشید ثاراللهیان امشب درخشید

چشم همه آزادگان را نور بخشید

امشب عجب شوری دل دیوانه دارد

امشب یم رحمت به کف دردانه دارد

امشب محمد در بغل ریحانه دارد

امشب علی قرآن به روی شانه دارد

امشب ز هم وا شد گل لبخند زهرا

آمد به دنیا نازنین فرزند زهرا

این مشرق الانوار رب المشرقین است

این جان عالم این امام العالمین است

این عین حق یعنی علی را نور عین است

این شمع جمع آل پیغمبر حسین است

دیدار روی خالق سرمد مبارک

قرآن به روی سینه ی احمد مبارک

این کیست مصباح الهدا فلک نجات است

شویندۀ لوح تمام سیئات است

این کام خشکش خضر را عین الحیوة است

این هستی ما در حیات و در ممات است

دار و ندار انبیا، هست خداوند

چشم خدا، روی خدا، دست خداوند

نام حسین اول به قلب ما نوشتند

آن گه گل ما را به مهر او سرشتند

آن که بذر حب او در سینه کشتند

نه عاشق حور و نه دنبال بهشتند

فردای محشر چشمشان سوی حسین است

حور و قصر و خلدشان روی حسین است

ای روح پاک انبیا پروانه ی تو

قلب همه خوبان عالم خانه ی تو

کوه غم خلق جهان بر شانه ی تو

عقل و خرد دیوانه ی دیوانه ی تو

بگذار تا آشفته ی موی تو باشم

دیوانه ی زنجیری کوی تو باشم

این جرم های بی شمارم یابن زهرا

این چشم های اشک بارم یابن زهرا

بر درگهت امیدوارم یابن زهرا

تنها تویی دار وندارم یابن زهرا

من هر که هستم "میثم" کوی شمایم

آلوده ام امــا ثــناگـوی شـمایم


غلامرضاسازگار

شعر ولادت امام حسين (ع) - رحيميان


امام حسین(ع)-مدح و ولادت


عشقی ست در میان دل ما که کیمیاست

این عشق، این جنون همه ی آبروی ماست

روزی ماست نوکری خوب خانه ای

آقای ما کریم و جوانمرد و باوفاست

ما در بهشت هم همه دنبال هیئتیم

جنت بدون روضه ی ارباب بی صفاست

سر می دهیم و منت مردم نمی کشیم

هستیم سائلان حسین تا خدا خداست

شکر خدا حسین شده زندگی ما

شکر خدا که در دل ما عشق کربلاست

جای گلایه نیست که تکفیر می شویم

«داریم با حسین حسین پیر می شویم »

من رعیت و غلام، تو سلطان کربلا

من مور ناتوان و تو سلیمان کربلا

دستی که بین عرش نوشته تو را امیر

من را نوشته است پریشان کربلا

دست مرا رها نکن و بی کسم نکن

دریاب حال زار مرا جان کربلا

موی مرا سفید نموده است حسرتِ

پابوسی تو نیمه شعبان کربلا

دارد میان قلب خدا جای دیگری

هر کس که گشته است مسلمان کربلا

شکر خدا که مثل بزرگان و عرشیان

هر ماه من شده است محرم حسین جان

وصفت به ذهن کوچک من جا نمی شود

جز تو کسی برای من آقا نمی شود

هر کس بهشت، بی تو بخواهد جهنمی ست

اصلاً بهشت بی تو که معنا نمی شود

من می خورم قسم که کسی عاشقت حسین

مثل رباب و زینب و سقا نمی شود

آن قدر این دلم به تو وابسته هست که

امروز من بدون تو فردا نمی شود

کاری به خوب یا بدی من نداشتی

آقا کریم تر ز تو پیدا نمی شود

آقا به آبروی علی اصغرت قسم

من را ببخش نوکر خوبی نبوده ام

داده همیشه لطف تو من را خجالتی

آقای کربلا چه قدر با محبتی

ماندم چرا نگاه تو افتاد سوی من؟!

من هیچ هیچ هیچم و تو بی نهایتی

ایل و تبار تو همه آقا و پادشاه

ایل و تبار من همه مجنون و هیئتی

شکر خدا برای گدایی خانه ات

داریم با تمام رفیقان رقابتی

ما را همه به نام شریفت شناختند

داده خدا به ما چه بهایی چه قیمتی

ما اوج عشق را درِ این خانه یافتیم

در هیئت حسین خدا را شناختیم

دنیای بی تو پر ز غم و رنج آور است

دنیای با تو مثل بهشت است محشر است

رحمت به آن که داد همین نکته یاد ما

هر کس نشد گدای تو از سگ نجس تر است

ما از همه لذایذ دنیا گذشته ایم

گریه به زیر پرچم تو چیز دیگر است

گویند نوکران و کنیزان خانه ات

عرض ادب برای تو با اشک بهتر است

یک روز می رسد که به لطف دعای تو

بانی مرگ ما تن پر زخم و بی سر است

هر شب برای حنجر تو زار می زنم

یاد بریدن سر تو زار می زنم


محمد حسين رحيميان

شعر ولادت حضرت عباس (ع) - وطن دوست

حضرت عباس(ع)-ولادت


می آید از بهشت خبرها یكی یكی

امشب گشوده شد همه درها یكی یكی

وقتی علی دوباره قدم می زند به خاك

مبهوت می شوند نظرها یكی یكی

بالا بلندی آمده و پیش قامتش

خم می شوند كوه و كمرها یكی یكی

تنها خلیل نیست كه یعقوب هم رسید

قربانیش كنند پسرها یكی یكی

یك قوم از جمالش و یك قوم از جلال

دل نَه كه می درند جگرها یكی یكی

خورشیدی از قبیله ی هاشم دمیده تا

حیران كُنَد نگاه قمرها یكی یكی

نامش حماسه را به غزل بند می زند

اُمّ البنین به فاطمه لبخند می زند

ای جامع جمیع نشانیِّ مرتضی

عباس نَه تمام جوانیِّ مرتضی

گیسوی توست رشته ی جان امیر عشق

ابروی توست طاق كمانیِّ مرتضی

وقت ركوع میرسد از دستهای تو

بر دست ما عقیق یمانیِّ مرتضی

با تو گدا میان مدینه نیافتم

ای سفره دار سفره ی خوانیِّ مرتضی

وقت نبرد بازوی تو ارث برده است

حال و هوای ضربه ی آنیِّ مرتضی

زینب به روی خاك محال است پا نهد

جز با ركاب حضرت ثانیِّ كربلا

توحید، رستگاریِ از تو شنفتن است

آموزش نبرد فقط از تو گفتن است

باید برای فرش تو شهپر بیاورند

باید برای عرض ادب سر بیاورند

باید برای وصف تو از بین واژه ها

هنگام رزم واژه ی حیدر بیاورند

خاك زمین تحمل جولان تو نداشت

باید هزار عرصه ی محشر بیاورند

باید فقط به خاطر تفریح تیغ تو

هر قدر می شود صف لشگر بیاورند

قدری رجز بخوان كه همان اول نبرد

جنگاوران به پای تو خنجر بیاورند

باید میان خیل سیاهی لشگرت

صدها سپاه مالك اشتر بیاورند

شب را اشاره ی تو به زنجیر می كشد

حتی خدا برای تو تكبیر می كشد

ما را دلی ست بس كه خراباتی شماست

از آب و خاك صحن سماواتیِ شماست

این اشك چشم را به امیری نمی دهم

این قطره قطره ها همه سوغاتی شماست

مردم مرا به چشم غلامیت دیده اند

این ها هم از عنایت ساداتی شماست

شاید شبی به كوچه ی ما هم گذر كنی

با سر رسیده ایم كه خیراتی شماست

دست مرا به پای غمت بسته علقمه

دستم بگیر حضرت بی دستِ علقمه


امير حسين وطن دوست

شعر ولادت امام سجاد (ع) - قاسمي


امام سجاد(ع)-ولادت و مصیبت


روز میلادتان چه روزی بود

در مدینه هوا بهاری بود

برق می زد نگاهتان از عشق

وقت یک عکس یادگاری بود

 

 روز میلادتان چه روزی بود

چشم عالم به دستِ آقا بود

سر تبریک گفتنِ به حسین

بین خورشید و ماه دعوا بود

 

 روز میلادتان خدا خندید

 فتبارک دوباره نازل شد

حضرت حق برای شیعه ی تو

امتیازات ویژه قائل شد

 

روز میلادتان زُحل پا شد

غسل در آب حوضِ کوثر کرد

شاد باشش به آسمانی ها

گوش آل امیه را کر کرد

 

روز میلادتان نسیم آمد

غنچه ها را یکی یکی وا کرد

خنده های تو بس که شیرین بود

هوس شیر و شهدِ خرما کرد

 

ای کلیم مدینه ی نبوی

مرد شب زنده دار سجاده

همه ی عرش تحت سلطه ی توست

حضرت شهریار سجاده

 

آسمان ها به پات افتادند

هر زمانی به سجده افتادی

با زبور صحیفه ات آقا

درس دلداده گی به ما دادی

 

آمد ابلیس شکل یک افعی

نقشه ای شوم را رقم بزند

عددی نیست این فرومایه

که نماز تو را به هم بزند

 

پوزه اش را به خاک مالیدی

مرحبا، آفرین، چه پیکاری!

تا سلاح البکاء به دستت هست

چه نیازی که تیغ برداری

 

خاک نعلین هایتان آقا

سرمه ی چشم حوریان بهشت

اشک های زلال نافله ات

عسلِ چشمه ی روان بهشت

 

بنده گی را به من بیاموزید

نروم سمت لااُبالی ها

کاش می شد بخواهی و بشوم

از ابوحمزه ی ثمالی ها

 

سیدالساجدین دعایی کن

گره ی کور خورده در کارم

غیر از این جا بگو کجا بروم!؟

با امید آمدم، گرفتارم

 

سیدالعابدین نگاهی کن

بی پناهم مرا تو یاری کن

نوکرت کربلا نرفته هنوز!

تا نمُردم ز غصه کاری کن

 

کربلا گفتم و... دلت خون شد

یاد گودال و دشنه افتادی

جگرت سوخت از عطش آقا

یاد اطفال تشنه افتادی

 

خنده ی نحس حرمله؛ آقا

شده کابوس هر شبت ای وای!

پیش چشم ترت به یغما رفت

چادر عمه زینبت ای وای!


وحيد قاسمي

شعر ولادت امام حسين (ع) - ناصحي

شعر ولادت امام حسين (ع)

 

شوري به پا شد و همه را هاي و هو گرفت

حتّي خدا به كرسي خود ذكر هو گرفت

 

ظلمت درون سير زمان رخنه كرده بود

نوري طلوع كرد و زمان را رفو گرفت

 

عشق از ازل مسير خودش را نمي‌شناخت

تو آمدي و عشق تو را سمت و سو گرفت

 

هيچ آب‌وتاب‌ورنگ بهشتِ خدا نداشت

تو آمدي بهشت خدا رنگ و بو گرفت

 

از ابتدا تولّد انسان بهانه بود

آدم به يمن آمدنت آبرو گرفت

 

از ذكر نام توست ، به جز اين نبود و نيست

يا ايها‌الذين اگر آمنوا گرفت

 

جبريل از آسمان به اميد تو پر كشيد

فُطرس دويد و فرصت او را از او گرفت

 

آمد نشست پشت در و هي سَرك كشيد

از قطره‌هاي غسل تن تو وضو گرفت

 

ساحل نشينِ تا اَبدِ خنده تو شد

دريا ببين چگونه به يك غمزه قو گرفت

 

شوري فتاد در دل عالم كه حد نداشت

تو آن نمونه‌اي كه خداي اَحد نداشت

 

اينبار هم خدا بركاتي نو آفريد

عكس تو را مقابل روي خودش كشيد

 

مي‌خواست كه بيايي و خون خدا شوي

خاك تو را ز ماهيت خويش آفريد

 

تو آمدي و گفت: اَلا اي ملائكه

او را به احترام به نزد من آوريد

 

جبريل ، آمد و سر قنداقه را گرفت

چشمي به هم زدن به سماوات پر كشيد

 

از شوقِ اينكه حامل عشق خدا شده‌است

از ساق عرش رد شد و نزد خدا رسيد

 

تو كعبه طواف ملائك شدي حسين !

خيل مَلك سه روز به گرد تو مي‌پريد

 

بعدش خدا نشست و تو را هي نگاه كرد

طعم زيارتي كه به دل داشت را چشيد

 

شد وقت آنكه باز ، بيايي زمين ولي

چشم از تو برنداشت خدا ، دل نمي‌بُريد

 

تو آمدي و زينت دوش نبي شدي

عطر بهشت از نفست بر جهان وزيد

 

احمد نشسته ، منتظر اين ولادت است

خون تو خون حضرت ختمي رسالت است

 

قرآن فقط براي تو قرآن شده است و بس

ايمان به بودِ توست كه ايمان شده است و بس

 

گِل بود و مُشتِ خاك ، اگر نور تو نبود

آدم به نور توست كه انسان شده است و بس

 

سبط نبي درست ! ولي حضرت رسول

در دين خويش با تو مسلمان شده است و بس

 

سلمان اگر به نام علي اهل بيتي است

با عشق روي توست كه سلمان شده است و بس

 

گر لطف تو نبود كه آدم نمي‌شديم

اين مور با حسين سليمان شده است و بس

 

در انتشار طور سخن گفت و با تو بود

موسي اگر كه موسيِ عمران شده است و بس

 

يوسف ز شرم روي علي اكبرت حسين !

تا روز حشر ، سر به گريبان شده است و بس

 

شيعه اگر نَصب ز علي مي‌برد ! ولي

از نسل كربلاست فراوان شده است و بس

 

شيعه به يك مرام و به يك نيّت است و بس

اسلامِ بي حسين مسيحيّت است و بس

 

گفت از نسيم ، بر تن تو پيرهن كنند

يك جامه از بهار ، تو را بر بدن كنند

 

گفت: اين عزيز ماست ، نگيرد تنش خراش!

گفتا تو را حرير بهشتي به تن كنند

 

گودال و خاك ، جايگه تو مباد! نه

گفتا تو را به سينه زهرا وطن كنند

 

احمد بدون سبط كه معنا نداشت ،گفت:

شأن تو را برابر شأن حسن كنند

 

طاقت نداشت حضرت حق ، پرده را گشود

فرمود: بنگريد چه با عشق من كنند

 

اين هستي خداست كه بر نيزه مي‌رود

اركان عرش ماست كه پاشيده مي‌شود

 

محسن ناصحی

شعر ولادت امام حسين (ع) - رستمي و پاشازاده

شعر ولادت امام حسين (ع)


شروع میکنم این شعر را اگر بشود

در انتهای غزل از تو یک خبر بشود

 

نمیشود که همیشه نمیشود بشود

چقدر گریه کنم شعر شعر تر بشود

 

درست نیست بگویم تو آمدی که خدا

به فکر بخشش عصیان یک نفر بشود

 

چرا که چوبه ی گهواره ی تو کافی بود

پر شکسته ی فطرس دوباره پر بشود

 

فقط نیامده ای تا حضور محشری ات

دلیل محکم بخشیدن بشر بشود

 

نیامدی که به یمن دعای تو آقا

زمین تشنه ی باران کوفه تر بشود

 

نتیجه این که فقط یک دلیل میماند

تو آمدی که علی باز هم پدر بشود

 

تو آمدی نوه ی دختری پیغمبر

خدا بخواهد و این بار هم پسر بشود

 

به لطف کودک زهرا زبان دل بگریست

عجب شبی، شب میلاد تو و خامنه ای ست

 

همیشه بعد خزان موسم بهاری بود

همیشه در پی معشوق دوستداری بود

 

به داغ عشق گرفتار آمدیم اما

به هرکجا که غمی بود غمگساری بود

 

شبیه شعله ی پاشیده در حریم فراق

شکسته های دلم گرم بی قراری بود

 

بدون سجده به سوغات شهر کرب و بلا

به این نماز چه جای امیدواری بود

 

شنیدم از اثر بوسه های پیغمبر

همیشه زیر گلوی تو سیب کاری بود

 

در آن زمان اگر آزادگی نمیکردی

هنوز نوبت دوران برده داری بود

 

زمان بازی تو واجبات مستحب اند

وگرنه بین نماز این چه انتظاری بود

 

به لطف حضرت خورشید و ذره پروری اش

چه میشد این دل ما در حرم غباری بود

 

به شیر ماتمتان کودکی من رد شد

به این دلیل گدای شما زبانزد شد

 

چقدر فاصله داریم مهربان ها را

چه بال ها که نداریم آسمان ها را

 

خلاصه اش بکنم "کل من علیها فان"

بگو چگونه دهم شرح جاودان ها را

 

برو بهشت جوانان پس از زیارت تو

نشان دهند به هم سید جوان ها را

 

سپس ز تیغ دو ابروت رو به صحرا کن

برو غلاف کنند آهوان کمان ها را

 

به قلب هرکسی از عشق کرده ای رخنه

ز شعله سوخته ای مغز استخوان ها را

 

به لای لای حسین جان مادرت زهرا

میان آتش دوزخ رها مکن ما را

 

تویی مسافر غربت سرای تنهایی

شنیده ام دو سه روزی ست بین صحرایی

 

شنیده ام که علی اصغر تو خوابیده است

میان محملی از نور گرم لالایی

 

کجاست بهتر از این لذت از برای پدر

که بچه هاش صدایش زنند بابایی

 

چه دیده ای که چنین بر رقیه خیره شدی

در این مشاهده پیداست یاد زهرایی

 

خدا نیاورد آقا ببیند این دختر

ز سمت علقمه داری شکسته می آیی

 

خدا نیاورد که تو در پیش نعش عباست

میان خنده ی دشمن شوی تماشایی

 

شنیده ام که به دیدار یار بستی بار

به جان زینبت آهسته تر قدم بردار

 

شعر از آقایان رستمی و پاشازاده

شعرمدح و مناجات حضرت امام حسين (ع)

شعر مدح و مناجات امام حسين (ع)


به دل آتشی دارم از جنس شور


نموده مرا شور عشقت صبور


بیا با نفس های پر آتش ات


بسوزان مرا پای شعر و شعور


شبی با خیال تو می خوابم و


از این دیده ی منتظر کن عبور


مرا از ازل نوکرت کرده اند


از این نوکری سینه غرق سرور


ببین چشم من در دل روضه ات


به یاد لب خشک تو شد نمور


به فریاد دستان ما هم برس


نظر کن به این سو ز آفاق دور


هو النّاظریُّ و نداری نظیر ...


امیری حسین ٌ و نعم الامیر



خمارِ ِخمار ِخمار ِ تو من


غبار  ِغبار ِ غبار ِ تو من


صدا زد نبی "نور عینی حسین


پریشان ترین بی قرار تو من


"، و فرموده زهرا: "بنیّ حسین !


شکسته ترین بغض زار تو من


" ، علی گریه سر داد و تضمین نمود


که "کربلا ذوالفقار تو من"


حسن هم نوشته به خون جگر


که "بنیانگذار مدار تو من


" ، ابالفضل العبّاس اینگونه گفت :


"نگهبان عِزّ و وقار تو من"


قسم خورد زینب به جان لبت


که "ابر همیشه بهار تو من"


به لبهای مهدی بوَد زمزمه :


"تقاص لب لاله زار تو من


ندای خدا در هوا پخش شد


که "بخشنده ناله دار تو من


" ، شه کبریایی ، امیرِ ِکبیر ....


امیری حسینٌ و نعم الامیر



سلام ای کرامات نشناخته


قیام ات مقامات نشناخته


تو را هر چه در روضه ها خوانده ایم


شهید روایات نشناخته !


لب و چشم و دست و سراپای تو


بوَد جمله آیات نشناخته


بسنده نمودیم از تو فقط


به چندین عنایات نشناخته


ولی از علوّ تو کم خوانده ایم


خدایی ترین ذات نشناخته


صفای منا و مُنای صفا


حرم : حجّ و میقات نشناخته


به پیش تو یحیی بوَد سر به زیر ...


امیری حسینٌ و نعم الامیر



نجات بشر گوشه  ی کار تو


خلایق همه عبد دربار تو


شفیع قیامت علی اصغرت


شفا کار دست علمدار تو


دم قدسیان : "السّلام علیک"


همه آسمانها گرفتار تو


مسیحا مرید مسیحایی ات


و موسی مسلمان رفتار تو


بواللهِ بزم جنون کسی


نشد گرم مانند بازار تو


ز من غیر خود را بیا و بگیر ...


امیری حسینٌ و نعم الامیر

شعر ميلادامام حسين (ع) - سعيد خرازي

شعر ميلاد امام حسين (ع)


جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر


همه دنبال او ملائکه ها ، صف زده گرد خانه ی حیدر


هر چه در آسمان ستاره که هست ، می درخشند کنار یکدیگر


نکند حق برای دوم بار ، کرده کوثر عطا به پیغمبر


که نهیبی به خود زدم گفتم ، من به بیداریم و یا خوابم


که ز گهواره این ندا آمد ، تو مرا نوکری ، من اربابم


فُطرس از بعد این همه حسرت ، صاحب بال و پر شد از کَرَمَش


می برد لذت دو عالم را ، به دو چشمش اگر نهد قدمش


گرچه ناقابلم ولی قلبم ، شده مشتاق یک نگاه کَمَش


به خدا عاقبت به خیر شود ، پاگذارد هر آنکه در حرمش


هر که دارد به سینه مهرش را ، جایگاهش بود بهشت برین


تا قیامت گدای در گاهش ، پادشاهی کند به عرش و زمین


هر چه در چهره اش نگاه کنی ، چهره اش جلوه ای ز روی علیست


از میان ملائکه یکسر ، با نگاهش به جستجوی علیست


خنده اش مو نمی زند با مادر ، خُلق و خویش به خُلق و خوی علیست


می گشاید همین که آغوشش ، بوی خوش می دهد که بوی علیست


به علی رفته هر که می نگرد ، جود و احسان و هم مرام حسین


با دل شیعه می کند بازی ، از همین کودکی مرام حسین


می کند مثل لاله پیغمبر ، نوه ی نو رسیده را بویش


به چه عشقی و از تمام وجود ، شانه مادر زند به گیسویش


هر چه نور بوده در عالم ، تابَد از پشت پرده ی رویش


اگر این پرده را کنار زند ، آسماه ها شوند پی جویش


دین و دنیا ببازد آنکس که ، دوست دارد کسی به غیر حسین


از قیامت دگر نمی ترسد ، هر که دارد به سینه مِهر حسین


به مسیحی بگو بیا و ببین ، جلوه ای از خدای عیسی را


ای یهودی ببین به گهواره ، باعث معجزات موسی را


پیر عیسی بود همین کودک ، که شفا می دهد مسیحا را


به روی دست مصطفی بینید ، این تجلی طور سینا را


هر که شد عاشق حسین هرگز ، حرفی از عشق دیگری نزند


هر که شد گدای کوی حسین ، در خانه ی دگری نزند


او ردم گر کند خدا نکند ، یا که از خود جدا ، خدا نکند


هر چه دارم من از عنایت اوست ، دل به او بسته ام رها نکند


گر چه خوارم اگر چه پَستَم من ، نکند او مرا دعا نکند


شب میلاد می زنم صدا او را ، جان دهم گر مرا صدا نکند


جمع ما یک شب از عنایت او ، اگر او از همه رضا باشد


سال دیگر ولادت ارباب ، وعده ی ما به کربلا باشد


نگران بود مادرت تا دید ، بوسه زد مصطفی به حنجر تو


پدرت با خبر از این که شود ، قطعه قطعه تمام پیکر تو


گریه می کرد مجتبی به آن روزی ، که جدا می شود زتن سر تو


سر و جان تمام علمیان ، به فدای تن مطهر تو


شده از کودکی به هر محفل ، گریه کردن به تو سعادت من


من ز خاک کمترم اگر که شود ، سر موئی کم از ارادت من




سعيد خرازي

شعر ميلاد امام حسين (ع) - جانفدا

شعر ولادت امام حسین(ع)


تو را آن گونه می نامند مولای تلاطم ها

و نامت غرش آبی آوای تلاطم ها


تو را این گونه می فهمند مجذوبان كه اربابی

و نامت مونس هموارهٔ شب های بی خوابی


تو را این گونه می سنجند با شأن خداوندی

خدا ذات تو را با ذات عصمت داده پیوندی


تو را پیغمبر بی سرترین پیغام می دانند

تو را بنیانگذار اصلی اسلام می دانند


و تو تكثیر حق در جان هفتاد و دو پیغمبر

كه پیغام تو را بردند از لاهوت آن سوتر


تو میلادت شروع جنبش خونین آزادی ست

تو میلادت برای عاشقان غم، عارفان شادی ست


نمی فهمیم یعنی چه؟ تلاطم از دل دریا

نمی دانیم یعنی چه؟ تولد از دل زهرا


تو را بر محملی از دل از آن بالا فرستادند

تمام آسمان و اهل آن بر پایت افتادند


زمین سر تا سرش چشم است وقتی جلوت اللهی

قدم بگذار ای جان جهان هر جا كه می خواهی


تو را كه مصطفی همواره از جبریل می پرسید

علی در قاب چشم فاطمه هر شب تو را می دید


برایت قبل از آنی كه بیایی گریه می كردند

برای تو شهید كربلا گریه می كردند


برای تو زمین تنگ است می دانم تحمل كن

برایت زندگی ننگ است می دانم تحمل كن


برای تو بلوری كه تراشیده شدی در عرش

زمین و آسمان سنگ است می دانم تحمل كن


برای تو كه گوشت پر ز آهنگ بهشتی هاست

كلام من بد آهنگ است می دانم تحمل كن


تو و با ظلم سازش؟! هرگز این آیین مردان نیست

تو حرف آخرت جنگ است می دانم تحمل كن


زمین می ماند و تو ظهر شور انگیز عاشورا

و یك روز حماسی و غرور انگیز عاشورا


به پیش بادها استاده ای ای روح طوفانی

نگاه تو عمیق و ساده چون آیات قرآنی


خدا را هر چه با اثبات خود اثبات می كردی

تمام عقل ها و روح ها را مات می كردی


كنون من مانده ام بین سرود مرثیه حیران

منم یك لحظه زیر آفتاب و لحظه ای باران


كنون من مانده ام با عقده های تو گره خورده

دلی كه با ضریح كربلای تو گره خورده


قلم از عشق تو آقا زیارت نامه می خواند

و فطرس در جوار تو برایت نامه می خواند


یكی از نامه ها خیس است همراهش سلام ماست

و تو با مهربانی می نویسی این غلام ماست


هادي جانفدا

سرود ولادت امام سجاد (ع) - سيد محسن حسيني

سرود ولادت امام سجاد (ع)


بوي خلد برين آمد امشب


دلبر مه جبين آمد امشب


سيد الساجدين آمد امشب


سيد الساجدين يابن الزهرا


شام هجران سحر آمد امشب


آسمان را قمر آمد امشب


يك علي دگر آمد امشب


سيد الساجدين يابن الزهرا


اين پسر چشم خود را گشوده


او كه مثلش به عالم نبوده


اين پسر از حسين دل ربوده


سيد الساجدين يابن الزهرا


هر ملك مي كند گفتگويش


مي زند بوسه مادر به رويش


مي كشد شانه بر تار مويش


سيد الساجدين يابن الزهرا


اين پسر سيد الساجدين است


اين پسر زينت عابدين است


اين پسر شاه روي زمين است


سيد الساجدين يابن الزهرا


اي وجودم فداي وجودت


اي فداي قيام و قعودت


اي فداي ركوع و سجودت


سيد الساجدين يابن الزهرا


عشق تو شد عجين با سرشتم


آبرو داده بر روي زشتم


قبر ويرانه تو بهشتم


سيد الساجدين يابن الزهرا


سيدمحسن حسيني


سرود ولادت امام حسين(ع) - سيد محسن حسيني

سرود ولادت حضرت عباس (ع)


دلبر دلبرايي اباالفضل


ساقي كربلايي اباالفضل


يار مشكل گشايي اباالفضل


يا اباالفضل اباالفضل اباالفضل


ماه گردون خجل شد ز رويت


شانه زينب كشيده به مويت


روز و شب مي كنم گفتگويت



يا اباالفضل اباالفضل اباالفضل


تو گرفتار موي حسيني


عاشق ماه روي حسيني


مست جام زسبوي حسيني



يا اباالفضل اباالفضل اباالفضل


موج غم را تو هستي سفينه


مي زنم سنگ عشقت به سينه


كن نگاهم به جان سكينه



يا اباالفضل اباالفضل اباالفضل


شد همه هستي ما ز هستت


شد علي مست چشمان مستت


بوسه مي گيرد از هر دو دستت



يا اباالفضل اباالفضل اباالفضل


تو گل سرخ ام البنيني


تو مرا دلبر و نازنيني


تو كمان ابرو و مه جبيني



يا اباالفضل اباالفضل اباالفضل


علقمه عطر سقا گرفته


علقمه هستي هستي ما گرفته


علقمه بوي زهرا گرفته



يا اباالفضل اباالفضل اباالفضل


مي برم هركجا نام عباس


پركشد دل روي بام عباس


مست مستم من از جام عباس



يا اباالفضل اباالفضل اباالفضل



سيدمحسن حسيني

سرود ولادت امام حسين(ع) - سيد محسن حسيني


سرود ولادت امام حسين(ع)


من كه در گفتگوي حسينم


مي كشد دل به سوي حسينم


تا ابد مست بوي حسينم


ياحسين ياحسين يابن الزهرا


او دلم را به هر سو كشيده


مثل اورا دوعالم نديده


ناز اورا خدا هم خريده


ياحسين ياحسين يابن الزهرا


اي كه هستي همه بود و هستم


من دلم را به موي تو بستم


در شب عيد تو مست مستم



ياحسين ياحسين يابن الزهرا


فاطمه بوسه مي زد به رويش


مي كند شانه بر تار مويش


شد نبي محو زير گلويش



ياحسين ياحسين يابن الزهرا


دلبر دلربا آمد امشب


بوي عطر خدا آمد امشب


بر همه مقتدا آمد امشب


ياحسين ياحسين يابن الزهرا


دلبرم چشم خود را گشوده


آمد آنكس كه مثلش نبوده


از علي اين پسر دل ربوده



ياحسين ياحسين يابن الزهرا


آسمان ها و ماه و ستاره


مي كند دلبرم را نظاره


سجده آورده بر گاهواره



ياحسين ياحسين يابن الزهرا


از تو يك خوشه خواهم حسين جان


از تو ره توشه خواهم حسين جان


از تو شش گوشه خواهم حسين جان



ياحسين ياحسين يابن الزهرا


جان من جان عالم فدايت


بوسه مي گيرم از خاك پايت


كي شوم زائر كربلايت



ياحسين ياحسين يابن الزهرا


سيدمحسن حسيني



شعرولادت امام حسين (ع) - كردي

شعرولادت امام حسين (ع)


گفتم حسين و ميل پريدن شروع شد

در سينه ام،دوباره، تپيدن شروع شد

واژه به حد وصف تو شرمنده ام كه نيست

اما تو خواستي و دميدن شروع شد

از التقاط موج دو دريا كنار هم 1

مرجان ظهور كرد و رسيدن شروع شد

پاداش افريدنتان را خدا گرفت

خنديد فاطمه و خريدن شروع شد

حالا علي كنار تو احساس مي كند

زيبا ترين بهانه ديدن شروع شد

اي دلنواز،عشق من اي دلرباترين

تا امدي تو ناز كشيدن شروع شد

تا بال هاي زخمي فطرس به پات خورد

بعد از هزار سال پريدن شروع شد

 

با تو خدا براي من از نو نوشته شد

خاك من از اضافه خاكت سرشته شد

 

هستي مشابهت كسِ ديگر نداشته است

مانند چشم هاي تو دلبر نداشته است

انگشت در دهان تو دارد نبي چرا

يعني خدا كه دايه بهتر نداشته است

وقتِ حسينُ منيِ پيغمبر است تا

باور شود حسين برابر نداشته است

جبريل معتكف شده بر گاهواره ات

تا خنده ات نديده سرش بر نداشته است

از يك كلام ختم به صد ها كلام كه...

اقا، كسي شبيه تو مادر نداشته است

هر روز ابِ خوردني ات سلسبيل بود

در خانه فاطمه غمِ كوثر نداشته است

 

تا تربت تو هست طبيب و دوا چرا

تا كربلاست حاجت قبله نما چرا

 

عاشق كه ميشوم به خدا از شما شوم

زير سر شماست اگر مبتلا شوم

هر روز در هواي شما بال ميزنم

پايين پاي روضه تان تا رها شوم

حتمآ اسير در چه كنم ميشوم حسين

وقتي به قدر يك نفس از تو جدا شوم

من بي نگات، لحظه به لحظه جهنمم

يك ثانيه بدون تو بايد قضا شوم

كم كم صدام در نفست پير ميشود

شايد كه مستجاب به ياليتنا شوم

بي تو بهشت جاذبه كوچكي نداشت

اصلآ خدا نخواسته بي كربلا شوم

 

حالا كه شعر مي كشدت سمت كربلا

دنبال ضجه هاي حروف دلم بيا

 

اي بوي سيب شهر سحر هاي فاطمه

سجاده بهشتيِ دنياي فاطمه

اي بالش سرت شده بال فرشته ها

ارام ميشوي تو به لالاي فاطمه

وقتي شما نيامده گفتي انالغريب

ديگر چه امده سر رؤياي فاطمه

روزي كه رنگ سرخي پيراهنت نشست

يك گوشه زير گردنتان جاي فاطمه 2

تا ديد رنگ چهره مادر غروب كرد

حتي گرفت گريه باباي فاطمه

تا سوره مقطعه تفسير مي شوي

يك نينوا شود همه ناي فاطمه

 

عيد و عزا به شعر من اصلآ نيامده

تا روضه هست جشن گرفتن نيامده

 

شاعر كه شعر را به جلوتر كشيد و بعد...

پنجاه و چند سال گذشت و رسيد و بعد...

از محتشم به منبر سبز رسول تا

:اين كشته فتاده به هامون:شنيد و بعد...

حالا غروب زخمي روز دهم شد و

دامن كشان كه خواهرتان مي دويد و بعد...

مي ديد هر چه نيزه و شمشير و سنگ بود

گويا به سمت چشم شما مي پريد و بعد...

او مي دويد و كاش نمي ديد صحنه را

:الشمر جالسَُ:به روي سينه ديد و بعد...

با ضربه هاي پشت سر هم ز پشت سر

پيش نگاه فاطمه سر را بريد و بعد...

پيش نگاه حيرت زينب مقابلش

خون گلوت را سرِ نيزه چشيد و بعد...

 

بس كن كه سنگ اب شد از روضه هاي تو

دارد چكيده مي شود اشك خداي تو


حسن کردی

شعر ولادت امام سجاد(ع) - محمود ژوليده


امام سجاد(ع)-ولادت


سیمای سجده چهرۀ گویا بما نداشت

دست دعا تجسّمِ یک عمر را نداشت

وقتی امام ما به رکوع و سجود بود

جز با خدا توجّهی آن مقتدا نداشت

خواهر ندیده بود کتاب خدا هنوز

قبل از صحیفه هیچ کتابی دعا نداشت

بالا گرفت بال و پر جبرئیلِ وحی

اما بدون بال دعا اوج را نداشت

باب دعا به دست تو وا شد به روی ما

ور نه خدا به خواهش ما اعتنا نداشت

محکم به آیه های تو شد پایه های دین

قبل از صحیفه درس دعا ارتقا نداشت

حمد و ستایش و صلوات است مطلعش

قرآن صاعدی که به جز ربّنا نداشت

سجاد آمد و دل ما را غدیر کرد

ما را اسیر حضرت نعم الامیر کرد

هر چند سفره سفرۀ جشن ولادت است

اما شنیدن سخن تو سعادت است

آری صحیفۀ تو به ما درس می دهد

اسلام ناب مهد جهاد و شهادت است

درک فرازهای دعایت عنایتی ست

فهم کلام حضرتتان خود عبادت است

گاهی ز مرزبانیِ اسلام و مسلمین

گه صحبت از سیاست و کسب سیادت است

گاهی سخن ز توبه و اخلاص و بندگی

گاهی ز حرص و بخل و ز حِقد و حسادت است

از بعد ماجرای اسارت چرا سکوت؟

این خود شبیه صلح حسن یک رشادت است

وقتی سلاح شیعه سلاح البکاء شد

تولید این سلاح نه یک نحو، عادت است

وقتی امام مفترض الطاعه امر کرد

دیگر  اطاعت از تو مزید ارادت است

ای مقتدا به فعل تو داریم اقتدا

عمری ست خوانده ایم تو را حجت خدا

وقتی که با کریم مناجات می کند

انگار مستقیم ملاقات می کند

با آن مقام عصمت و آن همت بلند

هر روز یاد روز مکافات می کند

با روی باز نزد فقیر و اسیر و پیر

تا مرز جان اجابت حاجات می کند

از هست خویش می گذرد در ره یتیم

محروم را رهین مواسات می کند

مظلوم را به حال خودش وا نمی نهد

با بی کسان هماره مؤاخات می کند

وقت صدور حکم قضاوت برای خلق

از روی عدل امر مساوات می کند

گاهی غلام خانۀ خود را به امر حق

با دست های خویش مجازات می کند

کار زیاد از تن نوکر نمی کشد

حال غلام پیر مراعات می کند

معنا کنیم پس عملو الصالحات را

نیّات را بُروز و ظهور و صفات را

آن رهبری که بعد حسین انقلاب کرد

با اشک دیده ظلمت شب را جواب کرد

ظلمت زدود و شیوۀ روشنگری گرفت

با روضه شام غمکده را آفتاب کرد

با خطبه ای حزین به هنرمندیِ تمام

قلب تمام اهل هنر را کباب کرد

تصویر هر شهید و شه سر بریده را

در روح و جان هر جگر خسته قاب کرد

از عمه گفت از همه گفت از سه ساله گفت

با گریه صحبت از شب شام خراب کرد

وقت عطش سراغ ز سقّا که می گرفت

با آب گفتنش جگر آب، آب کرد

هر گاهواره دید و یا شیر خواره ای

یاد گلوی پارۀ طفل رباب کرد

تیغ علی، خطابه زهرا، غم حسن

خون حسین، اشک علی، فتح باب کرد

حالا تمام خلق گرفتار زینبند

یا زین العابدین! همه غمخوار زینبند


محمود ژوليده


شعرولادت امام حسين (ع) - اصلاني

امام حسین(ع)-ولادت


هوای عشق به سر دارم و دلی شیدا

و چشم های پر از شوق رو به خدا

هوای این دل مجنون چقدر طوفانی ست

چقدر شور تلاطم گرفته چون دریا

از آسمان خدا بوی سیب می آید

که برده هوش تمام اهالی دنیا

زمین شهر مدینه چو عرش اعلاء شد

ز ازدحام ملائک به شادی آن ها

نگاه خیره ی بالا به سمت خانه ی عشق

میان خانه دلی پر کشیده تا بالا

ببین دلی پدرانه تپید و شیدا شد

و مادرانه کسی گرم کفتن لالا

از آسمان خدا نور عشق تاپیده

به روی دامن مادر حسین خوابیده

علی دوباره در آغوش خود قمر دارد

میان خانه ی خود دلبری دگر دارد

کرامت قدم نو رسیده باعث شد

که باز فطرس پر بسته بال و پر دارد

پیمبر از لب او شهد عشق می نوشد

نمی تواند از این جام چشم بر دارد

ز ازدحام گدایان مجال حرکت نیست

شنیده اند دوباره علی پسر دارد

برای سوره ی کوثر شکوه فجر آمد

فقط خدا ز دل فاطمه خبر دارد

کنار مهد حسین آمده حسن امشب

شبی که نخل امید دلش ثمر دارد

ز بوی سیب، زمین خدا معطر شد

به آب، کشتی اربابمان شناور شد

پریده ایم به شوقی که آسمان باشی

و قطره ما و تو دریای بی کران باشی

مگر نگفته پیمبر حسین و منی پس

تو باید اشهد ربانی اذان باشی

بعید نیست که اصلاً حسین باشی و بعد

خدایگان دل بیقرارمان باشی

تو آفریده شدی این و آن گرفتارت

تو آفریده شدی عشق این و آن باشی

قسم به کعبه ی شش گوشه ای که تو داری

مدار شش جهت هفت آسمان باشی

تو سیدالشهدایی امام عاشورا

بعید نیست خداگونه جاودان باشی

امام کرب و بلایی و مثل مهتابی

خوشا به حال دل من که نعم الاربابی


مسعود اصلاني

سرود ولادت امام سجاد (ع) - سيد محسن حسيني


سرود ولادت حضرت امام سجاد (ع)


آمد نگار نازنين - آمد امام ساجدين


خوش آمدي خوش آمدي مولا عزيز زهرا


شام غمم سرآمده - ماه من از در آمده


امشب علي علي بگو - علي ديگر آمده


***


امشب همه هست حسين - آمد روي دست حسين



خوش آمدي خوش آمدي مولا عزيز زهرا


شد عيد زين العابدين - آمد امام مه جبين


باشد چراغان آسمان - آيينه بندان شد زمين


***


شد ديدني سجود او - قيام او قعود او



خوش آمدي خوش آمدي مولا عزيز زهرا


هستم اسير موي تو - باغ بهشتم كوي تو


گرم نمازم من ولي - شد قبله من روي تو


***


داري به سينه ات ندا - اي زائر كرببلا



خوش آمدي خوش آمدي مولا عزيز زهرا


اي روز تو ماه منير - تويي امير و من اسير


تا من بيافتادم زپا - با دست خود دستم بگير


***


اي شمع شام تار عشق - اي قافله سالار عشق



خوش آمدي خوش آمدي مولا عزيز زهرا


زروي ني سر ديده اي - داغ مكرر ديده اي


تو در ميان قتلگه - نيزه و خنجر ديده اي


سيد محسن حسيني

سرود ميلاد حضرت عباس (ع) - سيد محسن حسيني

سرود ولادت حضرت عباس (ع)اي هستي ام البنين - تويي نگار نازنين

خوش آمدي خوش آمدي خوش آمدي يا عباسمه شد خجل از روي او - اي شام قدرم موي او

شد ساقي كوثر علي - سرمست عطر و بوي او

***

اي ساقي كرببلا - اي دلبر مشكل گشا

خوش آمدي خوش آمدي خوش آمدي يا عباس
تويي علمدار حسين - شمع شب تار حسين

منم گرفتار تو و - تويي گرفتار حسين

***

ماه بني هاشم تويي - ذكر لبم دائم تويي

خوش آمدي خوش آمدي خوش آمدي يا عباس
اگر كه تو شناسيم - سرتا به پا احساسيم

با عالمي گفتم كه من - عباسيم عباسيم

***

تو جان به صحرا مي دهي - تو بوي زهرا مي دهي
خوش آمدي خوش آمدي خوش آمدي يا عباس
اي نور چشمان همه - دارم به لبها زمزمه

دلم شب ميلاد تو - كرده هواي علقمه

***

اي ساقي خشكيده لب - تويي خداوند ادب

خوش آمدي خوش آمدي خوش آمدي يا عباسهمه به گفتگوي تو - دل پركشيده سوي تو

زينب كشد شب تا سحر - شانه به تار موي تو
سيد محسن حسيني
 

سرود ولادت امام حسين (ع) - سيدمحسن حسيني

سرود ولادت امام حسين (ع)
مي آيد از بيت ولا - شب تاسحر بوي خدا


خوش آمدي خوش آمدي حسين عزيز زهرامن دارم از او گفتگو - مي زده ام سبو سبو


قسم به آبرو كه من - گرفتم از تو آبرو


***


آمده هست فاطمه - به روي دست فاطمه

خوش آمدي خوش آمدي حسين عزيز زهرا
اي عالمي بيچاره ات - گويم سخن در باره ات


من حج به جا مي آورم - اي كعبه ام گهواره ات


***


گويم به آواي جلي - آيد حسين ابن علي
خوش آمدي خوش آمدي حسين عزيز زهرا
اي دلربا اي نازنين - اي ماه ما اي مه جبين


با يك نگاهت مي بري - دل از امير المومنين


***


اي عبد سرتاپا خدا - اي معني عشق و وفا
خوش آمدي خوش آمدي حسين عزيز زهرا
هرتار مويت ديدني است - مهتاب رويت ديدني است


نشسته بغضم در گلو - زير گلويت ديدني است


***


كي مي شود اي دلربا - آيم به سوي كربلا

خوش آمدي خوش آمدي حسين عزيز زهرا
به ما تو ره توشه بده - از خرمنت خوشه بده


بر سائل گوشه نشين - امشب تو شش گوشه بده
سيد محسن حسيني


سرود ولادت امام حسين و حضرت عباس (ع) - حق پرست

سرود امام حسين و حضرت ابوالفضل(عليهما السلام)


حاجت ماباشدامشب باحسين وبا ابوالفضل


هركجا ذكر لب ما، ياحسين و يا ابوالفضل


رسيده عيد ما ، مَه وخورشيد ما


ابوالفضل وحسين ، همه اُمّيد ما


حسين ياسيّدي ، حسين ياسيّدي(2)


تهنيت يا حضرت زهرا، رسيده نور عينت


چشم توروشن زميلادابوالفضل وحسينت


نيازم  روي او، نمازم سـوي او


دراين عالم بود، بهشتم كوي او


حسين ياسيّدي ، حسين ياسيّدي(2)


رونماي ماه وخورشيد آيت الكرسي بخوانيد


امشب ازمولا اميـرالمؤمنين عيـدي ستانيد


دوعالم منجلي، به اين ذكرجلي


هزاران تهنيت، به زهـرا و علي


حسين ياسيّدي، حسين ياسيّدي(2)


يك طرف بردوش زهرا، رونماآن شاه دين شد


يك طرف درغرق شادي، حضرت ام البنين شد


يكي تاج سـر است،اميـر لشكر است


يكي مولا حسين ،كه جان حيدر است


حسين يا سيّدي، حسين ياسيّدي(2)


از جنان هم با صفا تر، باشد ايوان طلايش


انبياء هر شـام جمعه، زائر كرب و بلايش


دلم  بيمـار او، ذليل و زار او


خدايا كي شوم ،شبي زوّار او


حسين ياسيّدي،حسين ياسيّدي(2)

                                                                                                                      

                                            يوسف حق پرست(غريب)


دریافت سبک

سرود ولادت امام سجاد (ع) - حق پرست

سرودحضرت زين العابدين(ع)


تو امام ساجديني، تو گل سلطان ديني


تـو رسول كربلا و،دين احمدرا اميني


فلك مديون تو، ملك ممنون تو


كلام ا... همه، عجين با خون تو


علي ابن الحسين علي ابن الحسين (2)


كوچه كوچه گشته اي تو ، كوفه و شامِ بلا را


روي ناقه خطبه خواندي ،زنده كردي كربلا را


تو در تاب و تبي،تو روح مذهبي


به شام  و كوفه تـو، اُميد زينبي


علي ابن الحسين علي ابن الحسين (2)


در چهل منزل تورا بو د، هر كجا بر لب پيامت


آسمانيها بـه هر كوچه، تـو را دادند سلامت


سلام ما به تـو، امام ساجدين


جهاد تو همه، بوَد در راه دين


علي ابن الحسين علي ابن الحسين (2)


آبروي كعبه و ركن و، همه سعي و صفايي


يـادگار زاده ي زهـرا، شه كرب و بلايي


دو عالم گير تو ، به آن زنجير تو


فداي خطبه ات، شده شمشير تو


علي ابن الحسين علي ابن الحسين (2)


اي خطيب خسته ي كوفه، به قربان صدايت


ميخورم سوگندبه خونِ،قلب وخونِ ساق پايت


منم بيمار تـو ، غلام و يار تـو


طلب كن تا شبي، شوم زُوّار تو


علي ابن الحسين علي ابن الحسين (2)


در چهل منزل به هـر جا ، رأس  بابا آفتابت


هركجا توخطبه خواندي،سنگ دشمن شد جوابت


قيـام تـو  همه ، ميـان كوچه بود


كه صدكرب وبلا، به شام وكوفه بود


علي ابن الحسين علي ابن الحسين (2)

 

                               يوسف حق پرست (غريب)



دریافت سبک

سرود ميلاد امام حسين (ع) - احدزاده

سرود ولادت امام حسين (ع)


گل پسر زهرا كيه (ارباب حسينه)


ارباب اربابا كيه (ارباب حسينه)


اين يار عشقه                            اين سالارعشقه


برتر زيوسف                             در بازار عشقه


بس كه دوست داشتني هستي نميشه ازت جداشم


يه نگاه خودت به من كن راهي كرببلا شم


اعتبار مني ارباب


برگ وبار مني ارباب


افتخار مني ارباب


*********


مهر نماز فاطمه (خاك حسينه)


سينة امير علقمه (چاك حسينه)


همتا نداره                                 شاه تك سواره


اينه كه يكي                                مثل زينب داره


بي حسين هر راهي رفتي آخرش بن بست وا...


زندگي بدون عشقش آخرش شكست وا...


پناه تموم دنياست


درمون تمام درداست


به خدا كه خيلي آقاست


*********


بر روي دست فاطمه (ارباب حسينه)


ملك مي گه با زمزمه (ارباب حسينه)


ناب به وا...                                   ناياب به وا...


از روز ميلاد                                ارباب به وا...


هرچي عاصي توي دنيا- زندگي از سرگرفته


صدهزار فطرس بي پر از كنارش پر گرفته


قربون نگات حسين جان


قربون صفات حسين جان


جون من فدات حسين جان


مجيد احدزاده


دریافت سبک

سرود ولادت حضرت عباس (ع) - احدزاده

سرود ولادت حضرت عباس (ع)


حسين با شادي مي خونه(عباس رسيده)


شب ميلاد پهلوونه (عباس رسيده)


تاي حسينه                                 همپاي حسينه


اين در دوعالم                              سقاي حسينه


مي زنه امير عالم بوسه بر دست ابالفضل


جن و آدم و فرشته همگي مست ابالفضل


ياور و يار حسينه


اين علمدار حسينه


دل و دلدار حسينه


*********


دواي هر دردي اومد (عباس رسيده)


اصل جوانمردي اومد (عباس رسيده)


اين شرزه شيره                            بر دلها اميره


قلب دوعالم                              تو پنجش اسيره


پيش بچه هاي زهرا بي اجازه نمي شينه


شير شير خدا و يل ام البنينه


اين هوائي حسينه


اين فدائي حسينه


كربلائيه حسينه


*********


قبول كني ديونتم (آقام ابالفضل)


اسير سقاخونتم (آقام ابالفضل)


سيم قلبمو هميشه ميكنم به دست تو وصل


كرده ام زندگيمو بيمه عمر ابالفضل


همه مي گن آقايي تو


قربون صفات حسين جان


جون من فدات حسين جان


 مجید احدزاده


دریافت سبک

سرود ولادت امام سجاد (ع) - احدزاده

سرود ولادت امام سجاد (ع)


باز دل عاشقا سرمست (حسينه)


روح دعا به روي دست (حسينه)


علي مرتضي رسيده               سفير كربلا رسيده


باز بهار زهرا رسيده (ياعلي ياعلي)


(علي ابن الحسين مولا)


باز همة آسمون دوباره (تابانه)


اين گل شهربانو افتخاره (ايرانه)


گوهر شهربانو اومد                ثمر شهربانو اومد


پسر شهربانو اومد (ياعلي ياعلي)


(علي ابن الحسين مولا)


باز تو گلوي همه عاشقا (فرياده)


جشن تولد روح دعا (سجاده)


امام عالمين اومد             بر حسين نورعين اومد


علي ابن الحسين اومد (ياعلي ياعلي)


(علي ابن الحسين مولا)


مجيد احدزاده


دريافت سبك

سرود ولادت امام حسين (ع) - احدزاده

 

سرود ولادت امام حسين (ع)


شب شب جنونه - دل تو آسمونه - باز داره ميخونه


(شب شب ميلاد اربابمونه)2


ماه داره مي تابه ، رودست زهرا


مي زنه به چهرش گل بوسه زهرا


نامش و حسين ميزاره طاها


مددي يا مولا اي گل زهرا


شب شب ولادت با يه دنياحاجت دل ميره زيارت


(تاكنه اربابش بهش عنايت)2


فطرس شكسته پرتم ارباب


غلام تو و مادرتم ارباب


يه نگاهي كن نوكرتم ارباب


مددي يا مولا اي گل زهرا


مجيد احدزاده


دريافت سبك

سرود ولادت امام سجاد (ع) - احدزاده

سرود ولادت امام سجاد (ع)


غرق سرورم شب ميلاد (امام سجاد)2


دوباره امشب فضاي سينم (دل به علي داد)2


تو روح ذكر و دعائي               تونور پاك خدايي


علي دوم حسين و                  سفير كرب وبلايي


(يا امام سجاد ادركني)


از دست عباس كرببلامو (عيدي مي گيرم)2


امشب به دام عشق تو مولا (بازم اسيرم)2


حضرت باب المرادي              تو مقتداي سجادي


همسفر زينبيني                    تو حضرت سجادي


(يا امام سجاد ادركني)


مجيد احدزاده


دريافت سبك

سرود ولادت امام حسين (ع){شب شادي} - احدزاده

 سرود ولادت امام حسين (ع)


شب شب شادي تو عالمينه - شب ميلاد ارباب حسينه


خونه فاطمه غرق نوره


فضاي سينه ما پر شوره


شب شب شادي شب سروره


(ياحسين ياحسين مولا مولا)


نغمة عاشق با نام حسين ساز ميشه


آي گنه كارا در توبه امشب باز ميشه


ميتابه خورشيده عالم آرا


بروي دست علي و زهرا


(ياحسين ياحسين مولا مولا)


رو لب فطرس سلام عشقه - اومده اونكه امام عشقه


فرشته دربه درو بيچارش


مي خونه مدح و غزل دربارش


ميگرده دوروبر گهوارش


(ياحسين ياحسين مولا مولا)


يه روزي به پاي نخل عاشقي خون ميدم


آخرش به عشق اربابم حسين جون ميدم


منم و عشق عزيز زهرا


منم و حسرت كرببلا


(ياحسين ياحسين مولا مولا)


مجيد احدزاده


دريافت سبك

سرود ولادت امام سجاد (ع) {شب شادي} - مجيد احدزاده

سرود ولادت امام سجاد(ع)


نور دل عالمين رسيده - علي دوم حسين رسيده


به روي دست حسين مي تابه


ميلاد گل پسر اربابه


بازدل اهل ولا بي تابه


(علي علي علي ابن الحسين)


هر لحظه حسين با اين گل پسرش مأنوسه


صورت ماهشو هر لحظه حسين ميبوسه


ثمر حضرت ارباب اومد


پسر حضرت ارباب اومد


(علي علي علي ابن الحسين)


تو قبله آسمونيايي - افتخار همه ايرونيايي


تو شب ميلاد تو ميخنديم


به غم و غصه راه و ميبنديم


به يمن تو همه سربلنديم


(علي علي علي ابن الحسين)


تو شب ميلاد تو ذكر همه يامولاست


دلاي عاشق تو زائر كرببلاست


تو روح زمزمه و دعايي


تو باقيمونده كربلايي


(علي علي علي ابن الحسين)


مجيد احدزاده


دريافت سبك

سرود ولادت حضرت عباس(ع) {شب شادي} - احدزاده

 سرود ولادت حضرت عباس (ع)


يارو علمدار و سقا اومد -  پهلوون پهلوونا اومد


آسمون خيره به ماه روشه


حاتم طايي گداي روشه


بوسه هاي علي روبازوشه


ابوفاضل مددي يا مولا


بخدا عشقش به تموم دنيا مي ارزه 


تا نامش مياد تن پهلوونا مي لرزه


علقمه عشقشو احساس كرده


هستي شو هديه به عباس كرده


ابوفاضل مددي يا مولا


بخدا سرتاپا حسينه عباس - حرفش همش يا حسينه عباس


معني همت و غيرت اومد


صاحب دست شفاعت اومد


جلوه ناب رشادت اومد


ابوفاضل مددي يا مولا


اگه كه توي دنيا يه حسين هم بياد


ديگه هيچ برادري مثل عباس نمياد


بنده ان مردم و عباس مولاست


اولين زائر عباس زهراست


ابوفاضل مددي يا مولا


نام ابالفضل شور آفرينه - تك يل حضرت ام البنينه


حيدر حيدر ارباب اومد


صاحب سنگر ارباب اومد


اميد خواهر ارباب اومد


ابوفاضل مددي يا مولا


مجيد احدزاده


دريافت سبك

سرود ولادت امام حسين(ع) - مجيد احدزاده

سرود ولادت امام حسين (ع)


گل زهرا رو ببين رو دست زهرا


بگو تبريك تو بر حضرت مولا


غرق در شادي شده جنت اعلا


دل من به شورو شينه - شب عشقه عالمينه


شب ميلاد حسينه2


دل من به پاي عشق تو (مي مونه)3


عشق تو توي دلم زده (جوونه)3


(واسه كربلات دلم داره بهونه)2


(گل زهرا گل زهرا گل زهرا)


آي گنه كارا بياين كرامت اومد


كسي كه داره به ما عنايت اومد


سيد شباب اهل جنت اومد


عمريه كه مبتلاتم - عاشق صحن و سراتم


عاشق كرببلاتم2


عمريه به دام عشق تو (اسيرم)3


تو آقايي و منم عبد (حقيرم)3


(ميشه اون روزي كه من برات بميرم)2


(گل زهرا گل زهرا گل زهرا)


مجيد احدزاده


دريافت سبك

سرود ولادت حضرت عباس(ع) - احدزاده

سرود ولادت حضرت عباس (ع)
اومده اونكه گرافتار حسينه

گل لبخند رخساره حسينه

شب ميلاد علمداره حسينه

بوسه زد علي به دستش - شده محو چشم مستش

(هستيه هستي همه فداي هستش)2

زندگي بي عشق تو برام (حرومه)3

اگه بي تو بمونم كارم (تمومه) 3

(عشق تو براي من ختم كلومه)2

(يا اباالفضل ياابا الفضل ياابا الفضل)نجل ختم المرسليني ، يا اباالفضل

همچو حيدر شه ديني ، يا اباالفضل

تو گل ام البنيني ، يا اباالفضل

از ميان گاهواره - كرده اي با صد اشاره

بر رخ حسين نظاره2

مثل تو كسي توي دنيا (نديده)3

نه كسي ديده و نه كسي (شنيده)3

(براي حسين خدا تورو آفريده) 2
(يا اباالفضل ياابا الفضل ياابا الفضل)

مجيد احدزاده

بحر طويل ولادت حضرت عباس (ع) - سازگار


بحر طويل حضرت عباس(ع)-ولادت و مدح


بند اول

شب سوم چو رسید از مه شعبان، مه عترت، مه قرآن، چه مبارک سحری بود که خورشیدِ جمال پسرِ فاطمه یکباره درخشید، ادب بین که شب چارم شعبان، پی آن ماهِ فروزنده عیان گشت ز بـرج شـرف و غیـرت و ایثار، بـه بیت علـی آن حجت دادار، مهِ ام‌ِبنین، حضرت عبـاس علمـدار، قضـا گفت که ایـن است همـان شیـر خروشانِ علی حیدر کرار، قدر گفت که این است به خیل شهدا سرور و سالار، فلک گفت بشر یا ملک است این؟ زهی از این گل رخسار که بخشید صفا چشم و دل اهل صفا را

 

بند دوم

هله ای فاطمه دوم مولا! صدف بحر تولا! گهرت باد مبارک! تویی آن نخل ولایت، که بود میوه نابت قمر برج هدایت، دُر دریای عنـایت، ثمرت بـاد مبارک، قمـرت بـاد مبـارک! گـلِ رخسـارِ گرامی پسرت باد مبارک! ز عـلی بـاد سلامی به بلندای تجلّای ولایت به تو ولاله یاس تو و مـاه رخ عباس که سرمست حسین است، که پا‌بست حسین است، همه هست حسین است، بگو دست حسین است، ببین در رخ نورانی او هیبت و اِجلال علی شیر خدا را.

 بند سوم

الا حور و ملک! جن و بشر! خلق سماوات و زمین! جشن بگیرید که امشب علی و فاطمه و فاطمه ام‌بنین و حسن و شخصِ حسین‌‌بن‌علی جشن گرفتند و همه وصف ابوالفضل علمدار سرودند، همه چشم به عباس گشودنـد و همه حمد خـداونـد نمودنـد که در باغ ولا، دسته گلِ یاس خوش آمد پسر شیر خدا حضرت عباس خوش آمد! صلوات علی و فاطمه بـر ماه جمالش، بـه جلالش، به کمالش، به خصالش، به دو ابروی هلالش، ز رسول الله و آلش بفشانید به پایش گهر مدح و ثنا را .

 

 بند چهارم

نشنیدید که قنداقه آن ماه جبین در بغلِ ام‌بنین بود؟ چو خورشید که بر بام زمین بود، تو گویی که مگر در بغل فاطمه بنت اسد، حیدر کرار، علی شیر خداوند مبین بود، که آن مادر فرخنده چو یک اختر تابنده که دور سر خورشید بگردد، به ادب آمد و گرداند بـه دور سر ریحانه زهرا قمرش را و نـدا داد که ای نـور دل فـاطمه عبـاس عزیزم به فدایت نگهش کن که بـوَد یارِ تو و سرور و سالار، تمام شهدا را .

 

 بند پنجم

همه دیدند که قنداقه عباس بود بر سر دست اسدالله چو خورشید که گیرد به بغل ماه و زند بوسه بـه پیشانی و دستش، پس از آن یاد کند در شب میـلاد وی از صبح الستش که فـدای پسر فاطمه گردد سر و جان و تن و دستش، و کند یـاد علمـداری و سقائی و فرماندهی کل قـوایش، ادب و عشـق و وفـایش، شـرف و صـدق و صفایش، بـه زمین آمـدن از عـرش خدا، قـامت رعنا و رسایش، عجبا دید در آن چهره همه واقعه کرب و بلا را .

 

 بند ششم

ای نبی خوی و علی صولت و زهرا صفت! آیین? حلم حسن و دیده بیدار حسینی! تویی آن ماه که خود غرق در انوار حسینی، نه فقط در شب عاشور و صف کرب و بلا، کز شب میلاد گرفتار حسینی، همه جا یار حسینی پسر شیر خدایی و علمـدار حسینی، تـو ابـوفاضل و فرمانده انصار حسینی، ز خداوند و ملایک ز رسولان و امامان و شهیدان الهی، همه دم باد درودت، همه جا باد سلامت که رساندی به کمال از ادب و غیرت و جانبازی خود دوستی و عشق و وفا را .

 

 بند هفتم

تو یم غیرت و ایثار و وفایی که پیمبر به تو نازد، تو به بی دَستی خود دست خدایی که علی ساقی کوثر بـه تـو نازد، تـویی عباس که صدیقه اطهر به تو نازد، حسن آن حجت داور به تـو نازد، تو همان یار حسینی که حسین ابن علی در صف محشر به تو نازد، تو همان میر سپاهی که همانا علی اکبر بـه تـو نـازد، تـویی آن سـاقی بی آب که حتی علی اصغر به تو نازد، پسر ام‌بنین استی و بیش از همه مادر به تو نازد، که تو کردی به صف کرب و بلا یاری مصباح هدا را .

 

 بند هشتم

تو همان ماه بنی هاشم و شمع شهدایی تو به دریای عطش با جگر تشنه خود آب بقایی، تو کنار حرم خون خدا صاحب ایوان طلایی، تو به بی‌دستی خود از همگان عقده گشایی، تو فراتر ز تمام شهدا روز جزایی، حرمت علقمه، خود کعبه ارباب دعایی، تو حسینِ دگرِ فاطمه، تـو خون خدایی، بـه خدا صاحب لطف و کرم و جود و سخایی، تـو همان باب حوائج، تو همان بحر عطایی، تو امید همه عالم تو چراغ ره مایی، تو علمداری و فرمانده کل شهدایی، چه شود دست بگیری ز کرم "میثم" افتاده ز پا را؟


غلامرضاسازگار

ميلاد امام حسين (ع) - لطيفيان

امام حسین(ع)-مدح و ولادت

 

برسانند اگر تربت دلداران را

در می آرند ز هر دلهره بیماران را

همه سرمایه ی یك اهل كرامت كرم است

احتیاجی به دِرَم نیست، كرم داران را

یوسف آن است كه از تخت تنزل نكند

بارها گر بفرستند خریداران را

در بهشتِ تو چرا حرف جهنم بزنیم

قلم عفو بگیرید گنه كاران را

سر كه گرم است پی كار تو دل هم گرم است

باز دلگرم تو كردند سرِ یاران را

كورتر كن گره ام را، نكند باز كنی

وا مكن از سر خود جمع گرفتاران را

گریه تا هست حرام است نماز باران

چه خیالی است بگیرند اگر باران را

بعد از این پیرهنی با یقه ی تنگ مپوش

خون مكن این جگر سرخِ هواداران را

×××

رب الارباب شد، الله صفاتی كه رسید

شد حسین ابن علی جلوه ی ذاتی كه رسید

بود منظور همان گریه برای ارباب

اندر آن ظلمت شب آب حیاتی كه رسید

ظاهرش كرب و بلا، باطنش عرش الرّحمان

اذن معراج شد آن برگ براتی كه رسید

كرمت دست نینداخت مرا دست گرفت

طیب الله به كشتی نجاتی كه رسید

بیشتر از همه تو گردن ما حق داری

به دلیل همه ی این بركاتی كه رسید

لبم از مهریه ی فاطمه سیراب نشد

تشنه تر كرد مرا آب فراتی كه رسید

×××

بال فطرس به عنایات تو پر می گیرد

تا غلام تو شود بال سفر می گیرد

دل ما خرج كه شد قیمت آن بالا رفت

سنگ در كنج حرم، قیمت زرّ می گیرد

بهترین سود همین است كه در چشم تر است

به تو دل می دهد و چند گُهر می گیرد

چقدر زود درِ خانه ی تو ریخته اند

وقت خیرات، گدا زود خبر می گیرد

بین فرزند و غلامت نگذاری فرقی

كرم تو همه را مدِّ نظر می گیرد

چقدر فاطمه تشنه ست در این شش ماهه

انَا العطشان تو انگار جگر می گیرد

×××

اَرنی گفتنم از هر سخنم می آید

ولی از سمت تو هر بار لَنی می آید

كاروان راه مینداز، بمان تا برسم

دارد از راه اُویس قرنی می آید

تا زمین های یمن مِهر علی را دارند

به قنوت تو عقیق یمنی می آید

كرم ذاتی دست تو از آن جانب در

قبل هر گونه عرق ریختنی می آید

رنگ هر آن چه ببافد به تنت سرخ بُود

به تو از فاطمه هر پیرهنی می آید

پیرهن نیز به جسم تو افاقه نكند

به تو انگار همان بی كفنی می آید


علي اكبر لطيفيان

امام سجاد (ع) - رحيمي

امام سجاد(ع)-ولادت

 

نور حق می دمد از مشرق سجاده‌ی تو

چه شکوهی ست در این زندگی ساده تو

می رود از نظرش جنت و ملک و ملکوت

آنکه از روز نخستین شده دلداده‌ی تو

زمزم و کوثر و تسنیم به وجد آمده اند

از زلالی می و روشنی باده‌ی تو

هر کسی معجزه‌ی چشم تو را باور کرد

می شود بنده ولی بنده‌ی آزاده‌ی تو

با کرامات نگاهت دل هر عاشق را

می برد سمت خدا روشنی جاده‌ی تو

آمدی تا به جهان نور یقین برگردد

نور ایمان و سعادت به زمین برگردد

مکه با مقدم تو عطر بهاران دارد

دیده‌ی روشن تو رحمت باران دارد

کعبه بر شانه‌ی لطف تو توکل کرده

با نفس های مسیحایی تو جان دارد

مثل جدّت تو نهادی حجر الاسود را

ور نه بی مرحمتت قامت لرزان دارد

هر کسی در دل او نور ولایت جاری ست

به کرامات تو و چشم تو ایمان دارد

از نگاهت همه اعجاز و یقین می بارد

چشمهایت چقدر تازه مسلمان دارد

آیه آیه کلمات تو همه روشنی اند

خط به خط مصحف تو جلوه‌ی قرآن دارد

لحظاتت همه از نور خدا لبریزند

مگر این شوق الهی تو پایان دارد

شب گذشت و سر تو بر روی تربت مانده

در عروجی تو ولی شوق عبادت مانده 

با تو هر لحظه‌ی من بوی خدا می گیرد

عطر اخلاص و مناجات و دعا می گیرد

بچشان بر دل ما طعم عبودیّت را

سجده هامان به نگاه تو بها می گیرد

تو ولی نعمت ما و همه عبدت هستیم

رحمت واسعه ات دست مرا می گیرد

تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن

عشق از گوشه‌ی چشمان تو پا می گیرد

آنقدر بنده نوازی که دل چون من هم

عاقبت تذکره‌ی کرب و بلا می گیرد

بانی روضه‌ی اربابی و باران باران

چشمم از محضر تو اذن بکا می گیرد

از تو بر گردن اسلام چه دِیْنی مانده

با فداکاری تو شور حسینی مانده

رهبر جان به کف اهل ولایی آقا

مظهر بی بدل صبر و رضایی آقا

به تو و عزت و ایثار و شکوهت سوگند

علم افراشته‌ی خون خدایی آقا

بیرق نهضت ارباب به روی دوشت

وارث سرخی خون شهدایی آقا

خطبه‌ی حیدری ات کاخ ستم را لرزاند

دشمن تو نبرد راه به جایی آقا

کربلا را که تو به کوفه و شام آوردی

همه دیدند که مصباح هدایی آقا

مصحف چشم تو از عشق حکایت دارد

راوی غیرت و ایمان و وفایی آقا

دیده‌ی غرق به خون تو گواهی داده

تو عزادار چهل سال منایی آقا

اشک هم از غم چشمان تو خون می‌گرید

زائر جان به لب کرب و بلایی آقا

چشم های تو از آن ظهر قیامت می خواند

دم بدم در همه جا داشت مصیبت می خواند

غربت و بی کسی قافله یادت مانده

شام اندوه و شب هلهله یادت مانده

خار غم چشم تو را باز نشانده در خون

پای زخمی و پر از آبله یادت مانده

در خرابه تو هم از پای نشستی آخر

قامت خم شده‌ی نافله یادت مانده

زخم بی مرهم چل روز اسارت آقا

سالها سلسله در سلسله یادت مانده

سالیانی ست که این داغ شهیدت کرده

تلخی طعنه‌ی صد حرمله یادت مانده

قاتلت درد و غم و بی کسی عاشوراست

سالیانی ست دل زخمی ات ارباً ارباست


يوسف رحيمي

حضرت عباس (ع) - رحيمي


حضرت عباس (ع)-ولادت

 

باید حسین دم بزند از فضائلت

وقتی حسینی است تمام خصائلت

تعبیرهای ما همه محدود و نارساست

در شرح بی کرانی اوصاف کاملت

بی شک در آن به غیر جمال حسین نیست

آئینه ای اگر بگذاری مقابلت

ای کاشف الکروب عزیزان فاطمه

غم می بری ز قلب همه با شمائلت

در آستانه تو گدایی بهانه است

دلتنگ دیدن تو شده باز سائلت

با زورق شکستة دل سال های سال

پهلو گرفته ایم حوالی ساحلت

بی شک خدا سرشته تو را از گل حسین

سقای با فضیلت و دریا دل حسین 

تو آمدی و روشنی روز و شب شدی

از جنس نور بودی و زهرا نسب شدی

در قامتت اگرچه قیامت ظهور داشت

الگوی بندگی و وقار و ادب شدی

هم چشمهای روشنت آئینة رجاست

هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدی

باید که ذوالفقار حمایل کنی فقط

وقتی که تو به شیر خدا منتسب شدی

 در هیبت و رشادت و جنگاوری و رزم

تو اسوة زهیر و حبیب و وَهب شدی

در دست تو تلاطم شمشیر دیدنی ست

فرزند لافتایی و شیر عرب شدی

فرماندة سپاهی و آب آور حسین

ای نافذ البصیره ترین یاور حسین

بی شک تو صبح روشن شبهای تیره ای

خورشیدی و به ظلمت این شام چیره ای

تسخیر کرده جذبة چشم تو ماه را

بی‌خود که نیست تو قمر این عشیره ای

عصمت دخیل تار عبای تو از ازل

جز بندگی ندیده کسی از تو سیره ای

قدر تو را کسی نشناسد در این مقام

وقتی برای امر شفاعت ذخیره ای

ما را بس است وقت عبور از پل صراط

از تار و پود بیرق تو دستگیره ای

چشم امید عالم و آدم به دست توست

باب الحسین هستی و پرچم به دست توست

فردوس دل همیشه اسیر خیال توست

حتی نگاه آینه محو جمال توست

تو ساقی کرامت و لطف و اجابتی

این آب نیست زمزمه های زلال توست

ایثار و پایمردی و اوج وفا و صبر

تنها بیان مختصری از کمال توست

در محضر امام تو تسلیم محضی و

والاترین خصائل تو امتثال توست

فردا همه به منزلتت غبطه می خورند

فردا تمام عرش خدا زیر بال توست

باب الحوائجی و اجابت به دست تو

تنها بخواه، عالم هستی مجال توست

ای آفتاب علقمه: روحی لک الفدا

ای آرزوی فاطمه: روحی لک الفدا

ای آفتاب روشن شبهای علقمه

سرو رشید خوش قد و بالای علقمه

داده ست مشک تشنة تو آب را بها

ای آبروی آب، مسیحای عقلمه

وقتی که چند موج علیل شریعه را

کرده ست خاک پای تو دریای علقمه

لب تشنة زیارت لبهات مانده است

آری نگفته ای به تمنای علقمه

امروز دستهای تو افتاد روی خاک

تا پا بگیرد از دل صحرای علقمه

با وعده های مادرت آسوده خاطریم

چشم امید ماست به فردای علقمه

این عطر یاس حضرت زهراست می وزد

از سمت کربلای تو ، سقای علقمه

شبهای جمعه نالة محزون مادری

می آید از حوالی دریای علقمه

 ام البنین و فاطمه با قامتی کمان

اینجا نشسته اند و شده آب روضه خوان

فرصت نداد تا که لبی تر کند گلو

دارد به دست، ماه حرم، مشک آرزو

می آید از کنار شریعه شهاب وار

بسته ست راه را به حرم لشکر عدو

طوفان تیر می وزد از بین نخلها

حالا شنیدنی شده با مشک گفتگو:

« بسته ست جان طفل صغیری به جان تو

تو مشک آب نه که تویی جام آبرو

ای مشک جان من به فدای سر حسین

اما تو آب را برسان تا خیام او »

اما شکست ساغر و ساقی ز دست رفت

جاری ست خون ز بادة چشمش سبو سبو

با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت

تا با امام خود نشود باز رو برو

تنها پناه اهل حرم بر نگشته است

می بارد از نگاه سکینه : عمو عمو

در خیمه اوج بی کسی احساس می شود

خورشید نیزه ها سر عباس می شود


يوسف رحيمي

شعرولادت امام حسين(ع) - محمود ژوليده


امام حسین (ع)-مدح و ولادت


فقیر روی حسینم که قبله ام عشق است

گدای کوی حسینم که قبله ام عشق است

به لطف دوست منم از تبار احبابش

محبّ کوی حسینم که قبله ام عشق است

به رسم عشق دعاگوی جمع عشّاقم

که راه پوی حسینم که قبله ام عشق است

چو پرچمی که نشان از طریقتی دارد

رهی به سوی حسینم که قبله ام عشق است

سر قنوت نمازم هر آن چه می گویم

به گفتگوی حسینم که قبله ام عشق است

من از سبوی ولایت شراب می نوشم

خراب خوی خسینم که قبله ام عشق است

مرا پناه به جز کشتی نجاتش نیست

پناه جوی حسینم که قبله ام عشق است

حسین کیست که در هر بلا هو التسلیم

همان که در وصف قالو بلا هو التسلیم

من از دیار حبیبم که مست دلدارم

هزار بار برای حسین جان دارم

من آن غلام سیاهم که رو سفید شوم

چو سر به خاک قدوم حسین بگذارم

ز جان نثاری عابس گرفته ام الهام

که در جهاد شجاعانه راه بسپارم

منم که فطرس پر سوخته به محضر دوست

همیشه وقت سلامش گرفته آمارم

قسم به بوسۀ احمد به زیر غبغب او

برای بوسه ای از گرد پاش بیمارم

به زلف باد صبا آشیانه می سازم

که هست حامل انفاس قدسی یارم

دخیل بادۀ سقّای تشنه می بندم

چنانچه تشنۀ صهبای آن علمدارم

خوشم که بر سر خود تاج انّما دارم

ز آل فاطمه ارباب انبیاء دارم  

ز کوی دوست خوشم هر بلا بگیرم من

دلی دهم جگری مبتلا بگیرم من

هزار سر شوم و روی نیزه بنشینم

پیاله ای چو ز جام بلا بگیرم من

به اعتبار چهل سال نوکری اینک

سزاست تذکرۀ کربلا بگیرم من

خدا نیاورد آندم که در همه عمرم

به غیر راه شهید ولا بگیرم من

نه در خوشی بشوم گم نه در بلا نا شکر

پیام لطف ز هر ابتلا بگیرم من

پل صراط که مشکل ترین گذرگاه است

به سادگی ز حبیبم صلا بگیرم من

چو داد هم وزن موی او نقره

نشسته ام  ز قدومش طلا بگیرم من

سؤال رزق خدا هم سلیقه می خواهد

گدا ز لقمه ای از آن عقیقه می خواهد

میان خانۀ زهرا عجب صفایی بود

سرور و شرور و شعف ورد آشنایی بود

ز طاق عرش معلّی ستاره می بارید

هبوط نور در آن بیت روشنایی بود

ز آسمان به زمین نه که از زمین به سما

شعاع تابش خورشید ماجرایی بود

قدوم عرشی سلطان عشق در یثرب

به روی بال ملائک عجب خدایی بود

بنای روضه از آن جا گذاشت پیغمبر

که بوسه زد به گلویش چه روضه هایی بود

به سینه می فشرد مصطفی حسینش را

که روی سینۀ احمد چه کربلایی بود

چه مایه ای ز سر انگشت جدّ خود نوشید

ز رنگ می الوان لبش حنایی بود

ولادت پسر فاطمه تماشایی است

شهادت پسر بوتراب غوغایی است


محمودژوليده

ميلاد امام سجاد(ع) - نوازني

امام سجاد(ع)-مدح و ولادت


سلام عطر خوش دلپذیر سجاده

سلام دلبر سجده، امیر سجاده

سلام سفرۀ پر نعمت دعا خوانی

سلام سفرۀ مهمان پذیر سجاده

سلام تازهٔ شعر و شعور و احساسم 

سلام تازه مریدی به پیر سجاده

چقدر دست مرام من از تو خالی شد

شبی که دور شدم از مسیر سجاده

پیاده می شوم این جا کنار اشکم تا 

بیفتم از سر خجلت به زیر سجاده

و یطعمون علی حبه شما هستید

منم یتیم و فقیر و اسیر سجاده

منم فقیر شما یک عطا به من بدهید

مرا اسیر کنید و خدا به من بدهید

شبی كه مثل همیشه خدا تو را می دید

و داشت عرش نمازت ستاره می بارید -

چقدر حجم حضورت وسیع و ناپیدا 

که لحظه لحظه در آن جز خدا نمی گنجید

همان شب از نفس سجده های پر نورت 

که داشت قامت ابلیس روح می لرزید

به شکل افعی خشمی در آمد و آمد

به گرد پای حضور تو داشت می چرخید

و نیش هم زد و تا از حضور درآیی

ولی چگونه شود نور منفک از خورشید

تو هم علیِّ خدایی و محو محو خدا 

که تیر و نیش ندارد به عشق تو تردید

و ناگهان پس از آن اتفاق رویایی

عبای سبز خودش را خدا به تو بخشید

چنان به رحمت خود موج زد به خاطر تو

که بر سواحل پیشانیت صدف پاشید

و بعد روی صدف ها به رنگ آب نوشت

از این به بعد شما زین العابدین هستید

از این به بعد نه، از قبل عالم ذر بود

که سجده های تو در ساق عرش محشر بود

بهشت قطعه ای از تربت زمینت بود

و عرش آینه ای از دل یقینت بود

فرات کوفی، ابوحمزۀ ثمالی ها

زیاد از این صُلَحا توی آستینت بود

صدای آیۀ ترتیل تو که می آمد

خدا هم عاشق اصوات دلنشینت بود

هزار رکعت، هر شب نماز می خواندی

نماز یکسره مهمان شب نشینت بود

هزار دسته ملک در صف عبادت تو

گدای روز و شب زین العابدینت بود

همیشه خاطره عمه در دلت می سوخت

و عکس قافله در چشم نازنینت بود

در آن غروب که عمه اسیر اعدا شد

دل تو خون و شد و سجاده تو دریا شد

چقدر آیه بریزد خدا به نام شما

چقدر معرفت آرد همین سلام شما

مرورتان به خدا از همیشه تازه تر است 

برای هر که بخواند به احترام شما

کنار جادۀ دنیا پیاده گردیدم

فقط برای عبودیت مقام شما

به احترام شما از خدا طلب کردم

مرا برد به بهشت پر از کلام شما 

کنار مادرتان هم غذا نمی خوردید

چقدر درس ادب دارد این مرام شما

اگر کرامت عالم به دست های شماست

منم گدای شما و منم گدای شما

منم گدای شما و گدای مادرتان

منم شوم فدای شما و فدای مادرتان

رسیده اید از آن سوی باور ایمان

به روی دوش گرفتید سورۀ انسان

منم که سورۀ افتاده از نگاه توام

منم که دور شدم از نگاه الرحمان

چه می شود که نگاهی به ما کنید آقا

که اسم ما بخورد بر کتیبۀ باران

که یک نفس بزنی تا دلم بهشت شود

که یک نفس بزنی تا دلم بگیرد جان

صحیفه های دعا را به من بیاموزان

که از دل کلماتت در آورم قرآن

خدا که اسم تو را یاد داد بر آدم

منم صدات زدم، صدا زدم با آن –

دو اسم ناز و قشنگت یکی به نام علی

یکی به نام حسین، یابن سید العطشان

علی ترین پسر کربلا نگاهم کن

مرا ستاره ستاره اسیر ماهم کن

در آن غروب که مقتل پر از کبوتر بود

پر از تهاجم تیر و سنان و خنجر بود

در آن غروب که چادر ز خیمه ها افتاد

و دشت پر شده از ناله های معجر بود

در آن غروب که عمه کبود و نیلی شد

و دست و بازویش از تازیانه پرپر شد 

در آن غروب که مَشکی به آسمان می رفت

و روی نیزه در آن سو نگاه اصغر بود

در آن غروب که عمه تو را تسلی داد

و آتش دل او از تو نیز بدتر بود

در آن غروب که هر نیزه ای به سویی رفت

و روی نیزه که دعوا برای یک سر بود

در آن غروب تو در کربلا شهید شدی

کنار عمه به شام بلا شهید شدی


رحمان نوازني

ولادت امام حسين (ع) - قاسمي

امام حسین(ع)-ولادت

 

سرود قمری عاشق نوید میلاد است

 بشیر خوش خبر روز عید میلاد است

 نماز شكر اقاقی به سمت قبله ی نور 

وضو گرفتن مریم ز آب دجله ی نور

 نسیم صبح، به جشن ترانه آمده است

 به سوی شهر مدینه شبانه آمده است

 سر مناره ی گل  قاصدك  اذان  داده

 مسیر مزرعه ی سیب را نشان داده

صدای چاوش ناقوس می رسد بر گوش

چراغ صومعه را باد می كند خاموش

 ز عطر سیب تمام مدینه مدهوش است

  درخت تاك در آغوش باغ بیهوش است

 عجب شبی، همه جا رد نور می بینم! 

 عجب شبی، چقدر كوه طور می بینم!

 شبی بزرگ، شب آفرینش مهتاب 

شب تجلی ذات مقدس ارباب

 شب تبسم خالق برای  خلقت عشق

 شب سجود ملائك به پای حضرت عشق

 چه افتخار عظیمی ست بهر اهل سما

شوند خادم دربار سید الشهدا 

 شب شكفتن گلخنده ی لب مولا

شب ظهور مسیحای حضرت زهرا

 سكوت پنجره ها منطقی و سنجیده 

حسین داخل گهواره تازه خوابیده 

 ستاره ها همه مات كران چشمانش

شدند معتكف آسمان چشمانش

 هزار یوسف مصری اسیر لبخندش

هزار حاتم طائی فقیر لبخندش

 غرور حیدری اش جلوه ای ز ایمانش

 بهشت اصلی فطرس، بهشت چشمانش

 حسین فاطمه تا خنده بر پیمبر كرد 

تمام آینه ها را همیشه كافر كرد 

 ضریح لعل لبش بوسه گاه پیغمبر 

شكسته قلب دقایق ز آه پیغمبر

 كنار زخم جگر كاسه ای نمك می دید

  لبان كودك خود را ترك ترك می دید

تبسم  نبوی  از لبان شان  افتاد

به یاد روضه ی دندان و خیزران افتاد

ميلاد امام حسين و حضرت عباس (ع) - مسافر

امام حسین و حضرت عباس(ع)-ولادت

 

امشب برای فاطمه گوهر رسیده است

شادی به قلب و جان پیمبر رسیده است

حیدر نظاره كن كه دلبر رسیده است

مژده بده حسن برادر رسیده است

 

كوری چشم دشمن زهرا و مرتضی

حالا دوباره فاطمه مادر شده خدا

 

او آمده تا كه خدایی كند مرا

مشغول كسب و كار گدایی كن مرا

بال و پرم دهد هوایی كند مرا

امشب زلطف كرببلایی كند مرا

 

او امده تا كه مرا مبتلا كند

عاشق ترین گدا كند و پر بها كند 

ای مدعی جذبه ی روحانی اش ببین

بالاترین رتبه ی عرفانی اش ببین

از كودكی قاری قرانی اش ببین

عشاق این قبیله ی سلمانی اش ببین

 

مجنون اگر كه خواستی ز ایرانی اش بخوان

اسلام ما همه زمسلمانی اش بدان

 

این بزم عیش بایم چه عالی است

اینقدر عالی است كه گویا خیالی است

فطرس به گریه گفت كه بالم چه بالی است !

جایش چقدر خواهر ارباب خالی است

 

این بزم عیش بی می و ساغر نمی شود

كامل بدون تك یل حیدر نمی شود

 

آن تك یلی كه علمدار كربلاست

ساقی خیمه ها و سپهدار كربلاست

امید بچه هاست و سردار كربلاست

عشق حسین و زینب و غمخوار كربلاست

 

از مادر ادب ادب آفریده اند

یك بار جز احد ز او كی شنیده اند *

 

وقتی رسید شادی به این انجمن رسید

پایان غصه و درد و محن رسید

خنده به لبهای حسین و حسن رسید

حیدر به غمزه گفت - عجب ...مثل من رسید !

 

سائل بیاورید كرم بی حساب شد

دوران مستی و می و جام و شراب شد

 

كودك كه در خانه ی مولا بزرگ شد

با مهر و حب حضرت زهرا بزرگ شد

تحت تعلم حسنین تا بزرگ شد

شیری برای روز مبادا بزرگ شد

 

مشكی به دوش گرفت و به آب زد

مرحم به زخم های وجود رباب زد

 

رفت و نیامد و به حرم التهاب شد

رویای اب بود كه دیگر سراب شد

با تیر حرمله علی اش تا كه خواب شد

شرمنده از خجالت او افتاب شد

 

حالا حسین یكه و تنها و دشمنان

صحبت ز سنگ های زمخت و سر سنان

 

مظلوم واقع شد عاقبتش هم غریب شد

عیسای خانواده شد و بر صلیب شد

در سجدههای عاشقی خدالتریب شد

جرمش چه بود حسین كه شیب الخضیب شد ؟

 

زینب كه بعد از او پیام اورش شده

یك شیرزن كه یك تنه خود لشگرش شده

 

((حقش نبود كعبه ی نیلوفرش كنند))

در طول آن سفر مدام مضطرش

یكباره بی برادر و بی معجرش كنند

بر نیزه سایه ی بالا سرش كنند


ياسرمسافر

شعرولادت امام حسين(ع) - محمود ژوليده

امام حسین(ع)-ولادت


ای دلنواز قاری قرآن خوش آمدی

در بیت وحی با لب خندان خوش آمدی

ای العطش ترانه ی قبل از ولادتت

مادر فدات با لب عطشان خوش آمدی

ای تشنه! شیر مادرت از غصه خشك شد

از بس كه بود صوت تو سوزان خوش آمدی

گریه مكن كه كشته اشك خدا شدی

خون خدا ! به جمع شهیدان خوش آمدی

اشك تو از تلاطم دریاست بیشتر

ای آشنای ابر بهاران خوش آمدی

میلت لبن زدست پیمبر مكیدن است؟

ای جرعه نوش ختم رسولان خوش آمدی

اینجا مدینه است سر آغاز كربلا

شش ماهه! آمدی؟ چه شتابان؟ خوش آمدی

این گونه كه تو سر زده از ره رسیده ای

گویا حدیث غربت مادر شنیده ای

دریای رحمتی كه به آیات گفته اند

چشمان توست جان روایات گفته اند

طوفان ترنُمی ز نفس های گرم تست

این را یكی ز خیل كرامات گفته اند

چشم طمع به دست كریم تو بسته اند

آنان كه از بَضاعت مُزجاة گفته اند

صدها هزار حور و ملك مِدحت ترا

با صد هزار فخر و مباهات گفته اند

آئینه را مقابل بابا گذاشتی

وقتی سخن ز مومن و مرآت گفته اند

پیش از فَیاسُیوف خُذینی به محضرت

شمشیرها سلام ملاقات گفته اند

آنان كه با نوای تو پیمان گذاشتند

لبیك تو به نغمه ی هیهات گفته اند

ای عالمی فدای تو لبیك یا حسین

گوید به تو خدای تو لبیك یا حسین

تو كوه نور را به تماشا كشیده ای

موسی و طور را به تماشا كشیده ای

باید حدیث عشق تو فهمید و جان سپرد

درك و شعور را به تماشا كشیده ای

از بس نبی به غبغب تو بوسه بوسه زد

جشن و سرور را به تماشا كشیده ای

استادگی كوه ز اوج وقار توست

مجد و غرور را به تماشا كشیده ای

با استقامتی كه تو داری به راه عشق

قلب صبور را به تماشا كشیده ای

هر كس تو را شناخت خدا را شناخته

درک و حضور را به تماشا کشیده ای

بعد از پدر وجود امامان ز نسل توست

صبح ظهور را به تماشا كشیده ای

تو با شفای فطرس بشكسته بال و پر

غلمان و حور را به تماشا كشیده ای

با قطره های آب ز دست مباركت

چشمان كور را به تماشا كشیده ای

نجوایت از حبیب، مسیحی دوباره ساخت

تا نفخ و صور را به تماشا كشیده ای

بی خود نبود محرم اسرار شد زهیر

رمز عبور را به تماشا كشیده ای

با روضه ات قیامت كبرا به پا مكن

شور و نشور را به تماشا كشیده ای

ای هم اراده ی تو خدا یابن بوتراب

توحید نیست از تو جدا یابن بوتراب

ای آبشار چشم غزل یا اباالعطش

وی اعتبار صبح ازل یا اباالعطش

نوشانده ای به لشكر خود روز تشنگی

شیرین تر از شراب عسل یا اباالعطش

حب تو هم پیاله ی حب خدا حسین

ای تشنه ات تمام ملل یا اباالعطش

شش ماهه ی تو ساقی آب حیات شد

وقتی چشید طعم بغل یا اباالعطش

طفل رضیع سخت تر از ذوالفقار شد

وقتی رسید روز عمل یا ابا العطش

سقای تو به تیغ امان نامه كشته شد

این شرم داشت هُرم اجل یا ابالعطش

آخر به روی ماه امان نامه می زنند؟

ماه حرم کجا و دغل یا ابالعطش

ای اكبرت پیمبر اعظم به كربلا

احمد نداشت این همه یل یا اباالعطش

گر زینب تو آینه ی فاطمی نبود

بودی تو بی شبیه و بدل یا اباالعطش

بی پنج تن مباهله ات با صفا نبود

آورده ای مثل به مثل یا اباالعطش

این كوفیان همان سپه نهروانی اند

دارند بغض روز جمل یا اباالعطش

ای دجله و فرات عطشناک حنجرت

آب حیات مانده ز امساك حنجرت

زیباترین ترانه دم نینوای تو

قالوا بلی همان شرف كربلای تو

نجوای استغاثه ات آهنگ نوحه داشت

وقتی رسید سینه زن خیمه های تو

تو یك تنه تمام طنین ولایتی

قرآن نشسته با همه عترت به پای تو

بی عشق تو بهشت خدا فلسفه نداشت

احیاگر ولای علی شد ولای تو

دین خدا بدون تو بی سرنوشت بود

ای تا بهشت دین خدا مبتلای تو

دین خدا كه تكیه گهش نیزه ی تو بود

احیا شد از غریب ترین روضه های تو

از ساربان ناقه ی بی ساربان مپرس

شد تازیانه قاتل نام و صدای تو

بی خود نبود بر همه اعضات بوسه رفت

تكثیر شد به كرب و بلا  دست و پای تو

تیغ ستم گلوی تو را شرحه می كند

جاری ست در گلوی تو خون خدای تو

در خون خویش غسل شهادت كنی حسین

ای بی كفن فدای تو و بوریای تو

روز ولادتت به تن تو حریر بود

روز شهادتت كفن تو حصیر بود


محمودژوليده

ميلادامام سجاد(ع) - اصلاني


امام سجاد(ع)-ولادت


در رحمت ز عرش تا وا شد

پر پروازمان محیا شد

رخ یوسف نشانمان دادند

دل مجنونمان زلیخا شد

صفحات صحیفه ی نوری

ورقی خورد و عشق معنا شد

نفسی زد کسی و بعد از آن

تن دنیای مرده احیا شد

رخ خود را نشان عالم داد

همه ی اعتبار دنیا شد

قلمم استعاره کم آورد

رخ زیباش تا هویدا شد

به زمین ماه مشرقین آمد

علی دوم حسین آمد

شب اربابمان سحر دارد

به روی دامنش قمر دارد

همه از شوق نو رسیده ی او

به لبش خنده ای اگر دارد

شب رویاست نخل امید

پدر و مادری ثمر دارد

دل بابا عجیب پر شور است

و خدا از دلش خبر دارد

به نگاهش عموی بی تابش

نتوانست چشم بردارد

سر بوسیدن لبان پسر

پدرش میل بیشتر دارد

و به کوری چشم بد نظران

پدری باز هم پسر دارد

به دعایش دخیل بسته شده

پری از جبرئیل بسته شده


مسعود اصلاني

ميلادابوفاضل(ع) - لطيفيان


حضرت عباس(ع)-مدح و ولادت


 عشق تکرار آدم و حواست

 سیب ممنوعۀ بهشت خداست

 عشق یک واژه جدیدی نیست

 سرنوشت قدیمی دنیاست

 مثل یک ماه اول ماه است

 گاه پیدا و گاه نا پیداست

 نسل ما نسل عاشق اند اصلاً

 عاشقی شغل خانوادۀ ماست

 عشق مشق شب بزرگان است

 مثل سجاده ای که رو به خداست

 مشق این روزگار اباالفضل است

 صد و سی و سه بار اباالفضل است

 آسمان جلوه ای اگر دارد

 از نماز شب قمر دارد

 شب میلاد تو همه دیدند

 نخل ام البنین ثمر دارد

 آمدی و حسین قادر نیست

 از نگاه تو چشم بر دارد

 كوری چشم ابتران حسود

 چقدر فاطمه پسر دارد

 ای رشید علی نظر نخوری

 شهر چشمان خیره سر دارد

 باب حاجات، كعبه ی خیرات

 بر تو و قد و قامتت صلوات  

 ای نسیم پر از بهار علی

 ماه در گردش مدار علی

 چقدر مشكل است تشخیصت

 تا كه تو می رسی كنار علی

 با تو یك رنگ دیگری دارد

 شجره نامه ی تبار علی

 دومین حیدر ابوطالب

 صاحب غیرت و وقار علی

 به شما می رسد ذخیرۀ طف

 همۀ ارث ذوالفقار علی

 ای علمدار و سر پناه حسین

 حضرت حمزه ی سپاه حسین

 خشکسال قدیم دنیا من

 جستجوهای پشت دریا من

 تو بر این خاك ها بكش دستی

 اگر این خاك زر نشد با من

 سر سال است مرد مسكینم

 مكش از دست خالیم دامن

 چقدر فاصله است ای دریا

 از مقام ظهور تو تا من

 تو بزرگ قبیله ی آبی

 تو غدیری، فراتی اما من

 خشكسالم، كویر بی آبم

 روزگاری است تشنه میخوابم

 كمرت جایگاه شمشیر است

 لب تو جایگاه تكبیر است

 سر ما را بزن همین امروز

 صبح فردا برای ما دیر است

 هیچ كس رو به روت نیست مگر

 آن كسی كه ز جان خود سیر است

سیزده ساله حیدری كردی

 پسر شیر بیشه هم شیر است

 گیرم افتاده است روی زمین

 دست تو باز هم علمگیر است

 پسر شاه لافتی عباس

 ای جوانی مرتضی عباس

 از نگاه كبوتری وارم

 به مقام تو غبطه می بارم

 سر من را اگر بگیری باز

 به دو ابروی تو بدهكارم

 ارمنی هم اگر حساب كنی

 دست از تو بر نمی دارم

 بده آن مشك پاره ی خود را

 تا برای خودم نگهدارم

 بی سبب نیست گریه ی چشمم

 حسرت صبح علقمه دارم

 با تمامی شور و احساسم

 آرزومند كف العباسم

 زلف ما را ز مشك وا نكیند

 لب ما را از آن جدا نكنید

 پای ما را به جان خالی مشك

 در حریم فرات وا نكنید

 دست بر زیرتان نمی آرد

 آب ها این همه دعا نكنید

 تیرها روی این تن زخمی

 خودتان را به زور جا نكنید

 تازه طفل رباب خوابیده

 جان آقا سر و صدا نكنید

 تا كه از مشك پاره آب چكید

 رنگ از چهره ی رباب پرید


علي اكبر لطيفيان

امام حسين (ع) - سازگار

امام حسین(ع)-ولادت

 

امشب شب نزول تمام ملائک است

باور کنید بخت، به کام ملائک است

هم کوثـر ولایـت و هم بادۀ بهشت

پیوسته بحر بحر به جام ملائک است

بــارد بـرات عفــو الهـی ز آسمـان

صبح قیامت است، قیام ملائک است

بر هـر ملک کـه می‌نگرد از چهارسو

چشمش به ماه روی امام ملائک است

امشب ز صد هزار شب قدر، بهتر است

قنداقـۀ حسین بـه دسـت پیمبر است

ملک وسیـع حـق، یـم عفو عنایت است

لبریــز، آسمــان ز فـروغ ولایـت است

هر سوره‌ای که می‌نگرم صورت حسین

هر آیـه در ولادت او یـک ولایت است

نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت

این نور، همچو نور خدا بی‌نهایت است

دوران تیـرگی و ضلالت بـه سر رسید

امشب شب طلوع چراغ هـدایت است

این شمع جمع محفل اولاد آدم است

این کشتی نجـات غریقان عالم است

پیغمبـران همـه شـده محو نظاره‌اش

صف بسته‌انــد دور و بـر گاهـواره‌اش

این است آن سپهر ولایت که وقت صبح

خورشید و ماه گشته به دور ستـاره‌اش

خلـق زمیـن و اهـل سمـاوات، تـا ابد

مرهون لطف و مرحمت بـی‌شماره‌اش

بالله عجیب نیست که در روز رستخیز

دوزخ بهشت گـردد بـا یـک اشاره‌اش

در روز حشر با کَرَم خود چه‌ها کند

ترسـم ز نار، قاتل خود را رها کند 

ملک وجود بسته به یک تار مـوی او

گل کرده بوسه‌های محمّد به روی او

این است کعبـه‌ای که تمامی کائنات

بگرفته‌انــد دست توسـل به سوی او

صورت نهد به خـاک قدم‌هـاش آبرو

تـا کسب آبــرو کنــد از آبــروی او

هرجــا کـه انبیـا بنشیننـد دور هـم

باشد چراغ محفل‌شان گفت‌وگوی او

باید نـدا دهیم کـه عالم حسینی است

بالله قسم! رسول خدا هم حسینی است

ميلادحضرت سجاد(ع) - سازگار

امام سجاد(ع)-ولادت

 

باز یاران عید دیدار جمال یار شد

باز فصل رؤیت مهر رخ دلدار شد

باز مُلک کبریا شد غرق در دریای نور

باز میلاد حسین‌ بن ‌علی تکرار شد

جان به کف گیرید جانان می‌رسد از کوه نور

دیده بگشایید اینک لحظۀ دیدار شد

چشم ثارالله روشن شد به رخسار علی

دامن شعبان، بهار از این گل رخسار شد

بر گل رخسار، لبخندت مبارک یا حسین

لیلۀ میـلاد فرزنـدت مبــارک یا حسین

مرحبا ای ماه شعبان آفتاب آورده‌ای

آفتاب روی حق را بی‌نقاب آورده‌ای

شهربانو این که در آغوش بگرفتی علی‌است؟

یا دوباره احمد ختمی‌مآب آورده‌ای

بوی عطر احمدی بر آسمان سر می‌کشد

بلکه بر گل‌های زهرایی گلاب آورده‌ای

بر حسین‌بن‌علی زادی علی‌بن‌الحسین

یا مگر از کعبه امشب بوتراب آورده‌ای

مـادر ایـرانِ اهـل‌البیت، مــام نُه امام

ای عروس فاطمه از فاطمه بادت سلام 

این پسر سر تا قدم جان حسین‌بن‌علی است

این پسر نور است و فرقان حسین‌بن‌علی‌ است

این پسر یک باغ لاله از بهشت فاطمه است

این پسر روح است و ریحان حسین‌بن‌علی است

این به روی شانۀ باباست قرص آفتاب

این به روی دست، قرآن حسین‌بن‌علی است

این پسر یاسین و طاها، این پسر والشمس و طور

این پسر نور است و فرقان حسین‌بن‌‌علی است

نـور هـم گردیـده مبهـوت رخ نورانیش

جای لب‌های علی پیداست بر پیشانیش

مرغ شب هر شب بوَد محو مناجات شبش

ذات رب‌العالمین مشتاقِ یارب یاربش

هر نفس دارد هزاران ذکر در عمق وجود

بلکه آنی نام معبودش نیفتد از لبش

شب که در محراب مشغول مناجات و دعاست

آسمان پیچد به خود در شعلۀ تاب و تبش

جان من جان همه ذریه و ام و ابم

خاک درگاه وی و ذریه و ام و ابش

با مناجاتش دل شب، دیده را دریا کنید

در مضـامین دعایش وحی را پیدا کنید

اوج پروازش سماوات و نمازش بر زمین

روح در آغوش حق بر دامن خاکش جبین

بس‌که زینت داد در حال نمازش بر نماز

از خدا آمد ندایش «انت زین‌العابدین»

شب که از خوف خدا تا صبح چشمش می‌گریست

زنده می‌شد ‌یاد شب‌های امیرالمؤمنین

خط او مشی من است و مهر او دین من است

دین همین است و همین است و همین است و همین

بــا ولای او سرشتــه از ازل آب و گِلم

وای اگر یک لحظه مهر او نباشد در دلم

ای به زنجیر اسارت ملک هستی را امیر

حلقۀ زنجیرها در حلقۀ عشقت اسیر

ای خدا را شیر ای فرزند شیر کبریا

شیری و در حلقۀ زنجیر هم شیر است شیر

پای تو بر ناقۀ عریان به چشم آسمان

دست تو در حلقۀ زنجیر ما را دستگیر

من نمی‌گویم خدایی، بنده‌ای چون بنده‌ای؟

هم کریمی هم عظیمی هم سمیعی هم بصیر

عبد ذات کبریایی کبریایی می‌کنی

در مقام بندگی کار خدایی می‌کنی

گوش جان‌ها پُر بوَد پیوسته از آوای تو

شام می‌لرزد هنوز از خطبۀ غرای تو

از سرشگ چشم گریانت وضو گیرد نماز

ای وضوی بندگی از خون ساق پای تو

خطبۀ ناب تو را نازم که در طشت طلا

گفت بابا آفرین بر منطق گویای تو

از زمین کربلا تا شام از بالای نی

چشم ثارالله بودی بر قد و بالای تو

تــو ســوار ناقـۀ عریـان حسین دیگری

هم حسینی هم حسن هم احمدی هم حیدری

ای بیابان بقیعت وسعت دل‌های ما

پیش‌تر از آفرینش رهبر و مولای ما

هم فروغ ماه رویت خوب‌تر از آفتاب

هم خیال باغ حسنت جنةالاعلای ما

ذکر تو توحید ما تهلیل ما تکبیر ما

حبّ تو ایمان ما دنیای ما عقبای ما

نیست در صحرای محشر وحشتی از تیرگی

تا درخشد پرتو مهر تو از سیمای ما

وصف تو ذکر خوش لیل و نهار «میثم» است

مهـر تـو روز جـزا دار و نــدار «میثم» است


غلامرضاسازگار

حضرت عباس (ع) - سازگار


حضرت عباس(ع)-مدح و ولادت


ای نخل ادب ثمر مبارک

وی بحر شرف گهر مبارک

ای شمس ولا قمر مبارک

ای طور علی شجر مبارک

ای عشق و وفا پدر مبارک

ای شیر خدا پسر مبارک

میلاد حسین دیگر آمد

الحق که دوباره حیدر آمد

این کیست؟ برادر حسین است

این شیر دلاور حسین است

این پاره ی پیکر حسین است

این ساقی ساغر حسین است

این روح مطهر حسین است

فرمانده ی لشکر حسین است

این ماه امیرمؤمنین است

این صورتِ صورت آفرین است

حیدر گل و این پسر گلاب است

مه بر سرِ دستِ آفتاب است

از نور به صورتش نقاب است

سر تا به قدم ابوتراب است

سردار رشید انقلاب است

در دست پدر به پیچ و تاب است

اشکش همه جاری از دو عین است

چشمش همه حال بر حسین است 

شیرین لب و شور آفریده

از دیده و دست، دل بریده

مرغ دلش از قفس پریده

آوای حسین را شنیده

خون در دل و اشک در دو دیده

پیراهن صبر را دریده

آهنگ وصال یار دارد

با خون خدا قرار دارد  

آغوش علی بود مقامش

از حضرت فاطمه سلامش

ما سائل و او کرم مرامش

او ساقی و چشم ماست جامش

عشق و ادب و وفاست نامش

بگرفت چو در بغل امامش

دیدند دو مهر منجلی را

رخسار محمد و علی را

عباس همان عزیز زهراست

عطشان لب او هیشه دریاست

او ماه ستارگان صحراست

فرمانده و پاسدار و سقاست

دور از شهدا اگر چه تنهاست

تا حشر، چراغ انجمن هاست

دل، مُشت گِلی ز کربلایش

جان، زائر گنبد طلایش

دریا چو کَفَش کَرم ندارد

بی او که حرم حَرم ندارد

اسلام به کف عَلَم ندارد

تا هست، حسین غم ندارد

در بین سپاه، کَم ندارد

باک از عرب و عجم ندارد

او شیر خدای را بود شیر

فرزند کرامت است و شمشیر

ای حیدر حیدر ولایت

ای صاحب سنگر ولایت

ای حامی و یاور ولایت

سر لشکر بی سر ولایت

فرزند و برادر ولایت

عباسِ دو مادر ولایت

تو چار امام را معینی

از روز نخست یار دینی

ماه شهدا به نی سر توست

قرآن حسین پیکر توست

باب همه انبیاء درِ توست

آغوش حسین سنگر توست

دریا نگهش به ساغر توست

خون گلوی تو کوثر توست

سردار سپاه دین به هر عصر

تنها رجز تو سوره ی نصر

ای بحر ز آتش تو بی تاب

ای آب هم از خجالتت آب

سر تا قدمت حقیقت ناب

ابروی تو عشق راست محراب

ما بنده ی کوچک و تو ارباب

دریا گوید: مرا تو دریاب

من آبم و تشنه ی تو هستم

سقای حرم بگیر دستم

ما و کرم تو یا ابوالفضل

طوف حرم تو یا ابوالفضل

خاک قدم تو یا ابوالفضل

دریای غم تو یا ابوالفضل

مرهون دم تو یا ابوالفضل

زیر عَلَم تو یا ابوالفضل

ای عالم و آدمت سپاهی

بر «میثم» خویش هم نگاهی


غلامرضاسازگار