شعرولادت حضرت علي(ع){توحيد نهد در دل كعبه} - سازگار


امام علی(ع)-ولادت

 

توحید نهد در دل کعبه قدم امشب

بت ها همه گشتند به تعظیم، خم امشب

ارکان حرم دور حرم ذکر گرفتند

در کعبه فتاده است به سجده صنم امشب

بر گوش رسد زمزمه چشمه ی زمزم

تا صبح زند از اسدالله دم امشب

تبریک بگویید به کعبه که دوباره

گردیده به میلاد علی محترم امشب

تا فاطمه ی بنت اسد در حرم آید

ای اهل حرم دور شوید از حرم امشب

پیدایش سیمای خداوند مبارک

بر کعبه تماشای خداوند ، مبارک

امشب حرم از عرش سرافراز تر آمد

در بیت خدا روی خدا جلوه گر آمد

شمشیر خدا شیر خدا حیدر کرار

یا حامی جان بر کف پیغامبر آمد

یا آمنه ی بنت وهب زاده محمد

یا فاطمه ی بنت اسد را پسر آمد

یا فاتح بدر احد و خیبر و احزاب

یا شیر حق از بیشه ی فتح و ظفر آمد

ای بیت خدا روی خداوند مبارک

ای ختم رسل جان عزیزت به بر آمد

در کعبه ندا می رسد از خالق سر مد

میلاد علی باد مبارک به محمد

بت های حرم سوره ی توحید بخوانید

در مقدم مولا دُر تهلیل فشانید

میلاد علی را همه تبریک بگویید

از بنت اسد عیدی خود را بستانید

با دست علی تا به روی خاک بیفتید

در کعبه بمانید بمانید بمانید

امشب همه دور اسد الله بگیرید

از جانب ما نیز سلامش برسانید

با حمد حق از حلقه ی تهمت به در آیید

با مدح علی آتش دل را بنشانید

با دیدن آن قامت و آن طلعت نیکو

فریاد برآرید هوالحق و هو الهو

کعبه همه سر تا قدم آغوش گشوده

یا اینکه خدای حرم آغوش گشوده

الله که با دیدن توحید مجسم

در دامن کعبه صنم آغوش گشوده

میلاد علی آمده و عید کرامت

بر شیعه ی مولا ، کرم آغوش گشوده

دیگر نهراسد کسی از آتش دوزخ

زیرا که ریاض ارم آغوش گشوده

تا بنت اسد با اسدش از حرم آید

پیغمبر اکرم زهم آغوش گشوده

با جام ولایت شده سرمست محمد

دل داده به شوق علی از دست محمد

سر تا به قدم گشته نبی چشم که باید

از کعبه برون بنت اسد با اسد آید

تکبیر بگویید که آن چشم خداوند

چشمی به گل روی محمد بگشاید

تکبیر بگویید که با خواند قرآن

هم جان نبی بخشد و هم دل برباید

تکبیر بگویید که مولا علی آمد

تا زنگ غم از قلب محمد زداید

تکبیر بگویید که با حسن خدایی

امروز خدا را به محمد بنماید

احمد به بغل آنچه که بایست گرفته

یا جان خودش را به سر دست گرفته

از خالق دادار بپرسید علی کیست

از احمد مختار بپرسید علی کیست

جز شخص علی شخص علی را نشناسد

از حیدر کرار بپرسید علی کیست

در غزوه ی بدر و احد و خیبر و احزاب

از تیغ شرر بار بپرسید علی کیست

از چاه و شب و نخله ی خرما و بیابان

از شمع شب تار بپرسید علی کیست

شمیر به دشمن دهد و شیر به قاتل

از قاتل خونخار بپرسید علی کیست

آیینه ی ذات ازلی را چه بخوانند

خلقت همه مانند علی را چه بخوانند

آیینه معبود علی بود علی بود

سر منشاء هر جود علی بود علی بود

رکن و حرم و حجرو صفا مروه و مسعا

سجده علی و ساجد و مسجود علی بود

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن

هم شاهد و مشهود علی بود علی بود

بعد از همه ایجاد علی هست علی هست

پیش از همه موجود علی بود علی بود

روزی که نه روز و نه شبی بود به عالم

والله علی بود علی بود علی بود

با این همه عبد است خدا نیست خدا نیست

عبدی که زمعبود جدا نیست جدا نیست

او کیست زکات است و صلات است و صیام است

تکبیر و رکوع است و سجود است و قیام است

سوگند به قرآن که علی بعد محمد

بر خلق امام است امام است امام است

دوزخ به محب وی و جنت به عدویش

والله حرام است حرام است حرام است

سنی اگر انصاف دهد لحمک لحمی

در بحث تمام است تمام است تمام است

من حیدریم حیدری ، اینم به همه عمر

پیوسته مرام است مرام است مرام است

روزی که در ایجاد نه آب و نه گلم بود

او از کرم خویش خریدار دلم بود

در بیشه سبز نبوی شیر علی بود

بر فرق ستمکاران شمشیر علی بود

تا سینه بیداد گران را بشکافد

در ترکش تقدیر خدا تیر علی بود

قرآن کریمی که به دوران نبوت

با نطق محمد شده تفسیر علی بود

نفس است که بندد همه را در غل و زنجیر

مردی که ورا ست به زنجیر علی بود

تهلیل برآید که تهلیل جز او نیست

تکبیر بگویید که تکبیر علی بود

واللهِ همین است همین است همین است

تا دین خدا هست علی رهبر دین است

ای پیش قدت کعبه برافراشته قامت

ای یافته زینت به وجود تو امامت

در سایه توحید تو توحید سرافراز

از بازو و شمشیر تو دین یافت سلامت

تو با حق و حق دور تو گردیده هماره

امروز نه ، فردا نه ،که تا صبح قیامت

از ما همه در محضر تو عجز و توسل

از تو همه درباره ی ما لطف و کرامت

این کل بهشت است که در حشر گذارند

پیشانی ما را به ولای تو علامت

مرغ دل ما ساکن بام حرم تو است

آیین علی دوستی ما کرم تو است

من کیستم ؟ عالم به تولای تو نازد

حور و ملک ،آدم به تولای تو نازد

هم موسی عمران به ولای تو کند فخر

هم عیسی مریم به تولای تو نازد

زهرا به فدای تو کند جان گرامی

پیغمبر اکرم به تولای تو نازد

قرآن شده در مدح و ثنای تو مزین

زیرا که خدا هم به تولای تو نازد

با الله قسم لطف و عطایت نشود کم

بگذار که میثم به تولای تو نازد

بگذار که تا هست به لب نطق و بیانم

پیوسته شود مدح تو جاری به زبانم


غلامرضاسازگار

شعرميلادامام علي(ع){الله اكبر اي حرم} - سازگار

امیرالمومنین(ع)-مدح و ولادت


الله اکبر ای حرم امشب حرم شدی

بیش از همیشه نزد خدا محترم شدی

آیینه دار آینه ی ذوالکرم شدی

باغ ارم نه، رشک ریاض ارم شدی

ای زادگاه فاطمه، ای خانه ی علی

پروانه ی تو خلق و تو پروانه ی علی

تبریک ای بتان حرم داوری شدید

امشب به کعبه گرم ثنا گستری شدید

از افترای بت شدن امشب بری شدید

در اشتیاق شیر خدا حیدری شدید

امشب به کعبه اُنس بگیرید با علی

ریزید بر زمین و بگویید یا علی

خورشید سجده بر کره ی خاک می کند

زین سجده فخر بر همه افلاک می کند

دیوار کعبه سینه ی خود چاک می کند

پرواز، روح خواجه ی لولاک می کند

امشب شب ولادت جان محمد است

ذکر علی علی به زبان محمد است

امشب صدای دلکش زمزم علی علی است

امشب سرود عالم و آدم علی علی است

امشب دعای عیسی مریم علی علی است

باور کنید ذکر خدا هم علی علی است

آید صدای زمزمه ی مسجد الحرام

با چار رکن خود به علی می دهد سلام

امشب سرود وحی به تفصیل بشنوید

از جوف کعبه نغمه ی تهلیل بشنوید

تنزیل و قدر و نور به ترتیل بشنوید

بانگ اذان به کعبه ز جبریل بشنوید

بانگ علی علی همه در کعبه سر دهید

میلاد نور را به پیمبر خبر دهید

ای شیر، دخت شیر، زهی شیر داورت

ای کعبه این تو، این گل رخسار حیدرت

داری علی به دامن توحید پرورت

این جان پاک سید بطحاست در برت

هم مام شیر حقی و هم شیر دخت شیر

شیر خدا ز سینه ی پاک تو خورده شیر

ای طلعتت جمال جمیل خدا علی

ای بر تمام خلق خدا مقتدا علی

ای کرده حق به حضرت تو اقتدا علی

ای جان جان، که جان جهانت فدا علی

ای در تمام مُلک خدا ذکر خیر تو

مولود کعبه رکن حرم کیست غیر تو

مرآت حُسن خالق سرمد تویی علی

توحید تو، حقیقت احمد تویی علی

قرآن روی دست محمد تویی علی

حدّت همین که رحمت بی حد تویی علی

قرآن کتاب مدح و خدا مدح خوان توست

جای لب رسول خدا بر دهان تو است

تنها تویی به ختم رسل جان و جانشین

تنها تو را رسول خدا خوانده کل دین

تنها تویی تو دست الهی در آستین

تنها تویی امیر تمامی مؤمنین

تنها تو در، ز قلعه ی خیبر گشاده ای

تنها تو، پا به دوش پیمبر نهاده ای

بازوی دیو نفس که بسته است غیر تو؟

با احمد و خدا که نشسته است غیر تو؟

اصلاب کفر را که گسسته است غیر تو؟

بت های کعبه را که شکسته است غیر تو؟

بر منبر رسول، سلونی تو گفته ای

در بستر رسول، تو تنها تو خفته ای

قرآن نیازمند به نطق و بیان توست

هم تو زبان حقی و هم حق زبان توست

جاویدی و هماره زمان ها زمان توست

خورشیدی و تمام مکان ها مکان توست

وابسته ی ولای تو وابسته ی خداست

مهر تو لطف و رحمت پیوسته ی خداست

تا حشر بوسه های کرامت به دست توست

بالله قسم زمام امامت به دست توست

بیماری و شفا و سلامت به دست توست

روز جزا لوای امامت به دست توست

روزی که خلق ناله ی این المفرّ زنند

حتی رُسل به زیر لوای تو ایمنند

دستی که دامن تو نگیرد بریده باد

قلبی که بی ولای تو باشد دریده باد

سروی که خم نشد به حضورت خمیده باد

هرکس به جز تو دید، ترابش به دیده باشد

وجه اللّهی زمان و مکان غرق نور توست

هر کس که هر کجا بنشیند حضور توست

من کیستم غلام تو یا مرتضی علی

از تشنگان جام تو یا مرتضی علی

مرغ اسیر دام تو یا مرتضی علی

در دام هم به بام تو یا مرتضی علی

نطقم ز کودکی به ثنای تو باز شد

نظمم به نام «میثم» تو سرفراز شد


غلامرضاسازگار

شعرولادت امام علي(ع) {صحراي حجاز} -سازگار

ولادت امام علي (ع)

صحراي حجاز آمده رشك ارم امشب
عالم همه گرديده محيط كرم امشب
تكبير بگوئيد حرم شد حرم امشب
بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب
در خانه زده صاحب‌خانه قدم امشب
بت‌ها همه گشتند به تعظيم خم امشب
در سيزده ماه رجب ماه مبارك
ميلاد علي در حرم‌الله مبارك
اين جان جهان است فدا باد جهانش
در قلب رسل چار كتاب است به شأنش
داده است خداوند به هر عصر نشانش
ريزد دُر توحيد و نبوّت ز دهانش
پيوسته بود نام محمد به زبانش
اي كعبه در آغوش به بر گیر چو جانش
گلبوسه بزن صورت الله صمد را
تبريك بگو فاطمة بنت اسد را
اركان حرم راست به سر شور ولايت
بت‌ها همه گشتند به توحيد هدايت
زمزم به دوصد زمزمه كرده است روايت
كامشب به حرم نور علي گشته عنايت
نوري كه نه مبدأ بود آن را نه نهايت
كز نور الهي كند اين نور حكايت
اين نور همان  است  كه  پيش  از گِل آدم
تابيد ز حُسن ازلي در دِل آدم
اين نور فروغ بصر آدم و حوّاست
اين نور همان راهبر نوح به درياست
اين نور تجلاي خدا در دل سيناست
اين نور عيان جلوه حق در يَد بيضاست
اين نور همان معجزه فيض مسيحاست
اين نور خطابي است كه در طور به موساست
اين نور فروغي است كه در غيب نهان بود
اين نور چراغي است كه در عرش عيان بود
اي بحر تجلاي اَزَل، اين گهر تواست
اي معجزه صُنع خدا، اين اثر تواست
اي روح‌الامين مرشد تو راهبر تواست
اي بيت، جمال اَحدِ دادگر تواست
اي آدم پاكيزه سرشت اين پدر تواست
اي فاطمه بنت اسد اين پسر تواست
بر روي دو دست تو يدالله مبارك
ديدار جمال اسدالله مبارك
آغوش گشوده است ز هم بيت‌الهش
كعبه، حرم امن خدا شد به پناهش
اركان حرم تشنة يك نيم نگاهش
مادر شده محو شرف و عزّت و جاهش
در پاكي و در زهد، خداوند گواهش
پيغمبر اسلام بود چشم به راهش
تا بار دگر روح شريفش به تن آيد
بر ياري او حيدر خيبر شكن آيد
افتاده نفس در دل خلقت به شماره
از چشم سماوات روان گشته ستاره
مَه خندد و خورشيد شده محو نظاره
جبريل به ديوار حرم كرده اشاره
وز شوق گريبان حرم گشته دوپاره
تا جلوه كند روي خداوند دوباره
اي اهل حرم باز حرم محترم آمد
تكبير بگوئيد علي از حرم آمد
اين است كه دیدند به هر عصر عیانش
اين است كه پيوسته زمانهاست زمانش
اين است كه برتر ز مكانهاست مكانش
آيات خدا ريخته از دُرج دهانش
پيوسته بود نام محمد به زبانش
بگرفته به بر خواجة لولاك چو جانش
لبهاش گل انداخته از بوسة احمد
انگار كه قرآن شده نازل به محمد
اين است كه سر تا به قدم جان رسول است
شمشير خدا، شير خروشان رسول است
چون خرمن گل زينت دامان رسول است
از كودكي خويش نگهبان رسول است
قدر و نبأ و فاطر و فرقان رسول است
قدرش بشناسيد كه قرآن رسول است
قرآن كه ز آغاز به احمد شده نازل
بر قلب وي، از قلب محمد شده نازل
اي بندگي درگه تو روح سيادت
اي مهر تو امضاي قبولي عبادت
خوبان جهان را به درت روي ارادت
توحيد به توحيد تو داده است شهادت
بي دوستي ات خلق نگرديده سعادت
از يمن قدوم تو حرم يافت ولادت
تو شير خدايي و محمد به تو نازد
و الله قسم خالق سرمد به تو نازد
ما مهر تو با شير گرفتيم ز مادر
بي مهر تو ما را نبود روح به پيكر
جايي كه بود پاي تو بر دوش پيمبر
كس را نبود گفتن مدح تو ميسّر
اوصاف تو را گفته خداوند مكرّر
گيرم كه ببارد ز دهان همه گوهر
با هيچ زبان گفتن مدح تو نشايد
ميثم چه بگويد چه بخواند چه سرايد؟


غلامرضاسازگار

شعرميلادامام علي(ع){روح الامين} - سازگار

شعرميلادحضرت علي (ع)


روح الامین! به بام حرم رو، اذان بگو

بعد از اذان، ثنای علی همچنان بگو
اوصاف شیر حق به زمین و زمان بگو
لب را بشو به زمزم و با حاجیان بگو
کامشب شب ولادت صاحب حرم شده
بیت الحرم به مقدم مولا حرم شده

امشب به کعبه فاطمه پروانه علی است
دل دور کعبه گردد و دیوانه علی است
دست خدا به کعبه روی شانه علی است
امشب دل رسول خدا خانه علی است

باور کنید جان به تن کعبه آمده
باور کنید بت شکن کعبه آمده

امشب به لوح نقش قلم ذکر یا علی است
آوای سنگ های حرم ذکر یا علی است
بت‌های کعبه را همه دم ذکر یا علی است
امشب دعای فاطمه هم ذکر یا علی است
امشب زمین به یمن علی عرش می‌شود
امشب فلک ز بال ملک فرش می‌شود

ای کعبه جلوۀ ازلی را نگاه کن
مرآت حسن لم یزلی را نگاه کن
عید ولایت است ولی را نگاه کن
یا فاطمه جمال علی را نگاه کن
آیینه از جمال جمیل خدا بگیر
با چهرۀ علی زخدا رونما بگیر

مادر، تمام هستی پیغمبر است این
از انبیا به غیر محمد سر است این
بر خلق آسمان و زمین رهبر است این
دستش مبند بنت اسد، حیدر است این
ای دخت شیر! بهر نبی شیر زاده‌ای
شیری که هست صاحب شمشیر،زاده‌ای

تو دخت شیری و اسدالله زاده‌ای
بر جمله خلق، رهبر آگاه زاده‌ای

بهر رسول، همدم و همراه زاده‌ای
خوشتر ز آفتاب رجب، ماه زاده‌ای
نوزاد تو کز او حرم الله منجلی است
آیینۀ تمام نمای خدا، علی است

نقش همیشه زنده لوح و قلم علی است
در بین اولیا به دو عالم علم علی
تصویری از حقیقت حُسن قِدم علی است
سعی و صفا و زمزم و رکن و حرم علی است
قرآن به وصف اوست که تکمیل می‌شود
جـز او چـه کس معلم جبریل می‌شود

روز نخست ارض و سما گفت یا علی
روح الامین به وقت دعا گفت یا علی
آدم به موج درد و بلا گفت یا علی
در جنگ‌ها رسول خدا گفت یا علی
در ذوالفقار زمزمۀ لافتی علی است
بر روی هر که می‌نگرم نقش یاعلی است

ای شهریار کشور جان یا علی مدد
ای دستگیر خلق جهان یا علی مدد
ای رهنمای گمشدگان یا علی مدد
ای ذکر اهل دل به زبان یا علی مدد
ما جان و دل به مهر تو آراستیم و بس
روز نخست از تو، تو را خواستیم و بس

مرغ دلم کبوتر صحن و سرای توست
شیرین ترین ترانۀ روحم ثنای توست
مُهر حلال زادگی من ولای توست
هر سو که رو نهم حرم با صفای توست
از لحظه‌ای که پای به دنیا گذاشتم
دینی به جز ولای تو مولا نداشتم

گل بی نسیم مهر تو پژمرده می‌شود
دل بی شرار عشق تو افسرده می‌شود
نام تو با کلام خدا برده می‌شود
یاد دمت مسیحِ دل مرده می‌شود
تـو کیستی؟ امام تمام امام‌ها
بر حضرتت هماره درود و سلام‌ها

بی مِهر تو قبول صلوة و صیام نیست
تکبیر و حمد و نیت و رکن و قیام نیست
تبلیغ دین احمد مرسل تمام نیست
ما را به جز تو بعد پیمبر امام نیست
این مذهب و عقیده و ایمان"میثم"است
حتی بهشت گـر تـو نباشی جهنم است

غلامرضاسازگار

شعرميلادامام علي(ع) {امشب حرم خدا حرم شد} - سازگار

شعرميلادامام علي(ع) 


امشب حرم خدا حرم شد
از مقدم يار محترم شد
كعبه شده محو و مات و مدهوش
ديوار ز هم گشوده آغوش
هر قطعة سنگ، كوه طوري است
هر نخلة خشك، نخل نوري است
در زمزمه‌هاي آب زمزم
آواي علي علي است هر دم
اي هجر، شب وصال تبريك
مجد و شرف و جلال تبريك
هر ريگ روان شده ثناگو
با ذكر علي علي علي هو

سر زد ز صفا صفاي مطلق
اي مرده بگو علي علي حق
حوران همه جان به كف نهادند
در پشت مقام ايستادند
بت‌هاي حرم به سجده رفتند
با هم، دم يا علي گرفتند
ای كعبه زهي زهي سعادت
ميلاد تو شد از اين ولادت
اي كعبه سعادتت مبارك
اي بيت، ولادتت مبارك
اي دختر شير، شير زادي
بر خلق جهان امير زادي
این شیر خداست روي دستت
شمشير خداست روي دستت

اين جان محمد است، مادر
قرآن محمد است، مادر
تو حامل نور سرمد استي
تو مادر جان احمد استي
بر خويش ببال مام كعبه
طفل تو بُود امام كعبه
نوزاد تو پير كائنات است
طفل تو امير كائنات است
روزی كه نبود نام هستي
مي‌كرد علي خداپرستي
از صبح ازل علي، علي بود
پيوسته به هر ولي ولي بود
در بود و نبود مقتدا بود
او بود و محمد و خدا بود

ای نفس رسول و جان قرآن
اي دست خدا، زبان قرآن
خورشيد بلند بام كعبه
از صبح ازل امام كعبه
اي خانة كعبه زادگاهت
اي صحنة حشر دادگاهت
تو احمد و احمد است حيدر
يك روح كه ديده در دو پيكر
گفتار همارة تو تنزيل
شاگرد قديمي تو جبريل
در ليلة قدر، قدر قدري
در صحنه بدر، بدر بدري
ميدان نبرد پاي بستت
شمشير نيازمند دستت

تو قله عرش را اميري
يا همدم كودك صغيري؟
غير از تو که، اي خداي را شير
بخشیده به خصم خويش شمشير؟
در ملك وسیع حق امامي
با پير فقير هم كلامي
با آنكه امام جمع بودي
در بزم فقير، شمع بودي
تو مالك عرش در زميني
حيف است ميان ما نشيني
در عرش امام آفتابي
در فرش چرا ابوترابي؟
اي قلب تو خانة محمد
جاي تو به شانة محمد

تو بت‌شكن و خداپرستي
بر شانه وحي بت شكستي
بت‌هاي حرم قيام كردند
بر تو همگي سلام كردند
هر بت كه فتاد و بر زمين خفت
فرياد كشيد و يا علي گفت
اي پشت سرت دعاي كعبه
اي بت‌شكن خداي كعبه
اي مهر تو لطف بي‌نهايت
توحيد و نبوت و ولایت
مهر تو بود تمام دينم
تا كور شود عدو من اینم
روزي كه نه آب و نه گِلم بود
جاي تو به خانة دلم بود

با مهر تو روي خود نمودم
با مهر تو چشم خود گشودم
دل را به ولات زنده كردم
گه گريه و گاه خنده كردم
اي شهد ولایت تو شيرم
اي كرده به عشق خود اسيرم
مادر که میان گاهواره
می کرد به صورتم نظاره
هر شب كه به گاهواره خفتم
تا صبح علي علي شنفتم
صد شكر خداي را که هر دم
با دوستي تو رُشد كردم
عمري به محبتت اسيرم
تا با تو بمانم و بميرم
اي مهر تو بود و هست ميثم
فردا تو بگیر دست میثم

غلامرضاسازگار

شعرميلادامام علي(ع) {اي كعبه داري يك جهان} - سازگار

شعرولادت حضرت علي(ع)

ای کعبه! داری یک جهان جان در بر امشب

الحق که از هر شب شدی زیباتر امشب
آغوش جان را بـاز کن جانـانـه آمـد
هنگام قربانی است، صاحب خانه آمـد
جبریل را از بـهر دربـانی بیـاور
ماننـد اسماعیل قربـانی بیـاور
ای کعبه! حقِّ صاحب خود را ادا کن
حجاج را در مقدم مولا فـدا کن
خیل ملائک کعبه را در بر گرفتند
بت ها به کعبه ذکر یا حیدر گرفتند
حِجر و حَجر، رکن عراقی، رکن شامی
گویند مـولا مقدمت بـادا گرامی
زمزم، به اشک شوق، جان را شستشو ده
هر چار رکن کعبه را با هم وضو ده
مکه تجلی گاه داور گشته امشب
کعبه گریبان چاک حیدر گشته امشب
ای کعبه بنگر وجه الله الصمد را
آغوش بگشا، بار ده، بنت اسد را
تاریخ می گوید علی مولود کعبه است
مولود کعبه نه، بگو موعود کعبه است
او پیشتر از کعبه بوده نکته این است
پس کعبه مولود امیرالمومنین است
مکه بـه توفیق ولایت محترم شد
امشب حرم از مقدم مولا حرم شد
سرّی است در این خانه باید لب فرو بست
حتی حرم این راز پنهان را ندیده‌ست
از چار رکن کعبه پرسیدم علی کیست
گفتند بـا حیرت خدا هست و خدا نیست
حجر و صفا و مروه و زمزم نـدانست
از بیت کردم این سؤال، او هم ندانست
تصویـر حسن غیب در آیینۀ اوست
قرآن نازل نـاشده در سینۀ اوست
از اول خلقت علی مشکل گشا بود
عالم نبود و آن جمال دلگشا بـود
او از خدا حکم دو عالم را گرفته
او در تکامل دست آدم را گرفته
خورشید، اسرار درون را با علی گفت
پیش از درخشیدن همانا «یا علی» گفت
پیغمبران هم با علی بودند و هستند
پیش از نبوت با خدا این عهد بستند
جبریل ذکر «لافتی الاعلی» گفت
حتّی محمّد هم به خیبر یا علی گفت
حکم از خدا بود و قلم دست علی بود
در فتح خیبر هم علم دست علی بود
اوصاف حیدر را نماید کس چگونه؟
جان محمد را ستاید کس چگونه؟

خلقت کجا داند کجا داند علی کیست؟
تنها خدا داند خدا داند علی کیست
این کفر نبوَد، تا خدا دارد خدایی
با دست حیدر می کند مشکل گشایی
آنانکه از میزان حق، حق را ربودند
والله خاک کفش قنبر هم نبـودنـد
کی فتح کرده بدر و احزاب و احد را؟
کی کشته با یک ضربه عمرو عبدود را؟
کی در شب معراج با احمد نشسته؟
کی بر سر دوش محمد بت شکسته؟
کی کرده در میلاد، قرآن را قرائت؟
کی خوانده بـر کفار آیات بـرائت؟

کی جز علی نفس پیمبر شد؟ بگویید
آیینۀ زهرای اطـهر شد؟ بـگویید
کی در اخوت شد برادر بـا محمّد؟
کی غیر حیدر شد برابر بـا محمّد؟
کی بهر حفظ جان احمد ترک جان گفت؟
کی جان به کف بگرفت و جای مصطفی خفت؟
کی یک تنه ره بست بر خیل عدو تنگ؟
کی بر بدن آمد نود زخمش به یک جنگ؟
کی جز علی بر خصم خود شمشیر بخشید؟
کی جز علی یک شب چهل منزل درخشید؟
کی مثل حیدر جوشن بی پشت پوشید؟
کی در تمام جنگ‌ها چون او خروشید؟

کی جز علی از اشک طفلی داشت پروا؟
کی غیر حیدر با محمد کرده نجوا؟
ای اهل عالم آیۀ اکمال دین چیست؟
این «لافتی الاعلی» درباره کیست؟
آن کس‌که خواندش خواجۀ کل،«کلّ دین» کیست؟
میزان حق غیر از امیرالمومنین کیست؟
ای تیغ حق از«بدر» تا «صفین» حیدر!
نفس محمد یـا ابـوالسبطین حیدر!
شیر خدا و شیر پیغمبر تـویی تـو
حیدر تویی، حیدر تویی، حیدر تویی تو
تو مصطفی را مهری و قهری علی جان
او شهر علم و تو درِ شهری علی جان

این شهر غیر از تو در دیگر ندارد
اسلام جز تو یا علی حیدر ندارد
تو پای تا سر رحمۀٌ للعالمینی
هم جان شیرین نبی، هم جانشینی
من کیستم یک قطرۀ ناچیزِ ناچیز
کز بحر جودت گشته‌ام لبریزِ لبریز
بی تو خدا را بندگی کردم؟ نکردم
جز با ولایت زندگی کردم؟ نکردم
تـابید از اول در دلم نـور هدایت
هرگز نخواندم یک نماز بی ولایت
یک باغ گل دارم، اگر خارم علی جان
هر کس که هستم دوستت دارم علی جان

لطف غیورت کی مرا وا می‌گـذارد؟
کی در جهنم دوستت پا می‌گـذارد؟
دوزخ که جای دوستان مرتضی نیست!
آخر جهنم را مگر شرم و حیا نیست؟!
حتی اگر در قعر دوزخ پـا گـذارم
از شعله‌های خشم آن بـاکی نـدارم
با این سخن داد از درون دل بـرآرم
آتش مسوزان! من علی را دوست دارم
"میثم"همین است و همین است وجزاین نیست
دین جـز تـولای امیرالمومنین نیست

غلامرضاسازگار

شعرميلاد حضرت علي(ع){دنيا شنود پيام مارا} - سازگار

در ولادت مولا امیرالمؤمنین

دنیا شنود پیام ما را
بخشید خدای حیّ منّان
ای کعبه چو جان به برگرفتی
این جان محمّد است کعبه
در زمرۀ دوستان مولا
شیرین به ولایت علی کن
عالم نگرَد مقام ما را
در عید علی تمام ما را
از دست خدا امام ما را
بر او برسان سلام ما را
امشب بنویس نام ما را
با کوثر نور، کام ما را

امشب در خود به غیر بستی
با صاحب خویشتن نشستی

ای کعبه حرم شدی از امشب
عالم همه تشنۀ کرامت
با دست خدا به لوح محفوظ
بت‌ها شده ذکرشان هوالحی
تا دم زنی از تجلّی هو
طوبی که علی مرتضی را
در عرش، علم شدی از امشب
تو بحر کرم شدی از امشب
ممدوح قلم شدی از امشب
خالی ز صنم شدی از امشب
هو گفتی و دم شدی از امشب
تو خاک قدم شدی از امشب

دلدادۀ وصل یار بودی
دیوار نه، سینه را گشودی

تا فاطمه را ز دور دیدی
از چارطرف به نغمۀ وحی
گویی که به شوق میهمانت
یا همچو کبوتران عاشق
هم ذکر «علی علی» گرفتی
یک عمر در انتظار بودی
چون جامه جگر ز هم دریدی
آوازۀ «فادْخلی» شنیدی
آغوش گشودی و دویدی
بر گرد سر علی پریدی
هم بانگ «خدا خدا» کشیدی
امشب به وصال خود رسیدی

نور ازلی مبارکت باد
میلاد علی مبارکت باد

این مظهر داور است، کعبه!
در مصحف سینه‌اش نگه‌کن
بازوی ورا ببوس امشب
امشب پدر تمام عالم
این سیّد کلّ انبیا را
بر خویش ببال از این چه بهتر
این روح مطهر است کعبه
قرآن پیمبر است کعبه
این فاتح خیبر است کعبه
در دامن مادر است کعبه
جان است و برادر است کعبه
مهمان تو حیدر است کعبه

این صاحب جاودانی توست
مولود نه، بلکه بانی توست

از مکّه و کعبه و پیمبر
انوار جمال غیب تا صبح
دارند به کعبه شب‌نشینی
جبریل به احترام مولا
کعبه ز ولادت علی یافت
تطهیر شدی به نور مولا
تبریک به ذات حیّ داور
ازکعبه به‌عرش می‌کشد سر
بنت اسد و خدا و حیدر
بر بام حرم گشوده شهپر
میلاد دوباره، جان دیگر
ای بیت‌خدا! از این چه‌بهتر؟

بت‌ها همه سربه خاک سودند
تا صبح، «علی علی» سرودند

ای ذکر خوش حرم، ثنایت
هم بوسه‌زده «حجر» به‌دستت
رکن و حرم و صفا و مروه
جان دو جهان، رسول اکرم
با معجزۀ مسیح خیزد
والله‌که کعبه قطعه‌سنگی است
جان همه حاجیان فدایت
هم چشمِ «مقام»، جای پایت
هر چار، اسیر یک دعایت
دلدادۀ صوت دلربایت
بر مرده اگر رسد صدایت
زآن نیز کم است، بی‌ولایت

تو جانو حرم، تن است مولا
حج، دور تو گشتن است مولا

مداح تو ذات حی منّان
توحید به مهر توست توحید
بوذر به محبت تو بوذر
با بردن نام تو عجب نیست
بر ختم رسل فقط تو خواندی
بوسید لب تو را محمّد
اوصاف‌ تو «قدر»و «نور»و«فرقان»
ایمان به ولای توست ایمان
سلمان به ولایت تو سلمان
در حشر رهد ز نار، شیطان
قرآن، پیش از نزول قرآن
یعنی که بخوان‌بخوان علی‌جان!
بگشا لب و وصف خویشتن‌گو
با سورۀ «مؤمنون» سخن‌گو

هم ‌عبدی و هم خدای مظهر
شمشیر خدا و شیر احمد
یک ضربت تو به جنگ خندق
هر لحظۀ لیلةالمَبیتت
با یک نگه تو خلق، سلمان
والله قسم، قسم به قرآن
هم نفس رسول، هم برادر
در غزوۀ بدر و فتح خیبر
از طاعت کائنات برتر
با طاعت انس و جان برابر
با یک نفست همه ابوذر
زیبندۀ توست نام حیدر

والله تو حیدری، علی‌جان!
شمشیر پیمبری علی‌جان!

تو روح کتاب آسمانی
توحید مقاوم ایستاده
کردند همه صحابه اقرار
در کوی تو صد هزار موسی
تو نفس محمّدی علی جان
کی گفته امام نفس احمد
ج لبریز مبانی و معانی
قرآن همیشه جاودانی
در محضر تو به ناتوانی
فخریّه کنند بر شبانی
بالله قسم ای رسول ثانی
گردند فلانی و فلانی؟

کی دیده که جاهل تیمّم
یابد به ولی حق، تقدّم؟

دیدید که نفس مصطفی کیست؟
دیدید که در خطاب قرآن
پاسخ بدهید روز خیبر
حجت به همه تمام گردید
خواندیم نماز رو به قبله
والله به جز علی نگوییم
دیدید علی مرتضی کیست؟
ممدوح خدا در انما کیست؟
از قلب علی گره‌گشا کیست؟
دیدیدکه حجت خدا کیست؟
دیدیم که قبلۀ دعا کیست
پرسند اگر امام ما کیست؟

ای خصم! بیا ببُر سر از ما
عالم ز شما و حیدر از ما

شیعه ز همه سر است فردا
شیعه به ولایت امامش
یک یا علی از عبادت خلق
والله قسم پناه شیعه
والله قسم لوای توحید
زیر علم ولایت او
دنبال پیمبر است فردا
سیراب ز کوثر است فردا
بالاتر و برتر است فردا
صدّیقۀ اطهر است فردا
بر شانۀ حیدر است فردا
سرتاسرِ محشر است فردا

شیعه همه جا بوَد علی‌دوست
حقا که بهشت، عاشق اوست

شیعه است که اقتدار دارد
شیعه است‌که با نثار جانش
شیعه است‌که با ولای حیدر
شیعه است‌ که‌در خزان غم‌ها
نه شوق بهشت در سر اوست
دیدار علی بهشتِ شیعه است
شیعه است که اعتبار دارد
سرخطِّ وصال یار دارد
می‌میرد و افتخار دارد
با مهر علی بهار دارد
نه بیم ز خشم نار دارد
شیعه به جنان چه‌ کار دارد؟
«میثم» همه عمر حیدری باش
با مهر علی پیمبری باش


غلامرضاسازگار

شعرميلادحضرت علي (ع) {اي دوجهان} - سازگار


در مدح مولا امیرالمؤمنین

ای دو جهـان طـور تجلاّی تو
گنــج خداونــد، تـولاّی تــو
ارض و سما خاک کف پای تو
روی خـدا روی دل‌آرای تـو

روح دو پهلوی نبی، همسرت
بیـت خــدا زادگـهِ مـادرت

وجه خدا، جان محمّد علی
فـاتح میــدان محمّد علی
باغ و گلستان محمّد علی
تمـام قــرآن محمّد علی

فوق همه خلق و همانندِ خلق
عبـد خداونـد و خداونـدِ خلق

روح مسیحا ز دمِ کیست؟ تو
وجـود زیـر علـم کیست؟ تو
قلب محمّد حـرمِ کیست؟ تو
بر سر دوشش قدم کیست؟ تو

قوام اسلام تویی یا علی
تمام اسلام تویی یا علی

تیغ تو بشْکست چو در کارزار
داد خداونــد تــو را ذوالفقار
بیـن زمیـن و آسمـان آشکار
گفت امیـن وحـی پـروردگار

سلام حق باد به مولا علی
نیست جوانمردی، الاّ علی

شیرخـدا شیرمحمّد علی است
بازو و شمشیر محمّد علی است
دین جهانگیر محمّد علی است
تمام تفسیـر محمّـد علی است

آی همـــه فراریـــانِ اُحُــد
اُحُد به شمشیر علی فتح شد

کیست علی؟ به خلق عالم، امیر
کیست علی؟ ولــیّ حــیّ قدیر
کیست علی؟ امام پیش از غدیر
کیست علی؟ رفیـق پـیر فقیر

علی که لحم و دمِ پیغمبر است
فاتـح بَـدر و اُحد و خیبر است

تو از سخـن فراتـری یا علی
تو فوق وهم و بـاوری یا علی
تو هستـیِ پیمبــری یا علی
تو حیدری، تو حیدری یا علی

تو گوهر ناب یمِ خلقتی
تو ناشناس عالمِ خلقتی

حجّت ما بر همگـان تمـام است
غصب خلافت علـی حـرام است
علی فقط صاحب این مقام است
علی علی علی علـی امـام است


جای دروغ و حیله و مکر نیست
امـام زهـرا کـه ابوبکــر نیست

قسم به قرآن به محمّد به آل
شهادتین از تو گرفتـه کمال
بهشت دور تـو زنــد بال‌بال
نماز تو نماز تو کـرده حـال


ستاره محو اشکِ شب‌های تو
بوسـه‌زده دعـا به لب‌های تو

روز ازل محفل ما بـود و تو
حاصـل ناقابـل مـا بود و تو
لحظۀ خلقت گِل ما بود و تو
پیش‌تر از ما، دل ما بود و تو

حـال اگـر مغـز و یـا پـوستیم
هرچه که هستیم، علی دوستیم

من که به حد صفر هم نیستیم
تو دادی از لطف و کـرم، بیستم
حال که بـا دوستی‌ات زیستم
بـه روی مـن نیـاوری کیستم

مانده و از بـار گنـه خسته‌ام
بیـدلم امـا به تو دل بسته‌ام

عنایتی کن که گدایت شوم
غباری از خاک سرایت شوم
کبوتـر نغمـه‌سرایـت شـوم
«میثمِ» افتاده ز پایت شـوم

با همـه گفتم تـو امام منی
مباد دست رد به قلبم زنی


غلامرضاسازگار

شعرميلادامام علي (ع) {كعبه امشب درتومرآت} - سازگار

در ولادت حضرت امیرالمؤمنین(ع)


کعبه امشب در تو مرآت هوالله آمده
آفتاب طلعت معبود با ماه آمده
روح شو سر تا قدم آغوش جان را باز کن
خانه زینت کن که صاحب‌خانه از راه آمده
با تمام رکن‌هایت ذکر یا حیدر بگو
صبح امیدت در آغوش سحرگاه ‌آمده

خشت خشت کعبه را آید به گوش این زمزمه
مـادرِ جـان محمّـد ادخلی یا فاطمه

الله الله ای حرم امشب تماشایی شدی
بود قدرت گم ولی امشب شناسایی شدی
با امیرالمؤمنین از انبیا و اولیا
دل ربودی همچنان گرم دل‌آرایی شدی

نور زهرا ریخته از عرش اعلا بر سرت
پای تا سر غرق در انوار زهرایی شدی

فاطمه، روشنگر اهل یقین آورده‌ای
مرحبا با خود امیرالمؤمنین آورده‌ای

ای حرم! مرآت رب‌العالمین است این پسر
جان احمد، روح قرآن، رکن دین است این پسر
ظاهراً یک کودک نوزاد می‌بینی ورا
در حقیقت مرشد روح‌‌الامین است این پسر
مؤمنین از چار سو دور حرم گردید جمع
ای همه مؤمن امیرالمؤمنین است این پسر

دیده روشن ای حَجر ای حِجر ای رکن ای مقام
یک صـدا بـا همدگـر گویید یا حیدر سلام

می‌رود امشب به بام آسمان نور از حرم
با گل لبخند روید جای گل، حور از حرم
کوه‌های مکه بگرفتند ذکر «یا علی»
در زمین برخواسته تا آسمان شور از حرم
تا خدا از میهمان خود پذیرایی کند
ای همه اهل حرم دور از حرم دور از حرم

کعبه می‌گوید که دور کعبه را خلوت کنید
حلقه‌حلقه با هم از مولا علی صحبت کنید

سنگ‌های مشعر امشب ذکرشان«یا حیدر» است
هم صفا هم مروه امشب سعیشان با حیدر است
چار رکن کعبه افتادند بر پای علی
در درون بیت حتی ذکر بت‌ها حیدر است
نقش بسته روی هر سنگ حرم با خط نور
میهمان ذات پاک حق‌تعالی حیدر است

خالق دادار خلوت کرده امشب با علی
یا علی و یا علی و یا علی و یا علـی

کعبه سینه چاک کن تا حیدر آید از حرم
جان ختم‌المرسلین با مادر آید از حرم
مرتضی از کعبه می‌آید برون باور کنید
روی دست آمنه، پیغمبر آید از حرم
گر نبودی کفر، می‌گفتم به جرأت این کلام
در لباس بنده حی داور آید از حرم

اهل مکه وجه رب‌العالمین را بنگرید
مؤمنین روی امیرالمؤمنین را بنگرید

عیسی مریم بیا جان پیمبر را ببین
چشم شو سر تا قدم روح مصور را ببین
مریم امشب بوسه بر‌گیر از جبین فاطمه
عزت اقبال آن فرخنده مادر را ببین
فاطمه بنت اسد امشب شدی ام‌الاسد
برفراز دست، شیر حی داور را ببین

می‌سزد امشب به کعبه ناز بر مریم کنی
ناز بـر آدم فروشـی، فخـر بـر عالم کنی

یا محمّد یا محمّدجان جانت آمده
ای سراپا روح، میلاد روانت آمده
ذوالفقار نصرتت گردیده بیرون از غلاف
همره بنت اسد شیر ژیانت آمده
جانشین و بن عم و فرماندۀ کل قوا
سید و مولای کل خاندانت آمده

اذن ده تا از دهان گوهـر فشانـد در برت
گرچه خود قرآن بوَد قرآن بخواند در برت

ای سراپا عضو عضوت آیت محکم علی
مهر تو آب حیات عالم و آدم علی
هم تو خود عبد رسول‌الله خواندی خویش را
هم خداوندیت داده خالق عالم علی
جز تو و احمد که یک جانید با هم در دو تن
انبیا آرند در پیش جلالت کم علی

پیشتـر از صبـح خلقت بـا محمّـد زیستی
ای علی گر تو محمّد نیستی، پس کیستی؟

گر نمی‌دیدم که پیشانی نهادی بر زمین
فاش می‌گفتم خدایی یا امیرالمؤمنین

هر که هستم هر چه هستم، مهر تو دین من است
دین همین است و همین است و همین است و همین
دوستت دارم اگر سرتا به پا آلوده‌ام
دامن آلوده‌ام دیدی دلم را هم ببین

نیت و تکبیـر و تسبیح و قیام من تویی
گر به دوزخ هم روم گویم امام من تویی
 
تو کریم عالم استی و کرامت حق توست
اختیار نار و جنت در قیامت حق توست
دستگیری از تمام انبیا و اولیا
چون کنی در عرصۀ محشر اقامت حق توست
گر هزاران بار غصب امامت حق توست
غاصب حق تو می‌داند امامت حق توست

جانشین هـر دو دنیایـی رسول‌الله را
نسبت هارون به موسایی رسول‌الله را

چه شوی خانه‌نشین، چه برکشی تیغ از نیام
چه بری نان یتیمان، چه به کف‌گیری زمام
به خدا و انبیا و اولیای او قسم
تو امامی تو امامی تو امامی تو امام
تو امیرالمؤمنینی یا امیرالمؤمنین
جز به تو نام امیرالمؤمنین باشد حرام

ذکر آدم، ذکر خاتـم، ذکر عالم، نام توست
خواندم و دیدم تمام نخل «میثم» نام توست
غلامرضاسازگار

شعرميلادامام علي(ع) {عالم امشب به علي مي نازد} - سازگار

در ولادت و مدح مولا امیرالمؤمنین(ع)


عالم امشب به علی می‌نازد
آدم امشب به علی می‌نازد
همگان دور حرم می‌گردد
حرم امشب به علی می‌نازد
لوح از نام علی زینت یافت
قلم امشب به علی می‌‌نازد

آسمان سوده جبین بر خاکش
کعبـه گردیده گریبان چاکش

زهی از دامن آباد حرم
پیر خلقت شده نوزاد حرم
یک علی در نگهش جلوه کند
هر که هر لحظه کند یاد حرم
علی از روز ازل بود علی
پس بگو آمده میلاد حرم

حرم از خاک علی خلق شده
او ز نــور ازلــی خلـق شده

مکه شد غرق تجلای علی
کعبه محو قد و بالای علی
به همه خلق بگویید: خدا
گشته مشتاق تماشای علی
حرم‌الله سراپا شده چشم
دوخته چشم به سیمای علی

چــار ارکـان حـرم زوارش
محو دیدار شده هر چارش

این همان جان رسول‌الله است
جان و جانان رسول‌الله است
نه فقط قاری قرآن گشته
بلکه قرآن رسول‌الله است

دست و شمشیر خدا در پیکار
شیر غران رسول‌الله است

احد و بدر و جمل پا بستش
علـم فتـح خـدا در دستش
 
در تن ختم رسل تاب علی است
همه تاریکی و مهتاب علی است
وسعت ملک الهی بحری است
که در این بحر درّ ناب علی است
ناصر دین خدا، یار رسول
فاتح خیبر و احزاب علی است

مهر او دین رسول‌الله است
جان شیرین رسول‌الله است
 
رکن ارکان هدا کیست؟- علی
صورت و چشم خدا کیست؟- علی

آنکه در بستر پیغمبر خفت
جان خود کرد فدا، کیست؟- علی
آنکه با دست یداللهی او
عمرو افتاد ز پا، کیست؟- علی

همـه عالم بـه علی می‌نازد
گو: خدا هم به علی می‌نازد
 
علی از روز ازل حیدر بود
با خدا همدم پیغمبر بود
از زمانی که زمان خلق شده
هر زمان او به زمان رهبر بود
به همه عالم خلقت سوگند
که علی از همه عالم سر بود

آنکــه ز آغــاز ولــی بــود ولی
به خدا شخص علی بود علی


به خدا دین خدای متعال
به تولای علی یافت کمال
گر نخوانم ز علی کامم تلخ
گر نگویم ز علی نطقم لال
با علی بخت حقیقت در اوج
بی علی روح عدالت پامال

مهر او گر نبود توشۀ راه
همه طاعات گناهند گناه
 
روح من مرغ لب بام علی است
کوثر جان من از جام علی است
روز محشر چه هراسم ز جحیم
آتش خشم خدا رام علی است
بهترین ذکر علی نام خداست
بهترین ذکر خدا نام علی است

نام او زینت باب‌الله است
مهر او روح کتاب‌الله است
ای خداوند و خدا را بنده
ای به تیغ تو عدالت زنده
بندۀ پیشتر از بگذشته
حجةالله پس از آینده
مهر، تا بندۀ کوی تو نشد
در سماوات نشد تابنده

دهر ظرف کرم توست علی
حشر، زیر علم توست علی
 
ای در آغوش الهی جایت
بر سر دوش محمّد پایت
تو که هستی؟ تو که هستی؟ مولا
که فداییت شده زهرایت
تو خدا نیستی اما ز خدا
گشته لبریز همه اعضایت

نه فقط سینۀ ما از تو پر است
وسعت ملک خدا از تو پر است
تو ز مخلوق سری یا حیدر
نَفسِ پیغامبری یا حیدر
بشر و این همه آثار خدا
تو چگونه بشری یا حیدر
عمر تو بیشتر از ارض و سماست
تو به آدم پدری یا حیدر

آدم از خاک رهت آدم شد
تا علـم در همـۀ عالـم شد
 
ای معطر ز گلت آب و گلم
نامت آوای طپش‌های دلم
من و مدح تو خدا می‌داند
از تو تا صبح قیامت خجلم
من چراغ همه جا خاموشم
آتشی ده که کنی مشتعلم

خـود ز پرونـدۀ خـود آگاهم
هر چه‌ام «میثم» این درگاهم
غلامرضاسازگار

شعرولادت امام علي(ع) {ولايت را وضودادند امشب} - سازگار


در ولادت امیرالمؤمنین علی(ع)
 
 
ولایت را وضـو دادند امشب
 
زبان را ذکر هو دادند امشب
 
به یمـن مقـدم مولـود کعبه
 
حـرم را آبـرو دادنـد امشب
 
شب عیـد امیـرالمـؤمنین است
 
علی با رب کعبه هم‌نشین است
 
****
 
به دور کعبـه گـردد ماه، امشب
 
حرم را بخت شد همراه، امشب
 
همین کـه زادگـاه مرتضی شد
 
ولادت یـافت بیـت‌الله، امشب
 
خدا بر خلقت خود آفرین گفت
 
حرم هم یـاامیرالمؤمنین گفت
 
****
 
ملایک! کعبه را در بر بگیرید
 
همه عیـدی ز پیغمبر بگیرید
 
هجـوم آریـد بـر رکـن یمـانی
 
مـراد خـویش از حیـدر بگیرید
 
تمـاشـای رخ حیـدر مبارک
 
طـواف جـان پیغمبر مبارک
 
****
 
جهـان غـرق فـروغ ابتـدا بود
 
زمین دریـای انـوار هُـدی بود
 
حرم تا صبح، ذکر یاعلی داشت
 
علی بـود و علی بود و خدا بود
 
صنم هم ذکر الله الصمد داشت
 
نـدای قـل هـوالله احد داشت
 
****
 
محمّد! دست عالمگیرت این است
 
نگهـدارنــدۀ تکبیرت ایـن اسـت
 
نه تنها دست و بازو، جان شیرین...
 
نه تنها شیر تو، شمشیریت این است
 
خدا داند که این است و جز این نیست
 
کسـی جـز او امیـرالمـؤمنین نیست
 
حرم آغـوش خـود را بـاز کرده
 
ســرود یــاعلـی آغــاز کـرده
 
تماشا کن تماشا کن محمّد
 
که کعبـه تـا خـدا پـرواز کرده
 
عیان، بی‌پرده حسن داوری شد
 
که امشب آفرینش حیدری شد
 
****
 
دلا! امشب خدا را با علی بین
 
جـلال کبریـا را بـا علی بین
 
محمّـد را تماشـا در علی کن
 
تمـام انبیــا را بـا عـلی بین
 
اگـرچـه زادگـاه او حرم بود
 
خدا بهر علـی آغوش بگشود
 
****
 
خدا در صـورت حیـدر درخشید
 
زمیـن و آسمان را نـور بخشید
 
به دخت شیر، امشب داد شیری
 
که در آغـوش پیغبمـر خروشید
 
زبان بگشود؛ قرآن خواند، تکبیر!
 
بتــان کعبـه را لرزانـد، تکبیر
 
****
 
فشاند از لعل لب گوهر؛ سخن گفت
 
ز وحــی خالـق داور سخـن گفت
 
همان اول که چشم خویش بگشود
 
فقط با شخص پیغمبر سخن گفت
 
که یا احمد! منم شمشیر و شیرت
 
وصی‌ات، حافظ دینـت، وزیـرت
 
****
 
خـدا بهـر تـو حیـدر آفریـده
 
معیـن و یـار و یـاور آفریـده
 
تـو را بهـر نجات خلق عالم
 
مـرا بـر فتـح خیبـر آفریـده
 
امیرالمـؤمنینــم؛ شیــر حقـم
 
تو دست حق و من شمشیر حقم
 
تو جانان، جان شیرینت منم من
 
نگهـدارنـدۀ دینـت منـم من
 
تمــام نعمــت پـروردگـارت
 
کمـال دیـن و آیینت منم من
 
به بازوی علی حق را نگه کن
 
احد را بدر و خندق را نگه کن
 
****
 
تو را تیر قضا در شست حیدر
 
فدایت باد، بـود و هست حیدر
 
علم بـر شانۀ من، حکم از تو
 
بود شمشیر تو در دست حیدر
 
نه از خیبر نه از خندق سخن بود
 
کلیـد فتـح تـو در دست من بود
 
****
 
مـن از آغـاز خلقـت بـا تو بودم
 
چه در جلوت چه خلوت با تو بودم
 
در اسلاب رسل بـا هم نشستیم
 
چه در معنی چه صورت با تو بودم
 
نـه تنهـا بـا تو از اول نشستم
 
همانا تا که هستم با تو هستم
 
****
 
از آن روزی که احمد آفریدند
 
علـی را بــر محمّـد آفریدند
 
دو روح آشنـا را در دو پیکـر
 
ز یـک روح مجــرد آفریدند
 
نه حرفی از زمین نه از سما بود
 
علی بـود و نبـی بـود و خدا بود
 
****
 
علی! تو هستـیِ هسـت‌آفرینی
 
تو هم حقـی و هم حق‌الیقینی
 
به پیغمبر قسم بعد از محمّد
 
تـو، تنهـا تـو امیـرالمؤمنینـی
 
فقط حق تو تنها، این مقام است
 
لبـاس نور بر ظلمت حرام است
 
****
 
تو در جسم رسل جانی علی جان
 
تو توحیدی، تو ایمانـی علی جان
 
به قرآن می‌خورم سوگند، مولا!
 
تو قرآنی تـو قرآنی علـی جان!
 
عبـادت هیـزم نـار اسـت بـی‌تو
 
بهشت ار گل دهد خار است بی‌تو
 
****
 
کتـاب‌الله را جـان نیسـت بـی‌تو
 
ملـک را نیـز ایمـان نیست بی‌تو
 
مسلمـان نیستـم گـر کذب گویم
 
که سلمان هم مسلمان نیست بی‌تو
 
تــولا و تبـرا هسـت دینـم
 
بدانید ای همه عالم من اینم
 
****
 
مـرا بـا مهـر حیدر آفریدند
 
ز خـاک کفش قنبر آفریدند
 
زبـان میثمـی دادنـد بر من
 
نفس‌هـایم دمـادم یاعلی شد
 
تمام نخلِ «میثم» یاعلی شد
غلامرضا سازگار

شعرولادت امام علي(ع) {امشب اي كعبه زيارت كن} - سازگار

در ولادت امیرالمؤمنین علی(ع)
 
 
امشب ای کعبه زیارت کن زیارت کن خدا را
 
همچو جـان برگیر در بر جان ختم‌الانبیا را
 
چشم شـو سـر تا قدم، بنگر جمال کبریا را
 
بوسه زن خاک قـدم‌های علـی مرتضی را
 
رکـن ارکـان الهـی نــور حسـن ابتـدا را
 
پر کن از نور ولایت وسعت ارض و سما را
 
****
 
کعبـه! امشب آبـرو از مقـدم حیـدر گرفتی
 
خانۀ حقـی و صاحـب‌خانه را در بـرگرفتی
 
دل به حیدر دادی امـا دل ز پیغمبر گرفتی
 
جاودان مانی که امشب زندگی از سر گرفتی
 
بلکـه آب زندگـی از ساقـی کوثـر گرفتی
 
ناز کن؛ از خضر هم دیگر مگیر آب بقا را
 
ایـن محمّـد را روان و روح قرآن است کعبه!
 
این امیرالمؤمنین ایـن کل ایمان است کعبه
 
این همان حبل‌المتین این رکن ارکان است کعبه
 
این بـه جسم پاک کل انبیا جان است کعبه
 
میهمـانت میزبان مـلک امکـان است کعبه
 
می‌دهد از امر حق روزی تمام ماسوا را
 
****
 
فاطمه! بنت اسـد! وصـل خداوندت مبارک
 
بحر عصمت! گوهر بی‌مثل و مانندت مبارک
 
نقش لبخند علی بـر قلب خورسندت مبارک
 
عیـد میـلاد یگانـه طفـل دلبندت مبارک
 
مـادر شیـر خـدا! میـلاد فرزنـدت مبارک
 
داده ذات حـق بـه تـو آیینـۀ ایزدنما را
 
****
 
فاطمـه! بنت اسـد! تهلیل گـو تکبیر زادی
 
نیمه‌شب در جوف کعبه مهر عالمگیر زادی
 
قـل هـوالله احـد را بهترین تفسیـر زادی
 
دختـر شیـری و از بهـر محمّـد شیر زادی
 
بلکه بر ختم رسل هم شیر هم شمشیر زادی
 
شیر ده از شیرۀ جان در حرم شیر خدا را
 
****
 
مادر مولا! نثـار خـاکت از گـردون ستاره
 
ای سـلام‌الله بـر فرزنـد دلبنـدت همـاره
 
از حرم بیرون بیا با قرص خورشیدت دوباره
 
دیده بگشا بین محمّد گشته سر تا پا نظاره
 
ذکر یا مولاست جاری بر زبانش بی‌شماره
 
تا بگیـرد در بغـل خورشیـد انوار الهدی را
 
****
 
ای مقام و قدر و اجلال تو از مریم فراتر
 
ای حریم خاص حق را با قدومت داده زیور
 
دخـت شیـر و مادر والا مقـام شیر داور!
 
جان شیرین محمّد را تویی فرخنده مادر
 
بی‌قراری می‌کند بر طفل دلبنـدت پیمبر
 
هدیه کن بر مصطفی امروز جان مصطفی را
 
یـامحمّـد البشـاره! البشـاره! جـانت آمد
 
پیش‌تـر از روز بعثـت در بغل قرآنت آمد
 
همـدم دیـرآشنایـم بـاز در دامـانت آمد
 
آن که صدها بار جان خود کند قربانت آمد
 
ای فدایت جان خوبان جهان! جانانت آمد
 
در بغـل بگرفتـه‌ای روح تمـام انبیا را
 
****
 
یامحمّد از تمـام عالم خلقت سـر است این
 
یامحمّد تو همانا شهر علمی و در است این
 
کفو تو، کفو کتاب‌الله، کفـو کوثر است این
 
فاتح احزاب و بدر و خندق است و خیبر است این
 
حیدر است این حیدر است این حیدر است این حیدر است این
 
باز کرده در حضورت پنجۀ مشکل‌گشا را
 
****
 
ای به احمـد داده جان، آوای قرآنت علی‌جان!
 
ای جنان یک شاخه گل از باغ و بستانت علی‌جان!
 
ای تو جان مصطفی و مصطفی جانت علی‌جان!
 
ای همه اسلام در ایمان سلمانت علی‌جان!
 
گرچه قابل نیستم جانم به قربانت علی‌جان!
 
بی‌بهایم، چون شود بخشی بها این بی‌بها را؟
 
****
 
تو یداللهی و من افتاده‌ای بی‌دست و پایم
 
تو تمـام هستیِ هست‌آفرینی من گدایم
 
تو امیرالمؤمنینی، من کی‌ام؟ عبد هوایم
 
هرکه هستم با همین پروندۀ جرم و خطایم
 
آشنــایم آشنـــایم آشنـــایم آشنــایم
 
داشتم پیش از ولادت در دلم مهر شما را
 
****
 
من دهم از دست، دامان تو را؟ هرگز علی جان!
 
رو کنم یک لحظه بر غیر شما؟ هرگز علی جان!
 
بی‌تـو رو آرم به درگاه خدا؟ هرگز علی جان!
 
دامن مهـر تـو را سازم رها؟ هرگز علی جان!
 
تو کنی آنی مرا از خود جدا؟ هرگز علی جان!
 
کس نگیرد جز تو دست «میثم» بی‌دست و پا را
غلامرضا سازگار