قبرستان بقیع- رضارسولي

 قبرستان بقیع

 

ای که از عرش معلا برتری

 

دل ز اهل آسمان ها می بری

 

ای بقیع ، اي تربت پاكت بود

 

سجده گاه حجت ابن العسكري

 

رضارسولي

دوبيتي قبرستان بقيع - رضارسولي

دوبیتی قبرستان بقیع

 

ای که از عرش معلا برتری

 

دل ز اهل آسمان ها می بری

 

ای بقیع ، اي تربت پاكت بود

 

سجده گاه حجت ابن العسكري

 

 رضارسولي

تخريب بقيع - مهدي رحيمي

بقیع غریب

 

روزی اینجا بهار داشته است

چار سنگ مزار داشته است

به حریمش پناه می برده

هرکه با هر که کار داشته است

مثل مشهد در این حرم زائر

از خودش اختیار داشته است

شانه ی بی قرارِ لرزان و

گونه ی آبدار داشته است

اشک با پلک، رو به روی ضریح

آشکارا قرار داشته است

روزگاری به خادمیِ بقیع

جبرئیل افتخار داشته است

روی زوار باز بوده حرم

ساعت دو سه چار داشته است

شاخه هایش به سنگ محکوم است

هر درختی که بار داشته است

گیرم اینجا خراب هم باشد

دائما آفتاب هم باشد

دل مهم است بین ما با قبر

گیرم اصلاً طناب هم باشد

گاه مثل بقیع میبایست

در زیارت شتاب هم باشد

این خودش باب رحمت است اگر

زدن شیعه باب هم باشد

پیرهن خود ضریح خواهد شد

زیر آن گر کتاب هم باشد

چون که اُمّ البنین در این خاک است

باید اینجا رباب هم باشد

باید اینجا شبیه کرب و بلا

ناله ی آب آب هم باشد

باید اینجا حرم درست کنند

چار تا مثل هم درست کتتد

با امام حسن سزاوار است

چند باب الکرم درست کنند

با طلا دور مرقد سجاد

بیتی از محتشم درست کنند

به تولای باقر و صادق

صحن دارالقلم درست کنند

نزد ام البنین نمادی از

مشک و دست و علم درست کنند

"دودمه" نه در این مکان باید

شاعران "چاردم" درست کنند

با کریمان "کریم خانی"ها

قطعه ی "آمدم" درست کنند

دورِ گنبد چهار گلدسته

ولی از داغ خم درست کنند

کاش هر چیز را نمی سازند

کوچه را دست کم درست کنند

کوجه را در ادامه ی طرحِ

از حرم تا حرم درست کنند.



مهدي رحيمي

تخريب بقيع - نعمتي

بقیع غریب


می رسد از مدینه بوی غم

فاطمه باز دیده گریان شد

چونکه قبر چهار فرزندش

در حریم بقیع ویران شد

 

آتش کینه شعله ها دارد

از دل سرسپرده های یهود

لعنت حق به هر چه وهابی

لغنت فاطمه به آل صعود

 

قصد دارند ریشه را بزنند

صحبت از قبرها بهانه بود

ریشۀ بغض و کینۀ اینان

آتش و دود و تازیانه بود

 

لعنت حق به آن کسانی که

اولین شعله را به پا کردند

حق پیغمبر معظم را

با لگد پشت در ادا کردند

 

در مدینه ز بعد پیغمبر

ناله های بلند ممنوع است

در مرام پلید این مردم

زن زدن از امور مشروع است


گریه کردند آسمانی ها

با نوای حزینه ی زهرا

به گمانم که باز تازه شده

داغ مسمار و سینه ی زهرا

 

بعد از آنکه زدند زهرا را

دستشان باز شد به بی ادبی

کاش روزی هیچکس نشود

ضرب سنگین سیلی عربی

 

کاش مهدی بیاید با او

ریشه ی فتنه را براندازیم

عاقبت بهر مادر سادات

گنبد و بارگاه می سازیم

 

با نیابت ز قبر مادرمان

سوی ام البنبن سلام کنیم

دست بر سینه در مقابل او

مثل عباس احترام کنیم


قاسم نعمتي

اشعار هشتم شوال سالروز تخریب بقیع

اشعار هشتم شوال سالروز تخریب بقیع *10*


جهت ملاحظه به ادامه مطلب برويد

ادامه نوشته