دوبیتی به مناسبت وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) وشهادت حضرت حمزه(ع) - رضارسولی

دوبیتی به مناسبت وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) وشهادت حضرت حمزه(ع)

 

مرا با اشک الفت از قدیم است

 

که مرغ دل به صحن غم مقیم است

 

محبین ! خون ز ابر دیده بارید !

 

عزای حمزه و عبدالعظیم است

 

رضارسولی

حضرت عبدالعظيم حسني - موحد

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-شهادت


یا سید الکریم که جان ها فدای تو

شد چشم شیعه غرق به خون در عزای تو

در شهر ری که همچو بهشت است در زمین

بر روی خاک تیره نهان شد لقای تو

از جور معتصم چه کشیدی که از وفا

دل های عاشقان شده خونین برای تو

چون آستان توست کلید بهشت ما

قربان گنبد و حرم با صفای تو

هدیه به زائر حرمت اجر نینواست

بوی حسین می دهد این کربلای تو

ای نور چشم فاطمه و پور مجتبی

دست همه به دامن لطف و عطای تو

بیچارگان به سمت حریم تو رو کنند

چون جود مجتباست عیان از سخای تو

دشمن نمی رود ز حریم تو نا امید

محروم کی شود ز درت آشنای تو

گرچه بهشت روی زمین گشته شهر ری

ویرانه هست باز بقیع نیای تو

آتش به جان ما زده ای درد و ای دریغ

گم گشته قبر مادر نیلی لقای تو

با ما بخوان دعای فرج سید الکریم

بهر ظهور مهدی آل عبای تو


حبيب ا... موحد

حضرت عبدالعظيم حسني - وفايي

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح

 

نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود

عبد خدای بود و مقامش عظیم بود

گر از کرامتش همه کس فیض می برد

از نسل خاندان امامی کریم بود

عطر حدیث آل رسول از لبش چکید

در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود

تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق

پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود

آموخت درس بندگی از اهل بیت نور

محبوب پیشگاه خدای علیم بود

غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس

در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود

لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب

دست نوازشی به سر هر یتیم بود

گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند

اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود

پیوسته او به منزل مقصود می رسید

زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود

هفتاد و نه بهار ز عمرش گذشت و باز

در سایه امید و ولایت مقیم بود

در گلشن همیشه بهار حریم او

هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود

هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت

این بوستان عشق بهشتی شمیم بود

پروانه بهشت به دستش دهد خدا

هر کس که زائر حرم این کریم بود

عبد حقیر اوست "وفایی" اگر چه باز

دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود


سيدهاشم وفايي

حضرت عبدالعظيم حسني - سازگار

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح

 

آفتاب فاطمه! چشم و چراغ اهل بیت

 منشأ فضل و کرامت! صاحب لطف عمیم

 هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف

 هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم

 قبله ی دل! کعبه ی اهل ولایی! نی عجب

 گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم

 در پی احیای دل کار مسیحا می کند

 بامدادی گر وزد از تربت پاکت نسیم

 زائر قبر تو یعنی زائر قبر حسین

 خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حطیم

 شهر ری تا متّکی بر آستان قدس توست

 تا قیامت نیستش از فتنه ی بیگانه بیم

 نی عجب! گر سائل درگاهت از احسان کند

 دامن طفل یتیمی را پر از درّ یتیم

 چارمین نجل کریم اهل بیتی! می توان

 هشت جنّت را ببخشایی به شیطان رجیم

 لاله ی سرخ آورد از شعله ی سبزش برون

 باد اگر خاک حریمت را برد سوی جحیم

 طلعت نورانیت مرآت الله الصّمد

 طاق ابروی تو بسم الله رحمان الرّحیم

 مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام

 آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مقیم

 شاه راه زائرت انّا هدیناه السّبیل

 چل چراغ تربتت شمع صراط المستقیم

 کشور ایران سپهری کش تو عیسای مسیح

 شهر ری چون طور سینا و تو موسای کلیم

 بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسین

 هر کجا آرد نسیم از تربت پاکت شمیم

 این که من امروز می گردم به دور تربتت

 مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم

 دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین

 یافتم از تربتت این جا همان فوز عظیم

 هر که در این سرزمین بر خاک تو صورت نهد

در ثواب زائران کربلا گردد سهیم



غلامرضاسازگار

حضرت عبدالعظيم حسني - نعمتي


حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح

 

ای بلندای عشق قامت تو

ای سلام خدا به ساحت تو

خاک بوس سیادت تو زمین

جایگاهت ولی به عرش برین

آسمانی ترین مسافر  خاک

قدر و شان تو کی شود ادراک

ای ذراری حضرت زهرا

بندهٔ با ارادت زهرا

افتخارت همین بس ای والا

باشی از نسل سیدالنُّجبا

بس که بودی تو فاطمه سیرت

مصطفایی منش علی صولت

در سماوات چون ستاره شدی

تو اباالقاسمی دوباره شدی

نور توحید در نگاهت بود

تربت عشق سجده گاهت بود

ذکر تحلیل با تکان لبت

چشمهٔ نور در نماز شبت

ای هدایت گر هدایت ها

راوی صادق روایت ها

بس که در عشق مستدامی تو

دست بوس چهار امامی تو

تا لبت عرضه ای ز دین کرده

معرفت پیش تو کم آورده

اعتقادت ز بس که بنیادیست

صله اش لطف حضرت هادیست  

بهر تحصین تان بگفت آقا

انت انت ولیّنا حقا

تو غرور اصالتی منی

حسن محضی حسین در حسنی

آبرودار خاک مایی تو

صاحب ملک خون بهایی تو

تو صفا بخش دین و آیینی

عزت سرزمین باکینی

ملک ری از تو آبرو دارد

پای تو هستِ خویش بگذارد

چه بگویم ز قدر والایت

چه بگویم ز شان عظمایت

وصفت این بس ز بس عظیمی تو

حضرت سیدالکریمی تو

شاه زاده! گدای خود دریاب

رهگذر! خاک پای خود دریاب

پیرمرد عصا به دست حجاز!

یک نظر سوی خاکیان انداز

قبله خاک ما شده حرمت

چشم امید ماست بر کرمت

هر دمی از زمانه دل گیرم

راه صحن تو پیش می گیرم

ای قرار دل هوائی من

مرهم زخم کربلایی من

ای به دل دادگان تو نور عین

ای نگار همیشه شکل حسین

کوی تو رنگی از خدا دارد

خاک تو بوی کربلا دارد

ای فرستاده رسول الله

جانب خون بهای ثارالله

تویی آن یار بی قرین دلم

هر شب جمعه همنشین دلم

با علی عهد عشق بستی تو

سفره دار کمیل هستی

بشنو این درد دل ز نوکر خود

نوکر بی قرار و مضطر خود

چه بگویم که قوم نامردان

ملک ما را فروختند چه گران

قلب ام الائمه آزردند

تا ابد آبروی ما بردند

وای بر ما بر سرشک دو عین

قیمت خاک ماست خون حسین

آری این است با تو درد دلم

تا قیامت ز مادرت خجلم

تحفه ای می دهی که هدیه کنم

کمکم کی کنی که گریه کنم

حق بده گر ز غصه دل خونم

قدر یک عمر گریه مدیونم

گر که نقشم بر آب شد تو ببخش

گر که شادی خراب شد تو ببخش

حرمت گر چه کربلا باشد

کربلا کرب و البلا باشد

کی در این جا سری بریده شده

معجری از سری کشیده شده

کی در این جا عطش جگر سوزاند

جگر یک پدر پسر سوزاند

باورم نیست شور و زمزمه را

کربلای بدون علقمه را

کربلا دیدنیست با یاسش

با دو گلدسته های عباسش

حاجتی دارم از تو شاه کریم

حضرت عشق واجب التعظیم

خواهش سائلت ادا فرما

خاک من خاک کربلا فرما


قاسم نعمتي

حضرت حمزه - فردوسي

حمزه سید الشهدا(ع)-مدح و شهادت


نور چشم پیمبری حمزه

چه قدَر مثل حیدری حمزه

اسدالله دیگری حمزه

به خداوند، محشری حمزه

ای مُلقّب به سیّدالشهدا

حامی مُخلص رسول خدا

هم عمو هم برادرش بودی

همه جا یار و یاورش بودی

تو علمدار لشکرش بودی

جنگجوی دلاورش بودی

تا نظر بر سپاه می کردی

روزشان را سیاه می کردی

بین لشگر وجود تو لازم

بین میدان، حریف تو نادم

افتخار قبیله ی هاشم

می نویسم برای تو دائم

می نویسم کمال داری تو

مثل جعفر دو بال داری تو

بی سبب نیست این که "سرداری"

به علی رفته ای جگر داری

وقت حمله به سینه پر داری

همه دیدند که هنر داری

با دو شمشیر حمله می کردی

وَ دمار از همه در آوردی

مرحبا بر تو ای عموی رسول

که چنین شد سفید، روی رسول

با تو محفوظ چار سوی رسول

کم نگردید با تو موی رسول 

کاش حمزه مدینه هم بودی

دور بیت الحزینه هم بودی

بیعتت با نبی چه دیدن داشت

اَشهدت آن زمان شنیدن داشت

عطر اسلام تو وزیدن داشت

رنگ بوجهل هم پریدن داشت

با کمانت سرش ز هم پاشید

از تو و نام حمزه می ترسید

ما پیاده ولی سواره، شما

یکی از راه های چاره، شما

روضه های پر از اشاره، شما

تکّه تکّه و پاره پاره، شما

اهل بیت از تو یاد می کردند

بر تو گریه زیاد می کردند

در کمین بود، نیزه را انداخت

پیکرت را چه بی هوا انداخت

تا نبی روی تو عبا انداخت

همه را یاد بوریا انداخت

اوّلین رکن پنج تن می خواند

روضه ی شاه بی کفن می خواند

ته گودال پیکرش افتاد

جلوی چشم خواهرش افتاد

جای خنجر به حنجرش افتاد

ناله ای زد وَ مادرش افتاد

یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم

یا بُنَیَّ قتیل عریانم


محمد فردوسي

حضرت حمزه - مويد


حمزه سید الشهدا(ع)-شهادت


ای کشته ای که بود اُحد کربلای تو

اهل مدینه نوحه گران عزای تو

شیر خدا و شیر رسول خدا تویی

ای نام سیدالشّهدایی سزای تو

قبل از حسین و واقعه ی جانگداز او

زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو

هر عضوت از نسیم شهادت چو گل شکفت

در راه دین چو مُثله نشد کس سوای تو

اعضای تو ز تیغ ستم پاره پاره شد

پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو

شد خلعت شهادت تو جامه ی رسول

جان ها فدای پیکر در خون شنای تو

ای قامت بلند رشادت به هر زمان

کوتاه بُد ردای رسالت برای تو

ماتم، چرا گیاه به پای تو ریختند

می باید آنکه ریخت سر و جان به پای تو

شعر " مؤید " است تو را کمترین نثار

ای بهترین درود و تحیّت سزای تو


سيدرضامويد

حضرت حمزه - لطيفيان

حمزه سید الشهدا(ع)-مدح و شهادت


برای اوج نوشتند بال وا شده را

نزول نیست، به معراج آشنا شده را

تو حمزه ی اَحَد و حمزه ی اُحد هستی

چگونه شرح دهم جلوه ی دو تا شده را

قسم به حرمت جعفر تو نیز طیّاری

قفس چگونه بگیرد تن رها شده را

خودی شکستی و آوازه ات فراتر رفت

خدا بلند کند خاک مصطفی شده را

تو ایستاده ای و ایستاده می مانی

شکست نیست، به دست نبی بنا شده را

به بازویت "اسد اللّهی" علی وصل است

سپاه نیست جلودار، مرتضی شده را

×××

به روی خاکی و پیغمبر خدا مانده است

چگونه جمع کند این جدا جدا شده را

کفن که بر تن تو کرد، گریه کرد و نشست

کنار پیکر تو دید بوریا شده را

خدا به خواهر غمدیده ی تو رحم کند

اگر نگاه کند جسم جا به جا شده را



علي اكبر لطيفيان

حضرت حمزه - لطيفيان

حضرت حمزه سیدالشهدا(ع)-زبان حال صفیّه(خواهر حضرت)


گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد

تنی که مُثله شده در برابرم باشد

گمان نمی کنم این تکه های پخش شده

همان عموی رشید پیمبرم باشد

بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟!

اگر خدای نکرده برادرم باشد...!

چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا

دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟

××

فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت:

کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت:

××

گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده

حسین فاطمه یعنی برادرم باشد

تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم

که قول می دهم این بار آخرم باشد

کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟!

بد است بی کفن این مرد محترم باشد

برای آن که روی پیکرش بیاندازم

نمی شود بگذارید معجرم باشد؟


علي اكبر لطيفيان

دوبيتي قبرستان بقيع - رضارسولي

دوبیتی قبرستان بقیع

 

ای که از عرش معلا برتری

 

دل ز اهل آسمان ها می بری

 

ای بقیع ، اي تربت پاكت بود

 

سجده گاه حجت ابن العسكري

 

 رضارسولي

تخريب بقيع - مهدي رحيمي

بقیع غریب

 

روزی اینجا بهار داشته است

چار سنگ مزار داشته است

به حریمش پناه می برده

هرکه با هر که کار داشته است

مثل مشهد در این حرم زائر

از خودش اختیار داشته است

شانه ی بی قرارِ لرزان و

گونه ی آبدار داشته است

اشک با پلک، رو به روی ضریح

آشکارا قرار داشته است

روزگاری به خادمیِ بقیع

جبرئیل افتخار داشته است

روی زوار باز بوده حرم

ساعت دو سه چار داشته است

شاخه هایش به سنگ محکوم است

هر درختی که بار داشته است

گیرم اینجا خراب هم باشد

دائما آفتاب هم باشد

دل مهم است بین ما با قبر

گیرم اصلاً طناب هم باشد

گاه مثل بقیع میبایست

در زیارت شتاب هم باشد

این خودش باب رحمت است اگر

زدن شیعه باب هم باشد

پیرهن خود ضریح خواهد شد

زیر آن گر کتاب هم باشد

چون که اُمّ البنین در این خاک است

باید اینجا رباب هم باشد

باید اینجا شبیه کرب و بلا

ناله ی آب آب هم باشد

باید اینجا حرم درست کنند

چار تا مثل هم درست کتتد

با امام حسن سزاوار است

چند باب الکرم درست کنند

با طلا دور مرقد سجاد

بیتی از محتشم درست کنند

به تولای باقر و صادق

صحن دارالقلم درست کنند

نزد ام البنین نمادی از

مشک و دست و علم درست کنند

"دودمه" نه در این مکان باید

شاعران "چاردم" درست کنند

با کریمان "کریم خانی"ها

قطعه ی "آمدم" درست کنند

دورِ گنبد چهار گلدسته

ولی از داغ خم درست کنند

کاش هر چیز را نمی سازند

کوچه را دست کم درست کنند

کوجه را در ادامه ی طرحِ

از حرم تا حرم درست کنند.



مهدي رحيمي

زمزمه به مناسبت تخريب قبرستان بقيع - رضارسولي

 به مناسبت سالروز تخریب قبرستان بقیع

 

زمزمه

 

خدا - خون به دل اهل ولا شد – اجر رسول تو اداشد


مدينه باز ماتم سرا شد – واي واي


خدا – دوباره باز دل و سوزوندن –  بقيع رو به آتيش كشوندن


دل رسولت و شكوندن – واي واي


گريه كنيد كه ديگه – بقيع حائر نداره


نه شمععي و چراغي – حتي زائر نداره



***************************


خدا – آرزوي دلا همينه – نوشته ايم بروي سينه


بريم زيارت  مدينه – خدا خدا


خدا –  حرم برا قبرا بسازيم – يه گنبد طلا بسازيم


شبيه كربلا بسازيم – خدا خدا


انشااله ايهاالناس – باعشق و شور و احساس


سقاحونه مي سازيم – رو قبر ام العباس


 

********************


خدا – امون زدست ظلم و كينه - يه عقده اي مونده توسينه


از كوچه تنگ مدينه – واي واي


خدا – گريه امونم و بريده -  اشك غمم به رخ چكيده


به ياد مادر شهيده – واي واي


هنور يادم نرفته – قصه ميخ در رو


ضربه ي تازيونه - ناله هاي مادر رو


 

جاي يه دست نامرد  - رو گونه هاش نشسته


ز ضرب اون بي حيا – گوشواره هاش شكسته

 



                                                                                 رضارسولی

 

دریافت سبک

شور تخريب قبرستان بقيع - سيدآرمان حسيني

تخريب قبرستان بقيع


شور


حال دلم گرفــــته مثل همیــــــــــــشه

هرکی میره یه جوری افسرده میشه

خاکِ فقط خـــــــدایا این که نمیـــــــشه

امون ای دل امون ای دل


اونجا که حتّی شبا         واسه دلخوشیمون

نداره یه چراغ

اونجا که هیچ کسی از             قبر مادرمون

نمیگیره سراغ


وایــــ امون ایــــــ دل امون

----------------------------------------

شیعه هنوز آرزو داره به سینه

چشم همه عالم و آدم ببـــــینه

با آقامون حرم میسازیم مدینه

امون ای دل امون ای دل


اونجا که انگار هنوز          یکی میگه چرا

مادرو میزنین

اونجا هنوز میرسه         صدا گریه های

بی بی اُمّ بنین


وایــــ امون ایــــــ دل امون

---------------------------------------

دل بخــــــون از غربت قـــــبرای بقیع

خون بــــشو از سکوت شبهای بقیع

جـــــون بده پـــــا مادر تنهــــای بقیع

امون ای دل امون ای دل


اون مادری که برا         داغ دسته گُلاش

شده باز سینه زن

من بمیرم یه گُلم         بی حرم شده و

یه گُلم بی کفن


وایــــ امون ایــــــ دل امون


سيد آرمان حسيني

دریافت سبک

تخريب بقيع - نعمتي

بقیع غریب


می رسد از مدینه بوی غم

فاطمه باز دیده گریان شد

چونکه قبر چهار فرزندش

در حریم بقیع ویران شد

 

آتش کینه شعله ها دارد

از دل سرسپرده های یهود

لعنت حق به هر چه وهابی

لغنت فاطمه به آل صعود

 

قصد دارند ریشه را بزنند

صحبت از قبرها بهانه بود

ریشۀ بغض و کینۀ اینان

آتش و دود و تازیانه بود

 

لعنت حق به آن کسانی که

اولین شعله را به پا کردند

حق پیغمبر معظم را

با لگد پشت در ادا کردند

 

در مدینه ز بعد پیغمبر

ناله های بلند ممنوع است

در مرام پلید این مردم

زن زدن از امور مشروع است


گریه کردند آسمانی ها

با نوای حزینه ی زهرا

به گمانم که باز تازه شده

داغ مسمار و سینه ی زهرا

 

بعد از آنکه زدند زهرا را

دستشان باز شد به بی ادبی

کاش روزی هیچکس نشود

ضرب سنگین سیلی عربی

 

کاش مهدی بیاید با او

ریشه ی فتنه را براندازیم

عاقبت بهر مادر سادات

گنبد و بارگاه می سازیم

 

با نیابت ز قبر مادرمان

سوی ام البنبن سلام کنیم

دست بر سینه در مقابل او

مثل عباس احترام کنیم


قاسم نعمتي

اشعار هشتم شوال سالروز تخریب بقیع

اشعار هشتم شوال سالروز تخریب بقیع *10*


جهت ملاحظه به ادامه مطلب برويد

ادامه نوشته

زمزمه مناجات با امام زمان (عج) - رضارسولي

زمزمه مناجات با امام زمان (عج)

 

یابن الزهرا تویی بود و هستم

 

با ولای شما مست مستم

 

دل به عشق وصال تو بستم

 

سیدي یابن الزهرا كجايي

 

یابن طاها و یاسین کجایی؟

 

حجت ابن الحسن کی میایی؟

 

مکه ای با به کرببلایی ؟

 

سیدي یابن الزهرا كجايي

 

کی شود سر گذارم به پایت

 

می تپد دل زشوق لقایت

 

ایها المنتظَر جان فدایت

 

سیدي یابن الزهرا كجايي

 

سیدی یک نظر بر گدا کن

 

مسّ قلب مرا چون طلا كن

 

قسمت ما همه كربلا كن

 

سیدي یابن الزهرا كجايي

 

عصر آدينه ها در هوايت

 

ميكنم از ته دل صدايت

 

ندبه و ناله دارم برايت

  

سیدي یابن الزهرا كجايي

 

در صلابت تو هستي چو حيدر

 

عصمت تو كشيده به مادر

 

در شجاعت چو ارباب بي سر

 

سیدي یابن الزهرا كجايي

 

ناله و زمزمه زد صدايت

 

ساقي علقمه زد صدايت

 

مادرت فاطمه زد صدايت

 

سیدي یابن الزهرا كجايي

 

رضارسولی

 

دريافت سبك

گالري تصاوير

گالري تصاوير

براي مشاهده به ادامه مطلب برويد .
ادامه نوشته

وداع با ماه رمضان و عيد فطر - سازگار

وداع با ماه مبارک رمضان-عید فطر

 

چه زود از دست ما ماه خدا رفت

مه تسبیح و تهلیل و دعا رفت

 مه احیا مه شب زنده داری

 مه روزه مه صدق و صفا رفت

 مهی که بود از فیض و سعادت

 نفس، تسبیح و خواب آن عبادت

مه یا نور و یا قدوس و یارب

شبش از روز و روزش بهتر از شب

 خوشا آن روزه داران را که دانم

 محبت بود در دل، ذکر، بر لب

 به خلوتگاه شب اختر فشاندند

 کمیل و افتتاح و ندبه خواندند

سحر بود و مناجات و دعایش

 دعاهای لطیف و دلربایش

 خوش آنکو داشت خلوت با خداوند

 دریغ از لحظه های با صفایش

 کجا رفتند شب های منیرش

 چه شد بوحمزه و جوشن کبیرش

چه شب هایی که دل یاد خدا بود

دعا بود و دعا بود و دعا بود

 به گوش جان صدای آشنا بود

 خوشا آنان که از نو جان گرفتند

 دل شب انس با قرآن گرفتند

چه ماهی ماه حی ذو المنن بود

 چه ماهی ذکر حق نقل دهن بود

 چه ماهی ماه غفران ماه رحمت

 چه ماهی ماه میلاد حسن بود

 چه ماهی دل ز ایمان منجلی بود

 علی بود و علی بود و علی بود

مه احیا مه مولا علی بود

علی شمع دل و دل با علی بود

 تو گویی با علی بودیم تا صبح

 چه می گویم نفس ها یا علی بود

 چه شد آوای یارب الکریمش

 دعای یا علیُّ یا عظیمش

وفا و عشق و ایمان بود این ماه

 مگو، شیرین تر از جان بود این ماه

 بهشت سبز انس عبد و معبود

 بهار ختم قرآن بود این ماه

 فروغ روح از بدرش گرفتیم

 شرف از لیله القدرش گرفتیم

الا ای دوستان عید صیام است

چه بنشستید این عید قیام است

 طلوع صبحدم را این روایت

 هلال ماه نور این پیام است

 خوشا حال تمام روزه داران

 که حسرت شد نصیب روزه خواران

ره صدق و صفا پویید امشب

جمال یار را جویید امشب

 وضو گیرید با عطر بهشتی

 به مهدی تهنیت گویید امشب

 خوش آن عیدی که با دلدار باشیم

 همه با هم کنار یار باشیم

اگر چه عید فیض و عید نور است

اگر چه عید شوق و عید شور است

 اگر چه عید مجد است و سعادت

 تمام عیدها روز ظهور است

 بدون یار، گل خار است خار است

 گل نرگس اگر آید بهار است

الا ای شمع بزم آشنایی

ندارد بی تو چشمم روشنایی

 دلم خون شد دلم خون از جدایی

 گلم، باغم، بهارم کی می آیی

 الهی عیدِ بی تو باز گردد

 بیا تا عید ما آغاز گردد

تو شمع و قلب ما پروانه ی توست

 ندیده عالمی دیوانه ی توست

 ندای یا لثارات الحسینت

 لوای کربلا بر شانه ی توست

 ظهورت عید خلق عالمین است

 نه تنها عید ما، عید حسین است

همین است و همین است و همین است

که دیدار تو عید مسلمین است

 عزیز دل به آمین تو سوگند

 دعای «میثم» دل خسته این است

 که فردا جزو یاران تو باشد

 دلش باغ و بهاران تو باشد


غلامرضاسازگار

شعي عيد فطر - قزوه


مناجات با خدا-عید فطر


ایمان ما دو نیمه شد ونان ما دو نیم

دست من و نگاه تو یا سیّدالکریم

روحم تمام زخمی و جانم تمام درد

یک امشبم ببخش به آرامش نسیم

از شعله های روز قیامت رها شدیم

افتاده ایم باز در این ورطه ی جحیم

چیزی بگو شبیه سخن گفتن شبان

حکمی بده به سادگی حکمت حکیم

ما راهیان کوی چپ و راست نیستیم

ما راست آمدیم سر راه مستقیم

ما عاشقان شهید تو هستیم تا ابد

ما سالکان مرید تو بودیم از قدیم

برقی بگو وزان شود از سمت یا لطیف

اشکی بگو فرو چکد از ابر یا کریم

ما را ببر به رویت لبخند عید فطر

ما را بخوان به خلوت یا رب و یا عظیم


عليرضاقزوه

شعر عيد سعيد فطر - سازگار


عید فطر بر همه شیعیان امیرالمونین(ع) مبارک باد

عید فطر


گذشت ماه صیام و رسید عید صیام

کنیـد یکسـره بهـر نمـاز عید، قیام

اگرچـه رفت مـه روزه و مـه تسبیح

مبارک است به اهل صیام، عید قیام

شراب کوثـر و باغ بهشت و جلوۀ یار

به روزه‌دار حلال و به روزه‌خوار حرام

بـرات عفـو بگیریـد از خـدای کریم

که گشته عفو عمومی به دوستان اعلام

هزار حیف! دریغا! چه زود پایان یافت

مهی که دست الهی به ما خوراند طعام

سلام بـاد بـه ماهی که بود ماه درود

درود باد به ماهـی که بود ماه سلام

سلام بـاد بـه ماهـی که بـود لیلۀ قدر

سلام بـاد بـه ماهـی که بـود ماه تمام

سلام باد به ماهی که از نسیم خوشش

رسید بوی خداوند، دم‌بـه‌دم بـه مشام

بـه وسعت همـه عالـم برای مهمانان

گشـوده بـود خداونـد، سفــرۀ اطعـام

ثواب روزه خودش بود؛ بهتر از این چیست؟

ز هـر کرامت و لطف و عنایت و اکرام

اگرچه مـاه خـدا بـود ایـن مه پر فیض

بدان جلالت و قدر از علی گرفت طعام

سلام باد به ماهی که هر شبش دل ما

به «افتتاح» و «ابوحمزه» می‌گرفت آرام

مهـی کـه بود لیالیش بهترین شب‌هـا

مهـی کـه بـود در ایـام، بهترین ایـام

مهی که هر شب و هر روز در بهشت وصال

خدای، ریخت شراب طهورتان در جام

مه ولایت سبط نبی، امام حسن

مه شهـادت مـولا علی، امـام همام

علی که ذات خـداوند بـود مـداحش

علی کـه بعـد پیمبـر امـام بـود امام

علی حقیقت قرآن، علی حقیقت دین

علی ولـی خـدا و وصـی خیـرالانام

علی معلـم آدم، علـی سفینـۀ نـوح

علی روان مسیح و علـی کلیم کلام

علی که مدح و ثنایش حقیقت توحید

علی که مهر و ولایش تمامی اسلام

علی فـروغ بـه جـان بشر دهد دائم

علی که رحمت موصولۀ خداست مدام

علی که ماه، سـلامش کند ز اوج سپهر

علی که مهر، به انگشت او سپرده زمام

نماز و روزه و حـج و زکات بـی او هیچ

کتـاب و دین و نبـوت از او گرفت قوام

نهاده بوسه شجاعت به دست و بازویش

عبــادت همــۀ اولیــاش در هـر گـام

چه حاجتی چه نیازش بر این خلافت بود

کسی که بود به کویش امین وحی، غلام

فقط نه این که به دام جهـان اسیر نشد

ببین بـه گـردن دنیـا نهـاد، مـولا دام

چقـدر دور حـرم راه می‌روی "میثم!"

به طوف خانـۀ مـولا علـی ببند احرام


غلامرضاسازگار

شعر عيد فطر - وفايي

عید فطر

 

دردا كه ماه رحمت حق باز هم گذشت

با آن كه لحظه لحظه او مغتنم گذشت

درهای مغفرت به روی ما گشوده بود

مهمانی خدا به وسعت جود و كرم گذشت

شب های قدر او چه قدر با شكوه بود

ساعات غرق عفو گنه دم به دم گذشت

بر خرمن گناه من آتش كشید دوست

با آن كه دید معصیتم از رقم گذشت

دست مرا گرفت خدا و نجات داد

وقتی ز پا فتادم و آب از سرم گذشت

ای دل به هوش باش پس از ماه مغفرت

ماهی كه می زدند گنه را قلم گذشت

هر كس نبُرد بهره از این چشمه زلال

باور كنید زندگیش در عدم گذشت

در عید فطر خوان كرم چیده می شود

گر ماه رحمت و كرم ذوالكرم گذشت

یا رب به وصل دوست سروری به ما ببخش

این روزهای هجر كه با درد و غم گذشت

همسایه رضاست «وفائی» و می سرود

اوقات خوب ما همه در این حرم گذشت


سيد هاشم وفايي

شعر عيد سعيد فطر - حسان

عید فطر

 

عید فطر است و اول شوال

نور عشق است و شور و جذبه و حال

بهر توفیق درک ماه خداست

قلب‌ها از نشاط، مالامال

جشن قرآن و جشن غفران است

عید اسلام و روز فخر و جلال

رمضان، ای مه نماز و دعا

ای ره اکتساب فضل و کمال 

رمضان، ای گناه شوی بشر

زآن‌ همه چشمه‌های اشک زلال

رمضان، ای فضای رحمت حق

که زند مرغ دل، به اوج تو بال

رمضان، ای که روز نیمه‌ی توست

مطلع آفتاب عشق و جمال

عید مسعود زاد روز حسن

مجتبای محمدی تمثال

رمضان، ای که در شب قدرت

لطف یزدان، برون ز حد مقال

ماه غفران و ماه توحیدی

ماه قرآن و ماه احمد و آل


حبيب ا... چايچيان(حسان)

شعر عيد سعيد فطر - سازگار


عید سعید فطر

 

گذشت، ماه خدا و رسید، عید صیام

به هر دو باد، درود و به هر دو باد، سلام

 هزار شکر که عید صیام کرد، طلوع

 هزار حیف که ماه صیام گشت، تمام

 چه دیر ماه خدا آمد و چه زود گذشت

 چو آفتاب که یک لحظه می‌پرد از بام

 مه نیاز و نماز و دعا و استغفار

 مهی که بوی خدا می‌رسید از آن به مشام

 مه مبارک جوشن‌کبیر، رفت ز دست

 مه دعای سحر، ماه سجده، ماه قیام

 به افتتاح و ابوحمزه، دعای مجیر

 گرفته بود دل دوستان حق آرام

 سلام باد به شب‌های قدر و اعمالش

 که با خدا همه شب انس داشتیم مدام

 سلام باد بر آن لحظه‌های شیرینی

 که می‌شد از همه سو عفو کبریا اعلام

 گناهکار! ز عفو خدا مشو نومید

 که ناامیدی از رحمت خداست حرام

 به عید فطر بگیر از خدای خود عیدی

 که میهمان خدا را خدا کند اکرام

 مه مبارک ما بیشتر مبارک شد

 ز مقدم حسن، آن نور چشم خیرالانام

 امام دوم، فرزند اول زهرا

 که بود شانۀ پیغمبر خداش مقام

 به روزه‌خوار بگو خون دل خورد دائم

 به روزه‌دار گواراست عید ماه صیام

 خوشا کسی که به مهر علی و اولادش

 گرفت روزه و گسترد سفرۀ اطعام

 علی، ولی خدا، نفس مصطفی، حیدر

 که حب او همه دین است و مهر او اسلام

 خجسته نام خوشش حسن مطلع قرآن

 حدیث مدحش در لوح گشته حسن ختام

 وضو بگیر و بخوان داستان ردالشمس

 که آفتاب، به دست علی سپرده زمام

 بگو به خصم علی روزه و نماز، تو را

 شرار آتش خشم خدا شود در کام

 به روز حشر که داغ عطش به هر جگر است

 خوشا کسی که ز دست علی بگیرد جام

 مرام میثم تمار خوش بود «میثم»

 که در ثنای علی یافت عمر او اتمام


غلامرضاسازگار

شعر عيد سعيد فطر - سازگار

عید سعید فطر

 

حیف که ماه رمضان شد تمام

ماه دعا ماه صلات و صیام

ماه خدایی شده خود ساختن

دل ز همه شسته به او باختن

ماه پر از نور الهی شدن

خانۀ دل طور الهی شدن

شب همه شب تاب و تبی داشتیم

اشک و مناجات شبی داشتیم

ماه پر از نور الهی شدن

خانۀ دل طور الهی شدن

شب همه شب تاب و تبی داشتیم

اشک و مناجات شبی داشتیم

ماه خدا داشت چه عمر کمی

عمر کمش بود بسان دمی

ذکر خفی ورد جلی داشتیم

زمزمۀ علی علی داشتیم

روز در آغوش خدا جای ما

شب همه شب لیلۀ احیای ما

روز نفس‌ها همه بودی نماز

شب همه در ناله و راز و نیاز

روز ز سوز عطش افروختن

شب همه دم شمع شدن سوختن

نیمۀ مه هر چه سخن داشتیم

بر لب خود مدح حسن داشتیم

جلوه ز حسن ازلی داشتیم

روشنی از ماه علی داشتیم

ماه خداوند علیک السلام

رفتی و باز آمده عید صیام

عید خدا عید دعا عید نور

چشم بد از صبح دل‌آراش دور

عید قبولی صیام همه سجده و تکبیر و قیام همه

عید وصال است وصال خدا

محو شدن محو جمال خدا

خندۀ شادی به لب روزه‌دار

آتش حسرت به دل روزه‌خوار

آنکه در این مه زده خود را به خواب

وای بر او در صف یوم الحساب

طایفه‌ای را همه با جام نور

داده خداوند شراباً طهور

وصل خدا شامل حال همه

قرب خداوند حلال همه

طایفه‌ای تلخ شده کامشان

روز شده تیره‌تر از شامشان

کور ز دیدار تجلاّی نور

دور ز رحمت خدای غفور

خار چه سهمی برَد از بوستان؟

- وصل خداوند و علی دوستان

کیست علی؟ تمامِ هست خدا

گوش خدا، دیده و دست خدا

کیست علی؟ وصی ختم رسل

کیست علی؟ عصارۀ عقل کل

کیست علی تجلی کبریا

لحم و دم و نفس رسول خدا

کیست علی؟ روح صلات و صیام

کیست علی؟ رکن قعود و قیام

سکوت ما صحبت ما یا علی است

قبولی طاعت ما یا علی است

مغز علی و دگرانند پوست

فشردۀ هزار و یک اسم هوست

یک شبش از عمر جهان برتر است

یک دمش از طاعت عالم سر است

مهر علی نور کند نار را

مهر علی لاله کند خار را

مهر علی کار مسیحا کند

مردۀ دل را علی احیا کند

مهر علی رحمت بی‌انتهاست

مهر علی تمام لطف خداست

مهر علی ولایت انبیاست

مهر علی هدایت انبیاست

مهر علی تمام ایمان بوَد

مهر علی حیات قرآن بوَد

مهر علی چراغ آئین ماست

مهر علی تمامیِ دین ماست

مهر علی کلاس عمّارهاست

نتیجه‌اش میثم تمّارهاست

ما به تولّای علی زاده‌ایم

روز ازل دل به علی داده‌ایم

این سخن خلق همه عالم است

گر چه روان از قلم «میثم» است

سرود آب و گل ما یا علی است

حرف زبان و دل ما یا علی است


غلامرضاسازگار

شعر امام زمان - عيد فطر - ميرحسيني

امام زمان(عج)-عید فطر

 

دلخسته خدا خدا خدا می کردم

یک ماه  برای تو  دعا  می کردم

هرجمعه ی ماه رمضانی که گذشت

تا وقت اذان   تو را  صدا   می کردم

سی روز به عشق دیدنت  آقا جان

من روزه خود به اشک وا می کردم

در هر شب قدر وقت احیا ارباب

با یاد شما حال  وصفا می کردم

ای کاش نماز عید فطر خود را

در پشت سر تو اقتدا میکردم

افسوس چنین نشد ومن فهمیدم

یک ماه برای خود  دعا می کردم


سيد امير حسين ميرحسيني

شعر وداع با ماه رمضان - حق پرست


وداع ماه مبارک رمضان


می روی افسوس ای مـاه خدا

می شوی  از دوستان خود جدا

با  تـو ما حال و هوایی داشتیم

در سحـرهایت  صفایی داشتیم

آن شب قدر و شب جوشن کبیر

بـا دعـای افتتاح و  بـا مجیر

آن شب قدر و همه قرآن به سر

در  مناجـات خـدا  با چشم تر

حاجت خود ازخدا می خواستیم

هم نجف هم کربلا می خواستیم

الـوداع ای اشک شب بیدار ها

الـوداع ای سـاعت  افطار ها

یک وداع این است با مـاه خدا

کـربلا هم یک وداع دارد جدا

یاد آن ساعت که شه بی یار شد

با  عـزیزان آخرین دیدار شد

در میـان خیمـه ها غوغا شده

دیده  هـای  بچه ها دریا  شده

در کنـارش لاله و یـاسی نبود

خیمـه تشنه، لیک عباسی نبود

شه صدا زد خواهر غم پرورش

در میـان خیمـه تنها یاورش

یـادگار مـادرم بـر من بده

خـواهرم آن کهنه پیراهن بده

ای امانتدار و  ای جـانان من

این توو،این خیمه و طفلان من

السلام ای شاه بی غسل و کفن

السلام ای تشنه ی دور از وطن

 

 

                                                                    یوسف حق پرست(غریب)

محمـد حسین صغیر اصفهـانی - شاعري كه با روياي صادقه مداح اميرالمومنين شد

شاعري كه با روياي صادقه مداح اميرالمومنين شد



                                                                                 

 

ادامه نوشته

شعر وداع با ماه مبارك رمضان - حق پرست

وداع ماه مبارک رمضان


خداحافظ ای مـاه خوب خـدا

نکـردیـم حـقّ تـو را مـا ادا

خداحافظ ای مـاه جوشن کبیر

ابوحمـزه و  افتتـاح و  مجیـر

خداحافظ ای دل ز تـو منجلی

خداحافظ ای مـاه مـولا علی

خداحافظ  ای روضه های سحر

نـوای  خـدا و  صفـای  سحر

دلم  در پـی دیـدن یـار بود

دعـای  فـرج  قبلِ  افطار بود

دو چشم  گُهَـربار  یادش بخیر

اجـرنا مِنَ  النّار یـادش بخیر

چه شبهـا که با ذکر مولا علی

سحـر شـد  شب ما همه با علی

چه  شور و صفـا بود  با چشم تر

کـه قـرآن گرفتیم  با هم به سر

دعـا بود و  اشک همه بنده ها

شب قـدر ما بود و  پرونده ها

گناهان مـا  عفـو می شد همه

ولـی بـا دعـای گـل فاطمه

خـدایا گنـاه مـرا پـاک کن

مرا در جـوار علـی خاک کن

ولی حیف  این سفره  برچیده شد

خوشا حال آنکس که بخشیده شد

                                 

یوسف حق پرست(غریب)

پايان ماه مبارك رمضان

ماه مبارك رمضان


دارد بساط ماه خدا جمع می شود

از سفره نان و آب و غذا جمع می شود

 

آن دامنی که دست کرم پهن کرده بود

دارد ز دست های گدا جمع می شود

 

فرصت گذشت؛ این رمضان هم تمام شد

زیباترین بهانه ما جمع می شود

 

یک ماه شهر ما نفس راحتی کشید

اما چه زود حال و هوا جمع می شود

 

نزد طبیب حال دلم خوب می شود

وقتی طبیب هست شفا جمع می شود

 

من تازه انس تازه گرفتم به نام تو

ربّ کریم سفره چرا جمع می شود؟

 

دیگر ببخش هرچه نبخشیده ای زما

دیگر ببخش هرچه گدا جمع می شود

 

مارا بخر ؛ بیا و معطل نکن مرا

لحظه های لطف و صفا جمع می شود

 

امشب که رفت جز عرفه ،ای خدای من

دریای رحمت تو کجا جمع می شود

 

این بار من که ریخته در راه آخرش

با رحمت امام رضا جمع می شود

 

امشب که رفت وعده ما در محرم است

در صحن ارگ اهل عزا جمع می شود

 

آخر به لطف فاطمه این جمع بی ریا

در صحن شاه کرب و بلا جمع می شود

شعر مناجات با خدا - محمد فردوسي

شعر مناجات با خدا


گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد

دست من نیز به آن چشمه ی کوثر برسد

 

اگر از شانه ی من بار گنه بردارید

پای این بنده هم از عرش فراتر برسد

 

باز هم توبه شکستم! بگذارید فقط

باز هم فرصت یک توبه ی دیگر برسد

 

همه ی ترس من این است که هنگام گناه

عُمر این بنده ی آلوده به آخر برسد

 

بس که آلوده ام «أبکی لِخروج نفسی»

وای از آن لحظه ی سختی که اجل سر برسد

 

خیلی از تنگی و ضیق لحدم می ترسم

وحشت بیشتر آن است که مُنکر برسد

 

همه ی خواهشم این است که در موقع مرگ

سر این بنده روی دامن حیدر برسد

 

مطمئنّم که در آن لحظه ی سخت و حسّاس

حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد

 

چادر مادر ما کار خودش را بکند

بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد

 

مثل هر دفعه به ارباب توسّل کردم

حتماً ارباب به داد دل نوکر برسد

 

مثل یک باز شکاری طرف میدان رفت

قصدش این بود به داد علی اکبر برسد

 

به روی نیزه ی لشکر، جگرش را می دید

تکه تکه بدن گل پسرش را می دید

 

محمد فردوسی

شعر بعداز شهادت حضرت امير(ع) - نظري

شعر بعداز شهادت حضرت امير(ع)


خانه با رفتنت اینبار به هم ریخته است

شهر بی حیدر کرار به هم ریخته است

 

پدرم نبض زمان بودی و با رفتن تو

سحر و روزه و افطار به هم ریخته است

 

هرکسی دید پدر، حال مراگفت به خویش:

دختر فاطمه بسیار به هم ریخته است

 

بستر خالی تو گوشه این خانه پدر

علتی شد که پرستار به هم ریخته است

 

بودنت مایه آرامش و آسایش بود

حال بارفتن تو کار به هم ریخته است

 

حسن غمزده را بیشتر از زخم سرت

قصه سینه و مسمار  هم ریخته است

 

حرفی از کوچه نباید بشود پیش حسین

چونکه با گفتنش هر بار به هم ریخته است

 

صحبت از کوفه و بازار و اسیری کردی

از همان لحظه علمدار به هم ریخته است

 

گفته ای کوفه میارند مرا طوری که

همه ی کوچه و بازار به هم ریخته است

 

مهدی نظری

مدح حضرت علی (ع) - سازگار

حضرت علی (ع) - مدح


از خالق دادار بپرسید علی کیست

از احمد مختار بپرسید علی کیست
جز شخص علی شخص علی را نشناسد
از حیدر حرار بپرسید علی کیست
شمشیر به دشمن دهد و شیر به قاتل
از قاتل خونخوار بپرسید علی کیست
با دار بلا انس بگیرید و در آن حال
از میثم تمار بپرسید علی کیست
در غزوه ی بدر و احد و خیبر و احزاب
از تیغ شرربار بپرسید علی کیست
از نخله ی خرما و در و دشت و بیابان
از چاه و شب تار بپرسید علی کیست
از حجر و سعید ابن جبیر و ز ابوذر
از مالک و عمار بپرسید علی کیست
جز فاطمه کس محرم اسرار علی نیست
از محرم اسرار بپرسید علی کیست
بگرفت به کف جان و سر و جای نبی خفت
از آن همه ایثار بپرسید علی کیست


غلامرضاسازگار

امیرالمومنین(ع)-شام غریبان - سازگار

امیرالمومنین(ع)-شام غریبان



از على بانگ اذان امشب به گوش ما نیامد

مسجد کوفه پُر از جمعیت و مولا نیامد

نخل هاى کوفه مى گریند و مى گویند با هم

آنکه بود از اشک چشمش ‍ آبیار ما نیامد

پیر نابیناى مسکینى چنین مى گفت امشب

اى خدا یار من مسکین نابینا نیامد

کودکی با کودکی می گفت من بی شام خفتم

آنکه بر ما شام می آورد آمد یا نیامد

دامن مادر گرفته گوشه ى ویرانه طفلى

گوید اى مادر بگو امشب چرا بابا نیامد

با صدای پای او لب های مامی گشته خندان

چشم ما گریان شد و از او صدای پا نیامد

چاه گوید من از آن مولا هزاران راز دارم

رازدارِ در میان جامعه تنها نیامد

نام مولا گشته میثم شمع جمع درد مندان

گرچه شب بگذشت و آن ماه جهان آرا نیامد

رفته امشب جانب عُقبا که زهرا را ببیند

زین سبب آن شهریار کشور جان ها نیامد


غلامرضاسازگار

امیرالمومنین(ع)-شام غریبان - سازگار

امیرالمومنین(ع)-شام غریبان



به خون شستند بیت ذات پاک حق تعالی را

الا ای اهل عالم عاقبت کشتند مولا را

چه دیدید از علی جز مهربانی مردم دنیا

چرا کشتید آن تنهاترین تنهای دنیا را

شما با کشتن مولا امیرالمؤمنین کشتید

محمّد را علی را انبیا را بلکه زهرا را

بگرد ای ماه از خون جگر اخترفشانی کن

خبرکن زین مصیبت چاه و نخلستان خرما را

الا ای داغداران علی آیید در کوفه

تسلا در غم مولا دهید آن پیر اعما را

ز پا افتاد با رخسار خونین بت‌شکن مردی

که در بیت خدا بگذاشت بر دوش نبی پا را

فلک یک زخم بر فرق امیرالمؤمنین دیدی

ندیدی بر دل مجروح او زخم زبان‌ها را؟

طبیبا جای مرهم اشک ریز از دیدگان خود

علی از دست رفته کن رها دیگر مداوا را

علی روز ولادت بوسه زد بر دست عباسش

شب قتل علی عباس بوسد دست بابا را

اگر آلوده‌ای «میثم» چه غم داری علی داری

خدا بخشد به روی غرقه در خون علی، ما را



غلامرضاسازگار

امیرالمومنین(ع)-شام غریبان-تغسیل - محمود ژولیده

امیرالمومنین(ع)-شام غریبان-تغسیل



که دیده بی کفنی را کفن کند بدنی را

که دیده دست حسینی مدد کند حسنی را

حسین آب بریزد حسن به اشک بشوید

که دیده غسل نهانی به نعش بت شکنی را

شده خموش چه آسان زبان ناطق قرآن

حسن حنوط ببندد عجب لب و دهنی را

سرِ شکسته و خوناب زیر تابشِ مهتاب

که دیده در همه عمرش بخود چنین محنی را

فدای غربت مردی که خود ز غصه و دردی

شبانه غسل و کفن کرد جسم خسته تنی را

قسم به سینه شکسته قسم به فرقِ شکسته

وصالِ حیدر و زهرا سرود، خوش سخنی را

که نیست فاصله باقی میان کوثر و ساقی

خدا نداده از اول به عشق، ما و منی را

فدای دست شکسته که با تن و دل خسته

برای بی کفنِ خود گذاشت پیرهنی را

و آن امام اسیری که در میان حصیری

گذاشت با تن بی سر غریبِ بی کفنی را

به گریه از رگِ پاره گرفت بوسه دوباره

شبیه عمه فنا کرد، کاخ خصمِ دنی را

دعا ز جود و کرم کرد روی خود به حرم کرد

که از قتیلِ قلیلت قبول کن بدنی را


محمود ژولیده

شعر شام غریبان حضرت مولا - سازگار

شعر شام غریبان حضرت مولا


نخل خرماست خم و سر به گريبان علي است

شب قدر است وَ يا شام غريبان علي است
چشم ما پر شده از خون دل شير خدا
دل ما قطعه اي از تربت پنهان علي است
بوي زهرا رسد از خاک بيابان نجف
امشب اي اهل نجف فاطمه مهمان علي است
پاي هر نخل که در کوفه مناجات کنيد
جاي خون جگر و ديده ي گريان علي است
بعد از اين شب چه شب عيد بيايد چه عزا
همه شبها شب اشک و شب هجران علي است
گر چه در سجده علي کشته شد از شدت عدل
عدل يک لاله ي خندان ز گلستان علي است
کرم و جود و جوانمردي و آقايي بين
قاتل جان علي دست به دامان علي است
يک طرف فاطمه ، يک سو فقرا چشم به راه
يک طرف پير زني منتظر نان علي است
خاک ، دلباخته ي سجده ي طولاني او
چاه دلسوخته ي سينه ي سوزان علي است
کاسه ي شير يتيمان همه شد کاسه ي اشک
سيل خون است که در چشم يتيمان علي است


غلامرضاسازگار

شعر شهادت حضرت علي (ع) - حيدر توكلي

ای کوه درد این دم آخر سخن بگو
امشب به جای چاه، غمت را به من بگو

گر فکر می کنی که تحمل نمیکنم
من می روم ز حجره برون، با حسن بگو

با آنکه فکر بی تو شدن قاتل من است
حتی شده دوباره ز بی تو شدن، بگو

بنگر رسانده ای به کجا کار دل، که من
گویم به التماس، ز غسل و کفن بگو

گر چه سخن ز پر زدنت می کشد مرا
راضی به هر چه گویی ام، از پر زدن بگو

لب باز کن دوباره تو و باز هم به من
|"زینب چنین به سینه و بر سر مزن" بگو

آن را که گفتی از من و عباس تا شنید-
-رنگش پرید و لرزه فتادش به تن بگو

گفتی تو از حسین و اباالفضل زد به سر
گر میشود بریده سرش از بدن، بگو
حیدر توکلی

غزل مصيبت حضرت علي (ع) - حيدر توكلي


ای بال و پر شکسته دم از پر زدن مزن
برخیز و حرف رفتن و غسل و کفن مزن

در بین نوحه خواندنت از مادرم، پدر!
حرف از وصال خویش و جدایی ز من مزن

می لرزم از شنیدن از مرگ گفتنت
حرفی کز آن به لرزه در آید بدن مزن

با من ز ماندن و ز نرفتن دمی بگو
دم این همه ز رفتن و راهی شدن مزن

صف بسته جمع جان به لبی، دیده باز کن
پلکی بزن، شرر به دل انجمن مزن

بسته ره نفس به من این روضه های باز
پیش حسین حرف کفن با حسن مزن
                                                                            حیدر توکلی

شعر شب شهادت حضرت علي (ع) - يوسف رحيمي

امیرالمومنین(ع)-شب شهادت


با آنکه استقامت تو فرق می کند

این روزها حکایت تو فرق می کند

اینجاست درد، دشمنت آخر غریبه نیست

بعد از رسول، غربت تو فرق می کند

دستان حیدری تو را صبر بسته است

با دیگران اسارت تو فرق می کند

دستی که روی فاطمه ات را نشانه رفت

فهمیده بود غیرت تو فرق می کند

سیلی به روی ام ابیها تو را شکست

آقای من! مصیبت تو فرق می کند

گفتند بعد فاطمه از پا فتاده ای

حق داشتی امانت تو فرق می کند

سی سال پیش! این در و دیوار شاهدند

اصلاً شب شهادت تو فرق می کند


يوسف رحيمي

شعر شب شهادت حضرت امير (ع) - ژوليده

امیرالمومنین(ع)-شب شهادت


با خود بگذارید كه نجوا كند امشب

این روح مگر بال و پری واكند امشب

یك لحظه دگر طاقت این هجر ندارد

سخت است تحمل، غم زهرا كند امشب

این فرقِ ترك خورده تسلی شدنی نیست

جز فاطمه اش كیست تسلا كند امشب

اسرار مگوی علی و چاه بماند

با فاطمه خود حلِّ معما كند امشب

مردی كه جدا از دل محراب نمی شد

بایست که بالِشت، مصلی كند امشب

ایكاش بگویند به زینب خبری نیست

بگذار پرستاریِ بابا كند امشب

شد زنده دگر بار شب سخت وصیت

بگذار كمی زمزمه مولا كند امشب

زان بسته كه جبریل سفارش به نبی داشت

باید كفنِ تازه تری واكند امشب

فرمود: حسینم ! حسنم سخت غریب است

بسیار دعا زینب كبری كند امشب

این سنّتِ تشییعِ غریبانه به جا ماند

می خواست علی یاد ز زهرا كند امشب

صحبت ز حسین و حرم و مشك و علم شد

این هاست سفارش كه به سقّا كند امشب

گاهی به علمدار سپارد حرمش را

گاهی سخن از اكبر لیلا كند امشب

**

فرمود كه : قاتل به شما گرچه اسیر است

با او حسنم خوب مدارا كند امشب

غافل نشود هیچ كس از قوت یتیمان

نان و نمك و شیر مهیّا كند امشب

**

دل ! دست توسل به عنایات كه داری ؟

پروندۀ ما را علی امضا كند امشب


محمود ژوليده

شهادت حضرت علي (ع) - قاسمي


امیرالمومنین(ع)-شهادت


کیسه های نان و خرما خواب راحت می کنند

دست های پینه دارش استراحت می کنند

نخل ها از غربت و بغض گلو راحت شدند

مردم از دستِ عدالت های او راحت شدند

ای خوارج، بهترین فرصت برای دشمنی ست

شمع بیت المال را روشن کنید، او رفتنی ست

درد را با گریه های بی صدا آزار داد

با لباس نخ نمایش، کوفه را آزار داد

مهربانی نگاهش حیف مشگل ساز بود!

روی مسکین ها درِ دارالخلافه باز بود

...دشمنانش درلباسِ دوست بسیارند و او

...بندگان کیسه های سرخ دینارند و او

ساده گی سفره اش خاری به چشم شهر بود

مرتضی با زرق و برق زندگی شان قهر بود

نیمه شب ها کوچه ها را عطرآگین می کند

درعوض، درحقِ او هر خانه نفرین می کند

حرص اهل مکر، از بنده نوازیِ علی ست

داستان بچه هاشان بی نمازی علی ست

گام در راهِ فلانی و فلان برداشتند

از اذان ها نام او را مغرضان برداشتند

جرم سنگینی ست، بر لب خنده را برجسته کرد

چاه ها دیدند مولا خستگی را خسته کرد

جرم سنگینی ست،تیغ ذوالفقاری داشتن

زخم ها از بدر و خیبر یادگاری داشتن

جرم سنگینی ست،از غم کوله باری داشتن

مثل پیغمبر عبایِ وصله داری داشتن

جرم سنگینی ست، بر تقدیر حق راضی شدن

با یتیمان روزهای گرم همبازی شدن

جرم سنگینی ست، جای زر، مقدر خواستن

در دو دنیا خیرخواهیِ برادر خواستن

جرم سنگینی ست، در دل عشق زهرا داشتن

سال ها در سینه داغ کهنه ای را داشتن

هیچ طوفانی حریف عزم سکانش نبود

تیغ تیز ابن ملجم قاتل جانش نبود

پشت در، آیینه اش را سنگ غافلگیر کرد

زخم بازویی، امیرالمومنین را پیرکرد

مرگ سی سال است بر او، خنجر از رو می کشد

هرچه مولا می کشد، از درد پهلو می کشد


وحيد قاسمي

شب قدر - شجاع


شب قدر

 

شاید اجل تو در کمینت باشد

شاید لحظات واپسینت باشد

پس قدر بدان، برای خود کاری کن

شاید شب قدر آخرینت باشد


سيد مجتبي شجاع

مدح حضرت علي (ع) جهاندار

امیرالمومنین(ع)-مدح


"علی ای همای رحمت" به ابوتراب آید

"تو چه آیتی خدا را" به همان جناب آید

بکند اگر دعایی همه مستجاب آید

"که به آن قمر بگوید که مرا به خواب آید؟

چه شود به ظلمتستان شبی آفتاب آید؟"

علی ای همیشه ساقی بده بادۀ خماران

سر خمّ باده بگشا به سلامتی یاران

"برسان سلام ما را به شکوفه ها به باران"

"شه ماهِ نو- شکاران، مه تیغ- ذوالفقاران

که ز هیبت جمالش دل شیر آب آید"

علی اول است آری علی آخر است آری

علی آنکه با محمّد چو برادر است آری

به خدا قسم که همتای پیمبر است آری

"ره خانۀ محمّد درِ حیدر است آری

که به شهر علم، هر کس ز طریق باب آید"

علی آنکه روز محشر همه را کند گواهی

همه درد خود بگویند به آن جناب شاهی

ولی او غم خودش را به کبوتران چاهی

"تو به شهر بی پناهی ز در دگر چه خواهی

که گر از خدا بجویی ز علی جواب آید"

تو امیر کاروانی نگهی به کاروان کن

تو شفاعت جهان را ز خدای مهربان کن

بده مشک را به عباس و به سوی ما روان کن

"دمی ای فرات رحمت نظری به تشنگان کن

که سکینۀ دل ما به سراغ آب آید"

به خدا به عشق سوگند به لا الهَ الا

چه جهنم و چه فردوس چه آخرت چه دنیا

علی و محمّدم بس حسن و حسین و زهرا

"ره نینوای شوقت چه قیامت است کانجا

چو گلوی نی ببرّی نفس رباب آید"*

 

*تضمین غزلی از احمد عزیزی


مهدي جهاندار

شعر بستر شهادت - لطيفيان

امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت-زبانحال حضرت زینب(س)


سخت است پیش پای مردم با سر افتادن

و سخت تر از آن به پیش دختر افتادن

ما که تو را با لافتایت می شناسیمت

اصلاً نمی آید به تو در بستر افتادن

داری سفارش می کنی ما را به عباست

خیلی خیالم جمع شد از معجر افتادن

گفتی اسیرم می کنند اما نگفتی تو

از خنجر کندی به روی حنجر افتادن

اما نگفتی از روی مرکب زمین خوردن

اما نگفتی از بلندی با سر افتادن

خیلی برای دخترت سخت است هنگام

با نیزه ای بر نیزه های دیگر افتادن

ای وای از پیراهن غارت شده، بعدش

دنبال غارت کردن انگشتر افتادن

×××

فرمود: آب، اما به پهلویش لگد می زد

ای داد بیداد از به جان پیکر افتادن

انصاف نیست این گونه پیش چشم خواهرها

با چکمه روی بوسۀ پیغمبر افتادن

ای وای از شام غریبان و بیابان و...

در زیر پاها چادر یک دختر افتادن


علي اكبر لطيفيان

فضائل و معجرات حضرت علي (ع)

فضائل و معجرات حضرت علي (ع) * 3 *

ادامه نوشته

مقتل حضرت علي (ع)

مقتل و نحوه شهادت حضرت اميرالمومنين علي (ع) * 9 *


ادامه نوشته

شعر شهادت حضرت علي (ع) - انساني

شعر شهادت حضرت علي (ع)

نمی گویم دو تا فرقش به محراب عبادت شد
علی (ع) از استخوان مانده در حلقوم راحت شد

شب وصل است و او را خوش ترین ساعات و اوقات است
طبیب عالمی مجروح و ممنوع الملاقات است

علی (ع) ساعت به ساعت میرود تا مرز بیهوشی
چراغ عشق و ایمان می گذارد رو به خاموشی

صدای واعلیا تا به گردون می رود امشب
ز چشم زینب و فرق علی (ع) خون میرود امشب

دگر بر دیده ی محراب و منبر پای مولا نیست
دگر در سفره ی ایتام کوفه نان و خرما نیست

ز فرقش خون دل هایی که مولا خورده بود آمد
زمانی را که عمری انتظارش برده بود آمد

تو کافر ، زاده ی ملجم ، جهان زیر و زبر کردی
که بعد از مصطفی با تیغ خود شق القمر کردی

تو ای دنیا به زیر گِل علی را با چه دل بردی ؟
تنی را ، نی که دنیای فضیلت را به گِل بردی

غم امشب از در و دیوار های کوفه می بارَد
زمین را خاک بر سر شد ، زمان گم کرده ای دارد

ز بس درد دلش را چاه های کوفه بشنیدند
به آهش اشک باریدند تا آنجا که خشکیدند

کمر از بهر جور او مبند ای آسمان دیگر
مبند آن آسمان را دست ها در ریسمان دیگر

علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را
پیمبر آورد با خود، به استقبال زهرا را

ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی
ز مظلومی کند مظلومه ی دیگر پذیرایی

به محراب نماز امشب عجب شق القمر گشته
ببین مولای مظلومان به خونش غوطه ور گشته


علي انساني

نوحه - زمزمه حضرت علی (ع)  - رضارسولي

 نوحه - زمزمه حضرت علی (ع)


ای شه لافتی یا علی جان


سید و مقتدا یاعلی جان


معنی هل اتی یاعلی جان


یاعلی یاعلی یاعلی جان


ای قیام و قنوت وسجودم


سر به دیوار صحن تو سودم


من ز طفلي غلام تو بودم


یاعلی یاعلی یاعلی جان


جَلد صحن شما هستم آقا


با ولای شما مستم آقا


من غلام شما هستم آقا


یاعلی یاعلی یاعلی جان


اشک چشم یتیمان چکیده


مثل من کس غریبی ندیده


می روم سوی یار شهیده


یاعلی یاعلی یاعلی جان


 رضارسولی


دريافت سبك

رباعيات شهادت حضرت علي (ع)

نامش به لب اهل نیاز است علی
بر خلوتیان محرم راز است علی

در مسجد کوفه چون شهیدش کردند
گفتند: مگر اهل نماز است علی
سید علی میرافضلی

****

ای خواب به چشمی که نمی خفت بیا
ای خنده به آن غنچه که نشکفت بیا

دیوار ودر کوفه زبان شد که مرو
امّا چه کند فاطمه می گفت بیا
علی انسانی

*****

درراه نماز جان بیفشاند علی
برخلق نمازرا شناساندعلی

با اینهمه چون شهید شد درمحراب
گفتند مگر نماز میخواندعلی


*****

دلت ازبیکسی دریای خون بود
غمت ازریک صحراها فزون بود

خودم دیدم که درهنگام دفنت
کفن ازخون فرقت لاله گون بود


*****

غم طفلی فراموشم نرفته
که بارغصه از دوشم نرفته

گذشته سالها از کوچه اما
صدای سیلی از گوشم نرفته
غلامرضاسازگار

نوحه - واحد شهادت حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) - حق پرست


نوحه - واحد شهادت حضرت امیرالمومنین(علیه السلام)


سلام ای اولین مظلوم عالم        پسـر  عمّ  رسـول الله خاتم


ز داغت ای امیـر آسمانها         دو چشم شیعیانت گشته زمزم


دلم خون شد برای تو


همه جانهـا فدای تو


شب قـدر و عزای تو


برایت میزنم  بر سینه و  بر سر


امین الله بخوانم با دو چشم تر


آه واویلا واویلا واویلا(2)


الا ای آسمان و مـاه کوفه     دلم خون شد زداغ و آه کوفه


زنخلستان نیامد صوت مولا      بزن ناله بسوز ای چاه کوفه


بزن بـر سینه و بر سر


ز داغ  سـاقی کـوثر


بگو حیدر حیدر حیدر


بگـو ای  پیر نابینا  حبیبت کو


الا ای مسجد کوفه خطیبت کو


آه واویلا واویلا واویلا(2)


امان از بی وفایی های کوفه     الا ای مسجد و شبهای کوفه


بگو بر  چاه و  نخلستان مولا      نمـی آید دگر مولای کوفه


گرفتم مـزد احسـانها


الا  چـاه و  بیـابـانها


خداحافظ نخلستان ها


مشامم آید امشب بوی پیغمبر


روم با فرق خونین سوی پیغمبر


آه واویلا واویلا واویلا(2)


حسن جان و حسین ای نور عینم       بـرای کربلا در شور و شینم


بگـو آیـد  دم آخـر ببـوسم        ابوالفضل آن علمدار حسینم


نشان از مرتضی داری


تو سقـا و علمـداری


حسینم را بنمـا یاری


زده  ام البنین شانه بگیسویت


علیّ مرتضی بوسیده بازویت


آه واویلا واویلا واویلا(2)

 

يوسف حق پرست(غریب)


شعر مناجات با خدا  - فردوسي

مناجات با خدا


من کیم؟ عبد گنه کار الهی العفو

من کیم؟ بنده ی سربار الهی العفو

منم آن کس که نمک خورد و نمکدان بشکست

نه که یک مرتبه، بسیار الهی العفو

نفس من ول کُنِ من نیست! خدایا چه کنم؟

خسته ام زین همه آزار الهی العفو

با گناهی که ز من سر زده، بین من و تو ...

... چیده شد این همه دیوار الهی العفو

من زمین خورده ام و آمده ام توبه کنم ...

... با چنین وضع اسفبار الهی العفو

بزنی یا نزنی مال تواَم جان علی

پس بیا رحم کن این بار الهی العفو

چیزی از سوختن من که نصیبت نشود

پس نجاتم بده از نار الهی العفو

مهربانی کن و این بار مرا نیز ببخش

ذوالکرم! حضرت غفّار! الهی العفو

زیر چتر کرمت آمده ام ربّ کریم

با علی ـ حیدر کرّار ـ الهی العفو

ای خدای علی و فاطمه! ای رحمت محض!

می زنم در همه جا جار الهی العفو

ذکر من بعد سلامی به حسین بن علی

می شود لحظه ی افطار: الهی العفو


محمد فردوسي

شعر شهادت حضرت علي (ع) - اصلاني

شعر شهادت حضرت علي (ع)


افتاده بين بستري آتش گرفته

با آتش غم حيدري آتش گرفته

بعد از علي دانست تنها چاه كوفه 

 راز قديمي پري آتش گرفته

باور نمي كردند مردم تا به امشب 

 افتادن نام آوري آتش گرفته

زينب كنار بستر او هل كرده

افتاده ياد مادري آتش گرفته

ديدند در چشمان حيدر حلقه مي زد

اشك وصال همسري آتش گرفته

پايان قصه مي رسد با فرق خوني

ساقي كنار كوثري آتش گرفته

مرهم ندارد زخم او ، جز چادري كه 

 خاكي شده پشت دري آتش گرفته

راز مگويش با حسين ، عباس ، زينب

حاكي شد از برگ و بري آتش گرفته

راز مگويي كه در آن يك خيمه بود و 

 در بين خيمه خواهري آتش گرفته

اي ابرهاي كربلا باران بباريد 

 روي زمين موي سري آتش گرفته

كار از هجوم آتش و دامن گذشته

 انگار پاي دختري آتش گرفته

با جيغ يك كودك سريعا عمه فهميد

 در پشت خيمه معجري آتش گرفته

هي بوسه بر ميداشت لبهاي كبودي

 از پاره هاي هنجري آتش گرفته


مسعود اصلاني

زمینه - شور شهادت حضرت علی (ع) - رضارسولي

زمینه - شور شهادت حضرت علی (ع)

 

واي مولا مولا مولا ياحيدر

 

الهي - دشمنت از قفا - زده تيغ جفا - شدي حاجت روا - واويلا

 

الهي - خون زفرقت چكيد - كس به مثلت نديد - شدي مولا شهيد - واويلا

 

واي مولا مولا مولا ياحيدر

 

الهي - لحظه ي آخرت  - ميون بسترت - به ياد همسرت – واويلا

 

الهي - خوردي خون جگر – ياد ديوار و در – سينه و ميخ در - واويلا

 

واي مولا مولا مولا ياحيدر

 

الهي – زينبت چي كشيد – وقتي حالت رو ديد – خون ز فرقت مي چكيد - واويلا

 

الهي – اما تو كربلا – ميون قتلگا (ه)  – شمر جالِس عَلي - واويلا

 

واي مولا مولا مولا ياحيدر

 

يامولا - اي شه عالمين - يل بدر و حنين – پدر ارباب حسين - ياحيدر

 

يامولا - اي شه لافتا - بده در راه خدا - يه سفر كربلا - ياحيدر

 

واي مولا مولا مولا ياحيدر

 

                                                                           رضارسولی

 

دریافت سبک

نوحه ی شب قدر - حق پرست


نوحه ی شب قدر


امشب شب قدر وقرآن به سر گیرید         از حال مولای خود هم خبر گیرید


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)


ذکر همه مومنین یا حیدر حیدر              در خون خود غلطیده ساقی کوثر


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)


شد غرق خون مهر ومحراب وسجاده           سردار خیبر میان خون افتاده


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)


ماتم سرا شد عالم از آه کوفه       خون گریه کن ای نخل وای چاه کوفه


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)


ای اهل عالم علی حاجت روا شد       ارض وسماوات همه غرق عزا شد


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)

 

 یوسف حق پرست(غریب)

 

دوبيتي امام زمان - شب قدر - حق پرست

دوبیتی امام زمان(عج)


کجـا اشک از بصر می گیری امشب


عـزا  بهـر  پـدر  می گیری امشب


الا  ای جـان  زهـرا جان حیـدر


کجا قـرآن به سر می گیری امشب

 

 یوسف حق پرست (غریب)

نوحه و زمزمه حضرت اميرالمومنین(ع) - حق پرست

نوحه و زمزمه حضرت اميرالمومنین(ع)

 

موسِم مـاتم و عزا  شد    لرزه درجان ماسَوا شد

 

جان عالم حقيقت دين    حضرت مرتضي فدا شد

 

مزد حيـدر  ميان سجده  داده شد

 

لاله گون مهر و مسجد و سجّاده شد

 

يا علي يا سيّدي ياعلي يا سيّدي (2 )

 

شب قدر و عزاي حيدر   جان عالم  فداي  حيدر

 

مي زند بر سر وبه سينه  جبر‌ئيل از بـراي حيدر

 

خون سر با خون جگرآغشته شد

 

آيت كبراي  قـرآن كشتـه شد

 

يا علي يا سيّدي يا علي يا سيّدي(2)

 

من كه خود جان مشرقينم    مجتبـي نـور هردو عينم

 

اين بـود، اين وصيّت من     بر ابـوالفضل  و برحسينم

 

ساقي طفلان تو هستي ياس من

 

جان تو جان حسين ، عباس من

 

يا علي يا سيّدي يا علي يا سيّدي(2)

 


یوسف حق پرست(غريب)


دريافت سبك

نوحه شب نوزدهم حضرت امیر(علیه السلام)  حق پرست

 

نوحه شب نوزدهم  حضرت امیر(علیه السلام)


علی صورت زخون می شوید امشب         اذان آخرش  می گوید امشب


شب قــدر و امیـر آسمـانـهـا         ره محرابِ خون را پوید امشب


دلش از غمهـا بشکسته


شده  از این دنیا خسته


دگـر بـارِ سفـر بسته


شب قـدر و عزای حضرت مولا


بسوز ای دل برای حضرت مولا


آه واویلا واویلا واویلا(2)


زمین و آسمـان را غم گرفته        همه چرخ و  فلک ماتم گرفته


همه قرآن به روی سر بگیرید       امیـن آسمـانهـا دم گرفته


علی افتاده  در خون شد


عزا در کوه و هامون شد


ببین سجّاده گلگـون شد


عـزای اولین مظلوم عالم شد


زمین و آسمانها  غرق ماتم شد


آه واویلا واویلا واویلا (2)


بیـا ای نـازنین دُردانه ی من      هزاران غم بود بر شانه ی من


گواهـی  می دهد شهر مدینه      زدند آتش در  و کاشانه ی من


روم بـا قلب خونینم


بیـا زینب به  بالینم


که لاله از رُخت چینم


رسیدی شهر کوفه شور و غوغا کن


بـزن سر  را به محمل یاد  بابا کن


آواویلا واویلا واویلا(2)


یوسف حق پرست (غریب)



دریافت سبک

نوحه حضرت امیر المومنین(علیه السلام) - حق پرست

 

نوحه حضرت امیر المومنین(علیه السلام)


امشب شب قدر و عالم پریشان است     جن و ملائک همه دیده گریان است


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)


سـردار خیبر در  راه دین فدا شد      تَهَدَّمَت وَالله اَرکانُ الهُـدی شد


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)


خون گریه کن ای دیده دلها غمین است     امشب عزایِ  امیر المومنین است


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)


ذکـر ملائک شده با دیـده ی تر     قَد  قُتِلَ المُرتَضی یا مولا حیدر


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)


ای مـرد نابینا چه شد حبیب تو       ای منبر کوفه چه شد خطیب تو


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)


امشب یتیمان کوفه بیقرارند      در کوچـه میگردند و بابا ندارند


واویلا واویلا واویلا واویلا(2)

 

یوسف حق پرست(غریب)





دریافت سبک

زمزمه واحد شهادت امیرالمومنین علیه السلام....احدزاده


فدای اشکت فدای صبرت

زینب خودش رو انداخته روی قبرت

با کی بگم چه داغی به دل رفت

بابای مهربونم در زیر گل رفت

بابا بلند شو دخترت طاقت نداره

آخه چه جوری داغتو طاقت بیاره

از زندگی سیرم بابا-من بی تو می میرم بابا

از داغ تو پیرم بابا واویلا

آه ای بابای مهربون -سلام به مادر برسون

بگو دعایی کنمون واویلا

■■■

حالا منم با دنیا شراره

یک طشت پر خون و یه قلب پاره

حالا منم با دنیا جدایی

همرا حسین می شم کرب و بلایی

قدم دیگه از این به بعد خمیده می شه

پیش چشام راس حسین بریده می شه

تموم گلهام پرپره

روسینه داغ اکبر

ذبح علی اصغره واویلا

گودالی از خون پا می شه

راس همه جدا می شه

واویلا وایلا می شه واویلا

■■■■

(زبانحال حضرت زینب با حضرت علی در گودال قتلگاه)

ببین تو گودال قاتل شرر زد

آخر سر حسینو از پشت سر زد

تنهام گذاشتن با یک جنازه

سروقت پیکر اومدن با نعل تازه

بابا به قرآن زینب تو پیر پیر شد

دیدم که جسم یاس من خرد و خمیر شد

رفتم فتادم من به روش

بوسه گرفتم از گلوش

با دیدنش رفتم ز هوش واویلا

این کوفیا خیلی بدن

با تازیانه اومدن

به قصد کشت منو زدن واویلا


مجيد احدزاده


دريافت سبك






زمزمه واحد شهادت امیرالمومنین علیه السلام....احدزاده


منم که عمری محبوس دردم

هرشب پی درد دلم می گردم

چشمام پر اشگه لبهام پر آهه

از بی کسی هر شب سرم تو چاهه

دیگه نمی خوام توی این دنیا بمونم

آه ای خدا خودت ببین که نیمه جونم

دنیا برام یک قفسه -اسیر عالم بی کسه

کی روز مرگم می رسه واویلا

دلم گرفته از همه - این همه غصه بسمه

می رم به پیش فاطمه واویلا

&&&&

دلم گرفته از دوست و دشمن

ای تیغ زهر آگین سرم رو بشکن

راحت شدم من از بی وفایی

شفا نمی خواهم اجل کجایی

تا کی به داغ لاله پرپر بشینم

می خوام دوباره روی زهرامو ببینم

کجایی ای یاس سپید- علیت داره می شه شهید

روز وصال ما رسید واویلا

بگو به محسن پسرم-تو لحظه های آخرم

بباد کنار بسترم واویلا

■■■

یه روز مدینه دستامو بستن

قلب علی رو این مردم شکستن

رو زخم حیدر صد بار نمک خورد

جلو  چشام ناموس من کتک خورد

دیدم که افتاد از نوا خروش زهرا

دیدم که زد یک نانجیب تو گوش زهرا

برگ گلم در زیر پا

افتاده بود در کو چه ها

مردم ز خجلت ای خدا واویلا

روی فرشته شد کبود-گناه فاطمه چه بود

رفت از کنار من چه زود واویلا

مجيد احدزاده


دريافت سبك


شعر شهادت امیرالمومنین علیه السلام .....احدزاده



به جای جای دلم جای زخم ها مانده
برای آنکه ز دلدار ، دلم جـدا مانده
به استخوان گلویم به خار در چشمم
بگو که در دل من داغ این دو تا مانده
چقدر دیر علی کُش شدی تو ای شمشیر
مگر ندیدی علی بین صد بلا مانده
من از تو خُرده گرفتم چرا مدینه نبودی
مگر ندیدی گل از باغبان جدا مانده
مگر ندیدی مرا دست بسته می بردند
مگر ندیدی گلم زیر دست و پا مانده
مگر ندیدی عزیزم نفس نفس می زد
که استخوا شکسته چه جا به جا مانده
چرا نکشتی علی را مگر نمی دیدی
به روی صورت او جای شعله ها مانده
ولی به موقع رسیدی حسین لب تشنه ست
ببین که در جگــــرم داغ کربلا مانده
بکش مرا که نبینم به روی خاک افتد
سر عزیر دلم روی نیزه هـــــا مانده
بکش مرا که نبینم میان گودال است
که پاره پاره تنم بین بوریــــا مانده
بکش مرا نبینم روی دخترم نیلی است
دوباره ناموس من بین اشقیـــا مانده

نوحه شهادت حضرت علی علیه السلام...احدزاده



این شب آخر -در بین بستر
در تب زهرا -می سوزده حیدر
چادر فاطمه روی سرشه
شمع بستر اشکای دخترشه
همه می گن که شب آخرشه
وای چه شب سیاهیه وای دیگه حیدر راهیه
/./././
صاحب تفسیر-گشته زمین گیر
چشم انتظارند-کاسه های شیر
دیگه از تو بسترش پا نمی شه
چشای علی دیگه وا نمی شه
شب قدر علی احیار نمی شه
وای شده قلبم آتشین وای یا امیر المومنین
/./././


مجيد احدزاده

شور .... احدزاده


نفسمو نگیر بذار دم آخر بگم حسین
نفسمو نگیر بذار پیش مادر بگم حسین
من نوکر حسینم حسینم حسینم 
در به در حسینم حسینم حسینم 
/./././
من که عمری سینه زدم باید لبام پرآه باشه
دوست دارم میون قبرم کفنم سیــاه باشه
مرغ چمن حسینم حسینم حسینم 
من سینه زن حسینم حسینم حسینم 
/./././
روی سنگ مزار من بنویس به حسین وصله
عاشق کرب و بلاست که مـــرید ابالفضله
خاک قدم حسینم حسینم حسینم 
مست حرم حسینم حسینم حسینم 
/./././


مجيد احدزاده

زمزمه و واحد بسیار محزون شهادت حضرت علی علیه السلام.... احدزاده



نخل غم زده جوونه - حال زینب پریشونه
با اشاره می گه طبیب دیگه حیدر نمی مونه
رسیده نیمۀ شب - با گریه می گه زینب
بابام به من گفته یک روز
صورتت شبیه مادرت می شه
روی نی سر برادرت می شه
تو همین کوفه برابرت می شه
/./././
دل به چنگ غم اسیره - مرتضی داره می میره
یتیمای کوفه امشب دستشون یه کاسه شیره
یه گوشه می گزه لب - با گریه می گه زینب
بابام به من گفته یک روز
اینجا از خون چهره تو رنگ می زنن
توی این شهر بهت سنگ می زنن
دور تو میرقصنو چنگ می زنن
/./././
شب قدر رمضونه - فرق حیدر پر خونه
هر یتیمی می گه مادر نیومد بابا به خونه
دلش در تاب و در تب - با گریه می گه زینب
بابام به من گفته یک روز
کوفیا با آل حیدر بد میشن
تموم گلای من لگد می شن
با سم اسب از رو عشقت رد می شن

مجيد احدزاده

نوحه شهادت حضرت علی علیه السلام...احدزاده



هم شب قدر و شب - شهادت حیدر است
یا فاطمه تسلیت - مصیبت حیدر است
ماتم شیر خدا شد - رکن دین آخر فدا شد
آسمان دریای خون است - فاطمه صاحب عزا شد
واویلا آه و واویلا
/./././
خـــــــرابه های کوفه - در به در حیدرند
ایتــــــام کوفه امشب - منتظر حیدرند
شاه دین گشته زمین گیر
پشت در هر کودک و پیر
یتیم کوفه به دستش
گرفته - یک کاسه شیر
واویلا آه و واویلا
/./././
گفته به عباس خود - ای ماه عالمینم
ای یل ام البنین - جان تو جان حسین
کربلا تنها شود او - کشته اعدا شوداو
رأس او از تن بریده - به روی نی ها شود او
واویلا آه و واویلا
/./././


مجيد احدزاده

زمزمه و واحد بسیار محزون شهادت حضرت علی علیه السلام.... احدزاده


بالا گرفته - تاب و تب من / / کوفه مدارا کن با زینب من
دستش رو مثل -دستم نبندی / / یک روز به اشک دخترم نخندی
از خون به رو رنگش نزن ای شهر کوفه
از روی بام سنگش نزن ای شهر کوفه
رو نیزه هاست برادرش-شلاقه روی پیکرش
شده شبیه مادرش-واویلا
سره بریده روی نی-مسیر شامو کرده طی
زینب کجا وبزم می
*******
بیا کنارم تموم احساس / / جون تو و جون حسینم عباس
مبادا گلهام پژمرده باشن / / تو باشی سیلی از کس خورده باشن
بزا سرت مثل سر حیدر دوتا شه
مبادا پای احدی به خیمه وا شه
حرم کجا نامحرما-آتش کجا و دامنا
نره به غارت خیمه ها / / واویلا
تشنه نباشه حنجری - گریون نباشه دختری
دستی نره به معجری / / واویلا
/./././
حسین زهرا بیا کنارم / / از کربلا بابا دلشوره دارم
گرد و غباری نگیره رو تو / / بابا بذار ببوسم زیر گلوتو
بابا به قرآن قامتم خمیده می شه
وقتی سرت از پشت سر بریده می شه
خنجر کجا و حنجرت-در پیش چشم مادرت
به روی نی می ره سرت / / واویلا
می ره به غارت پیکرت / / پیراهن از خون ترت
انگشت و هم انگشترت واویلا


مجيد احدزاده

زمزمه  - واحد  شهادت حضرت علی علیه السلام.... احدزاده


یه گوشه افتاده رو زمین بدون مولا
یه کیسه خـالیِ بدون نون و خرما
خرابه ها دارن نوا حیدر حیدر
با گریه می گن یتیما حیدر حیدر
نیومده چرا بابا حیدر حیدر
واویلتا واویلتا حیدر حیدر
/./././
می گه طبیب زخم مرتضی درمون نداره
هیچ داروئی فرقشو دیگه هم نمیاره
سردار خیبر تو خونه زمین گیره
رو دست بچه یتیما ظرف شیره
شبگرد کوفه دیگه داره می میره
واویلتا واویلتا حیدر حیدر
/./././
مسجد کوفه خالی از امام جماعت
علی دیگه از دست مردم شده راحت
یه روز همین کوفه میشه کوی نیزه
می رسه از هر طرفی بوی نیزه
ماه علی رو می زنن روی نیزه
واویلتا واویلتا حیدر حیدر

مجيد احدزاده

نوحه - شور شهادت حضرت علی علیه السلام...احدزاده


آقا علیه - مولا علیه
 دنیا علیه - عقبا علیه
کرم حیدر مشکل گشاست
حرم حیدرم زیب دنیاست
علم حیدر دست زهراست
حیدر مولاست
یا علی حیدر حیدر حیدر
/./././
اول علیه - آخر علیه
صفدر علیه - حیدر علیه
ولای حیدر ارزشمنده
برای شیعه ست برازنده
پایۀ دین خداونده
ارزشمنده
یا علی حیدر حیدر حیدر
/./././

مجيد احدزاده

نوحه شهادت حضرت علی علیه السلام...احدزاده


ام المصائب ، ماتم گرفته - کنار بستر احیا گرفته
از خرابه ها بین کوچه ها ناله یتیمان آید
کوفه امشب از فرقت علی سفره های بی نان دارد
آه و واویلا
/./././
روی پدر را دختر ببیند - برای بار آخر ببیند
وای اگر شود دختر علی در عزای او غم دیده
وای اگر حسن با حسین شود جامه عزا پوشیده
آه و واویلا
/./././
یتیم کوفی با قلب خسته - چشم انتظار مولا نشسته
با شنیدن ناله یتیم پشت مرتضی می لرزد
قطره های اشک روی گونۀ شاه لوکشف می لغزد
آه و واویلا
/./././
کوفه زمین غربت شد امشب
علی زغم ها راحت شد امشب
درب سوخته و کوچه های تنگ خاطر علی را آزرد
تا که فاطمه بر زمین فتاد حیدر از غم زهرا مُرد
آه و واویلا
/./././


مجيد احدزاده

نوحه شهادت حضرت علی علیه السلام...احدزاده



بابا جون - چرا چشاتو بستی
بابا جون - چرا به خون نشستی
بابا جون - بگو می مونی پیشم
چرا تو - به فکر رفتن هستی
بابا جون - زینب و تنها نگذار - منو به بارون نسپار
نگو خدا نگهدار
می روی - بدون زینب کجا - ببین حزینم بابا
نگو خدا نگهدار
باباجون مرو مرو - باباجون مرو مرو 
باباجون نگو خدا نگهدار
/./././
بابا جون - زینب دلشکسته م
بابا جون - ببین غمین و خسته م
ایشاا.... - خوب میشه زخم سرت
اونو با چادر مادر بستم
بابا جون - تو بین خواب خندیدی
محسنو خواب میدیدی-همش می گفتی زهرا
میگفتی - خاکِ روپوشت زهرا -کی زد تو گوشت زهرا
لعنت به این نامردا

مجيد احدزاده

نوحه شهادت حضرت علی علیه السلام...احدزاده


نوحه زمینه
ای چاه کوفه خدانگهدار
من می روم با چشمان خونبار
سیر از همه دنیا شدم
دیگر حاجت روا شدم
آه و واویلا
مظلوم علی مظلوم علی(2)
مظلوم علی جان
/./././
ای شهر کوفه چه شد غریبت
مسجد کوفه چه شد خطیبت
کارم شده دگر تمام
می کنم بر زهرا سلام
آه و واویلا
مظلوم علی مظلوم علی(2)
مظلوم علی جان

/./././
با زینب خود در گفتگویم
چادر زهرا باشد به رویم
ای محسنم کجائی تو
پیش پدر بیائی تو
آه و واویلا
مظلوم علی مظلوم علی(2)
مظلوم علی جان
/./././
بنشین کنارم ای عباس من
داری تو عطر و بوی یاس من
بشنو ای ماه عالمین
جان تو و جان حسین
آه و واویلا
مظلوم علی مظلوم علی(2)
مظلوم علی جان
/./././



مجيداحدزاده

نوحه شهادت حضرت علی علیه السلام



نوحه زمینه
از مصیبت در سینه می ریزد شعله غم
دیگر از بستر نمی خیزد جان عالم
کعبه امشب گردیده سیه پوش
کوچه های کوفه سرد و خاموش
بین بستر مولا رفته از هوش
وای از این غم
مولا مولا حیدر حیدر
/./././
از تماشای نیمه جانِ در بین بستر
جان به لب گشته زینب و دارد دیدۀ تر
از خرابه می آید صدائی
یا امیرالمومنین کجائی
وای از غصه وای از جدائی
وای از این غم
مولا مولا حیدر

مجيداحدزاده


واحد شهادت امیرالمومنین علیه السلام -احدزاده

واحد
صدای اذان صدای علی لحظۀ آخره
شب پر زدن شب وصل یار برا حیدره
نماز نیمه شب خداحافظ
خداحافظ زینب خداحافظ
واویلا واویلا وایلتا
/./././
صدای علی نوای علی میاد با زمزمه
با یک شاخه گل همراه محسنش رسیده فاطمه
امیر عالمین خداحافظ
حسن جان حسین خداحافظ
اومده روز وصل خداحافظ
عزیزم ابالفضل خداحافظ
واویلا واویلا


مجيداحدزاده

زمینه شهادت حضرت علی (ع) - رضارسولی

زمينه شهادت حضرت علي (ع)

 

شهنشه مسلمين – يا اميرالمومنين

 

(مولا) يه عمريه كه مبتلاطم من

 

عاشق اون صحن و سراتم من

 

خوشم آقا كه يگ گداتم من

 

(حيدر علي علي علي علي مولا)

 

ممنونم تيغ جفا – شد علي حاجت روا

 

(ا...) راحت شدم زغصه و غم ها

 

از همه كينه ها و آزارها

 

ديگه دارم ميرم پيش زهرا

 

(حيدر علي علي علي علي مولا)

 

شد آخرين لحظه ام – باز ياد فاطمه ام

 

(اي واي) چشام دوباره شد مثل دريا

 

يادم اومد زكينه اعدا

 

به پشت در ناله مي زد زهرا

 

(حيدر علي علي علي علي مولا)

 

بعد من اي نور عين – جان تو و زينبين

 

(بابا) خيلي دلم برايتان تنگ است

 

كوفه پراز آشوب و نيرنگ است

 

به روي بامشان پراز سنگ است

 

(حيدر علي علي علي علي مولا)

 

 رضارسولی

 

دریافت سبک

واحد مناجات با حضرت علی (ع) - رضارسولی

واحد حضرت علي (ع)

 

به خدا عشق شما تو پوست و گوشت و خونمه

 

دوريه از حرمت يه عمره كه بهونمه

 

ضريح قشنگ تو ، تو قاب عكس خونمه

 

براي تو من مي ميرم – توشاهي من فقيرم

 

ياحيدر علي يا مرتضي

 

تو همه لحظه ها نام تو بر لب دارم

 

با كسي غير شما نيست سري و كارم

 

اگه تو ردم كني واي به حال زارم

 

دست منو دامان تو – درد منو درمان تو

 

ياحيدر علي يا مرتضي

 

تو امير عالمي من افتخارم مي دونم

 

كوري دشمناتون اين و به عشقت مي خونم

 

تادم مرگم آقا به پاي عشقت مي مونم

 

اي شاه عالم يا حيدر – به تو مي بالم ياحيدر

 

ياحيدر علي يا مرتضي

 

چه صفايي داره اون صحن و سرا و حرمت

 

چي ميشه بازم بيام سينه زنون تو حرمت

 

من و دعوتم كني زلطف و جود و كرمت

 

تو صحن زيبات پر بگيرم - روضه بخونم برات بميرم

 

یاحیدر علی یا مرتضی

 

 رضارسولی

 

دریافت سبک

 

نوحه شب شهادت حضرت علي (ع) - سيدمحسن حسيني

 شهادت حضرت علی (ع)

شب بیست و یکم ماه رمضان

نوحه

 

ای ماه کوفه خدا نگهدار      ای چاه کوفه خدا نگهدار

غریب و دل شکسته ام من

بار سفر رابسته ام من

واویلتا آه و واویلا

******

رسیده دیگر صبح وصالم    دل اجل هم سوزد به حالم

آتش زده بر پیکر من

امن یجیب دختر من

واویلتا آه و واویلا

******

منم که چون گل می خندم امشب     دو چشم خود را می بندم امشب

رسیده عطر و بوی زهرا

من می روم به سوی زهرا

واویلتا آه و واویلا

******

گرید به حالم طبیب کوفه        شفا گرفته غریب کوفه

ای ریسمان خدانگهدار

زخم ربان خدانگهدار

واویلتا آه و واویلا

******

چشم ترمن دارد تماشا         زخم سر من دارد تماشا

من که دگر از پا نشستم

علی بی فاطمه هستم

واویلتا آه و واویلا


سيدمحسن حسيني

 

دریافت سبک

زمزمه شهادت حضرت علي (ع) - سيد محسن حسيني

شهادت حضرت علی (ع)

شب بیست و یکم ماه رمضان

زمزمه

 

از بس کـه نـالیـدم من ، افـتاده ام از ناله

می روم امشب سوی ، زهرای هجده ساله

می رود جان ز تن          این بود ذکر من

مظلومه زهرا ، مظلومه زهرا

******

به شوق دیدار گل ، مانند گل می خندم

امشب بـه شهر کوفه ، بار سفر می بندم

دردمن دواشد          حاجتم رواشد

مظلومه زهرا ، مظلومه زهرا

******

حسن به چشم پرخون ، به پیش من می ماند

سوره ی کـوثـر امشب ، بـرای من مـی خواند

از برایم حسن          کن مهیا کفن

مظلومه زهرا ، مظلومه زهرا

******

پیر و جوان کوفه ، رفتم خدانگهدار

زخم زبـان کوفه ، رفتم خدانگهدار

کوفه امشب بنال          کن علی را حلال

مظلومه زهرا ، مظلومه زهرا


سيدمحسن حسيني

 

دریافت سبک

نوحه ضربت خوردن حضرت علي (ع) - سيدمحسن حسيني

ضربت خوردن حضرت علی (ع)

شب نوزدهم ماه رمضان

نوحه

 

گریه بـه حـالم کـنـد دیـده ی تیغ جفا

مسجد کوفه ببین حاجت من شد روا

خون زخم سرم دیدنی است       نماز آخرم دیدنی است

فاطمه جان ، فاطمه جان

******

   رفته توان من و آمده جان برلبم

چسان تمـاشـا کند حال مرا زینبم

اگر ببیند زخم سرم        ترسم که بمیرد دخترم

فاطمه جان ، فاطمه جان

******

بیا ببین حل شد مشکل مشکل گشا

بیا ببین شـد سـرم از سر زانو جدا

هر طرف می رسد بوی تو        من دگر می آیم سوی تو

فاطمه جان ، فاطمه جان

******

بیا شـد دیـدنی منبر و سجاده ام

بیا مسیحا نفس از نفس افتاده ام

         غرق خون بر لبم زمزمه است       ذکر لبهایم یا فاطمه است

فاطمه جان ، فاطمه جان

******

من به فدای تو و نماز شب خواندنت

من به فدای تو و به پشت در ماندنت

دل من را تو سوزانده ای        به چه روزم تو نشانده ای

فاطمه جان ، فاطمه جان

******

گرفـته تیغ جفا بـود من و هست من

کسی نبندد دگر به ریسمان دست من

ای جوانم بیا فاطمه        ای کمانم بیا فاطمه

فاطمه جان ، فاطمه جان


                                                                        سيدمحسن حسيني


نوحه ضربت خوردن حضرت علي (ع) - سيدمحسن حسيني


ضربت خوردن حضرت علی (ع)

شب نوزدهم ماه رمضان

نوحه

 

این سیـنه ی تنـگم از نـالـه افـتاده

بر حال من می گرید مهر و سجاده

واویلا واویلا واویلا ، واویلا

******

 خون دل می ریزد از زخم سر من

دارد تـمــاشــا نـمـاز آخــر من

واویلا واویلا واویلا ، واویلا

******

 ای مسجد کوفـه بـار سـفر بستم

چشم انتظار زهرای جوان هستم

واویلا واویلا واویلا ، واویلا

******

نیلی شده از آه من ماه کوفه

دیده براهم نشسته چاه کوفه

واویلا واویلا واویلا ، واویلا

******

زینب ببیند اگـر زخـم سـر من

ترسم پیش من بمیرد دختر من

واویلا واویلا واویلا ، واویلا

******

گریان به احوال من تیغ جفا شد

عـلی بـی فاطـمه حاجت روا شد

واویلا واویلا واویلا ، واویلا


                                                                             سيدمحسن حسيني

 

دریافت سبک

نوحه ضربت خوردن حضرت علي (ع) - سيدمحسن حسيني

ضربت خوردن حضرت علی (ع)

شب نوزدهم ماه رمضان

نوحه

 

سجده گاه علی دیدنی شد       روی ماه علی دیدنی شد

 هرنگاه علی دیدنی شد

یاعلی یاعلی یاعلی جان

******

اشک چشم ترش راببینید          خون فرق سرش را ببینید

سجده آخرش راببینید

یاعلی یاعلی یاعلی جان

******

غرق خون شد رخ بی مثالش       دیدنی گشته صبح وصالش

مسجد کوفه گرید به حالش

یاعلی یاعلی یاعلی جان

******

رنگ مولای عالم پریده      خون فرقش به سجده چکیده

می رود سوی یار شهیده

یاعلی یاعلی یاعلی جان

******

این چنینش خدا می پسندد     کس دگر بر غم او مخندد

کس دگر دست او را مبندد

یاعلی یاعلی یاعلی جان

******

بسته شد هر دو چشم تر او    شد جدا از دو زانو سر او

بوسه گیرد از او دختر او

یاعلی یاعلی یاعلی جان

******

فرق مظلوم عالم دو تا شد    دیدنی روی مشکل گشا شد

عاقبت حاجت او روا شد

یاعلی یاعلی یاعلی جان


سيدمحسن حسيني

 

دریافت سبک

زمزمه واحد حضرت علي - سيد محسن حسيني


زبانحال حضرت علی (ع)

زمزمه - واحد

 

ای چاه کوفه خون دل می ریزد از چشم ترم

تنها تو می دانی و بس من از همه تنها ترم

فاطمه فاطمه فاطمه ، یازهرا

******

چشمم شده چون زمزم و افتاده ام از زمزمه

خود مانده ام چگونه من ماندم بدون فاطمه

فاطمه فاطمه فاطمه ، یازهرا

******

کی می رود از یاد من میان کوچه ماندنش

کی می رود از یاد من به پشت در افتادنش

فاطمه فاطمه فاطمه ، یازهرا

******

ای چاه کوفه بعد او علی شده خانه خراب

ای چاه کوفه بعد او هستم سلام بی جواب

فاطمه فاطمه فاطمه ، یازهرا

******

ای چاه کوفه پیش من آتش گرفته لانه ام

دیدم که محتاج عصاشد یار هجده ساله ام

فاطمه فاطمه فاطمه ، یازهرا

******

ای چاه کوفه به خدا هرگز نمی شد باورم

ای چاه کوفه بعد او من علی بی سپرم

فاطمه فاطمه فاطمه ، یازهرا


                                                                      سيدمحسن حسيني


دریافت سبک

زمزمه - واحد حضرت علي (ع) - سيد محسن حسيني


زبانحال حضرت علی (ع)

زمزمه - واحد

 

ای چاه کـوفـه من دگر یـاری ندارم

ای چـاه کـوفه من طرفـداری ندارم

من درغم و در نـاله ام  ،  ای وای ای وای

دادم زکف من لاله ام  ،  ای وای ای وای

زهرای هجده ساله ام  ،  ای وای ای وای

افتاده ام از صبروتاب  ،  ای وای ای وای

شد بسته دستم باطناب  ،  ای وای ای وای

هستم سلام بـی جواب  ،  ای وای ای وای

******

ای چاه کوفه غیرچشم ترندارم

ای چاه کوفه من دگرسپرندارم

درموجی ازغمها منم  ،  ای وای ای وای

تنهـاتـراز تـنهـا منم  ،  ای وای ای وای

عـلی بـی زهرا منم ـ ای وای ای وای

دشمن پناهم را گرفت  ،  ای وای ای وای

او تکیه گاهم را گـرفت  ،  ای وای ای ای

از من سپاهم را گرفت  ،  ای وای ای وای

******

ای چاه کوفه یارمجروحم جوان بود

یار جـوان من کـمان تر از کمان بود

من جسم خسته شسته ام  ،  ای وای ای وای

من چشم بستـه شسته ام  ،  ای وای ای وای

دست شکستـه ش ، سته ام  ،  ای وای ای وای

از دیـده خون افشانـده ام  ،  ای وای ای وای

حـدیث غم را خـوانـده ام  ،  ای وای ای وای

او رفــتـه و مـن مـانـده ام ، ای وای ای وای


                                                                           سيدمحسن حسيني


دریافت سبک

زمزمه شهادت حضرت علي (ع) - سيد محسن حسيني


شهادت حضرت علی (ع)

شب بیست و یکم ماه رمضان

زمزمه

 

آه ، زینب بیا ای دختر من        بیا کنار بستر من

شدلحظه های آخر من ، وای وای

آه ، این من و این تقدیرم امشب        بیا شفا می گیرم امشب 

در کوفه من می میرم امشب ، وای وای

کنار بستر من امشب همه بمانید

سوره ی کوثر امشب برای من بخوانید

یافاطمه یازهرا ، یافاطمه یازهرا

******

آه ، چه طعنه هائی که شنفتم      در موجی از خون تا که خفتم

فزت و رب الکعبه گفتم ، وای وای

آه ، اگر چه خود مشکل گشایم       شرمنده از تیغ جفایم

چون کرده او حاجت روایم  ،  وای وای

از آه سینه من گرفته ماه کوفه

بر غربتم بگرید همیشه چاه کوفه

یافاطمه یازهرا ، یافاطمه یازهرا

******

آه ، چهابگویم من زکینه      ازآه مانده کنج سینه

ازکوچه تنگ مدینه ، وای وای

آه ، دیدم زقرآن کوثرافتاد      ازیاس من برگ وبرافتاد

زهرای من پشت درافتاد ، وای وای

دیدم که قطره قطره اشکش چکیده می شد

دستش به دست زینب پایش کشیده می شد

یافاطمه یازهرا ، یافاطمه یازهرا


                                                                    سيد محسن حسيني

 

دریافت سبک

نوحه شهادت حضرت علي (ع) - سيد محسن حسيني


ضربت خوردن حضرت علی (ع)

شب نوزدهم ماه رمضان

نوحه

 

بخون نشسته مسجد شد دیدنی سجاده

بیـا تـماشـا زهـرا عـلـی ز پـا افتاده

می رسدازسما          بانگ واویلتا

مظلوم علی جان

******

مظلوم عالم ازخون سجاده رامی شوید

تا لحـظه های آخر یـا فاطمه می گوید

اوبه وقت سحر          بسته بار سفر

مظلوم علی جان

******

ای وای اگرکه اورا دربربگیرد زینب

با دیـدن بابایش تـرسم بمـیرد زینب

بوسه ها دخترش          زدبه زخم سرش

مظلوم علی جان

******

هم دیده ها گریان شد هم سفره ها بی نان شد

چـرا کـه غـرق در خـون تـمامـی قـرآن شـد

آسمان بی قمر         کودکان بی پدر

مظلوم علی جان

 

سيد محسن حسيني


دریافت سبک

نوحه شهادت حضرت علي (ع) - سيد محسن حسيني


شهادت حضرت علی (ع)

شب بیست و یکم ماه رمضان

نوحه

 

خون دل از سر من چکیده      این من و جان بر لب رسیده

می روم سوی یار شهیده

فاطمه فاطمه فاطمه جان

******

از دو چشمان خود خون فشانید     در کنار من امشب بمانید

سوره ی کوثر امشب بخوانید

فاطمه فاطمه فاطمه جان

******

می رسد بوی یار جوانم    می رسد بوی قامت کمانم

می رسد بوی یاس خزانم

فاطمه فاطمه فاطمه جان

******

تا سحر سجده بگذارم امشب   صد گره وا شد از کارم امشب

شد اجل یار و غمخوارم امشب

فاطمه فاطمه فاطمه جان

******

این من و آخرین ذکر یارب     من که بار سفر بستم امشب

کوفه جان تو و جان زینب

فاطمه فاطمه فاطمه جان

******

تو پریشان مکن زینبم را      دیده گریان مکن زینبم را

سنگ باران مکن زینبم را

فاطمه فاطمه فاطمه جان

******

کوفه من را که از پا فکندی      بر غم زینب من مخندی

مثل من دست او را مبندی

فاطمه فاطمه فاطمه جان


                                                                   سيد محسن حسيني

 

دریافت سبک

زمينه شهادت حضرت علي (ع) - سيد محسن حسيني

ضربت خوردن حضرت علی (ع)

شب نوزدهم ماه رمضان

زمینه

 

تیغ جفا چشمت (بگرید برایم 3)

تیغ جفا کردی (تو حاجت روایم 3)

کس دگر دستم رانمی بندد       کس دگر براشکم (نمی خندد3)

از دیده خون افشانده ام (بیا فاطمه 2)

چشم انتظارت مانده ام  (بیا فاطمه 2)

******

سحر ببین سوز و (گداز علی را3)

مسجد تماشا کند(نماز علی را3)

من دگر بی تابم خداحافظ      منبر و محرابم (خداحافظ3)

ای همسر جوان من (بیا فاطمه 2)

همسر قد کمان من  (بیا فاطمه 2)

******

با خنده می باید (که امشب بمیرم 3)

دیگـر سـر خـود را (به زانو نگیرم 2)

می روم تنها و غریبانه     کم کم از مسجد ( من سوی خانه 3)

چشم تر من دیدنی است (بیا فاطمه 2)

زخم سر من دیدنی است (بیا فاطمه 2)


سيد محسن حسيني

 

دریافت سبک

نوحه شهادت حضرت علي (ع) - سيد محسن حسيني

شهادت حضرت علی (ع)

شب بیست و یکم ماه رمضان

نوحه

 

مسجد کوفه دگر مولا ندارد

زینب کبری دگر بابا ندارد

می چـکـد اشک یتـیمـان

ای علی جان ای علی جان

******

آفتاب عمر او بر روی بام است

کار مظلوم همه عالم تمام است

می چـکـد اشک یتـیمـان

ای علی جان ای علی جان

******

پیش چشمان همه درپیچ و تاب است

آخـر عـمر سـلام بـی جـواب است

می چـکـد اشک یتـیمـان

ای علی جان ای علی جان

******

کس دگر بر اشک چشم من مخندد

کس دگر بـا ریسمان دستم مبندد

می چـکـد اشک یتـیمـان

ای علی جان ای علی جان

******

می شود نیلی ز آهش ماه کوفه

دیده بر راهش نشسته چاه کوفه

می چـکـد اشک یتـیمـان

ای علی جان ای علی جان

******

بوی زهرای جوان می آید امشب

بوی یـار قـد کمان می آید امشب

می چـکـد اشک یتـیمـان

ای علی جان ای علی جان

******

زینب کـبـری کـنار بستر او

بوسه ها می گیرد از زخم سر او

می چـکـد اشک یتـیمـان

ای علی جان ای علی جان

 

سيد محسن حسيني


زمزمه شهادت حضرت علي (ع) - سيد محسن حسيني

شهادت حضرت علی (ع)

شب بیست و یکم ماه رمضان

زمزمه

 

دخترم زینب بیا بنشین کنار بسترم

دخترم زینب بیاشد لحظه های آخرم

فاطمه یافاطمه یافاطمه یافاطمه

******

از علی مردم همه سیرند و من سیر از همه

در کنار بسترم پیچیده بوی فاطمه

فاطمه یافاطمه یافاطمه یافاطمه

******

من دگر راحت شدم از طعنه و زخم زبان

کس نمی بندد دگر دست مرا با ریسمان

فاطمه یافاطمه یافاطمه یافاطمه

******

کوفه تو زخم زبان بر دل تنگش مزنی

کوفه تو از روی بام کوفه سنگش مزنی

فاطمه یافاطمه یافاطمه یافاطمه

******

کوفه من بارسفر بسته ام و جان بر لبم

می روم از بعدمن جان تو جان زینبم

فاطمه یافاطمه یافاطمه یافاطمه

******

من که ازخون جگر چشمان خود تر می کنم

ظرف شیر آید به سویم یاد اصغر می کنم

فاطمه یافاطمه یافاطمه یافاطمه

******

من به یاد کعب نی ازسینه ناله می کنم

یاد سیلی خوردن طفل سه ساله می کنم

فاطمه یافاطمه یافاطمه یافاطمه


سيد محسن حسيني


دریافت سبک

زمينه شهادت  حضرت علي (ع) - سيد آرمان حسيني

زمينه شهادت  حضرت علي (ع)


مولا آهسته     باقلبی که شده خسته

برا امامت مسجد         عمامشو بسته

زینب میدونه          میوفته بیرون خونه

یه اتفاق بدی که          دلو میسوزونه


حالا بیا نرو به مسجد      قسم میدم تو رو به زهرا

حالا بیا نرو به مسجد          نذار بارونی بشه چشما

حالا بیا نرو به مسجد            نذار بشیم جزو یتیما


بابا تنها و    آه شبها و

چشم بارونی    یاد زهرا و ....

مولا یا مولا

-------------------------------------------

زینب حیرونه          قرآن داره میخونه

میگه خدایا بابامون     سالم بیاد خونه

تو قلبم غوغا           شبیه رفتن زهرا

گرفته دلشوره این دل       نیومده بابا


شلوغ شده باز در خونه            خودت بکن رحمی خدایا

شلوغ شده باز در خونه              نشه مث قصه ی زهرا

شلوغ شده باز در خونه               بازم شکستگی واویلا


شد خونین فرقش    با گل این فرقش

مادر پهلوش زخمی     بود این فرقش

مولا یا مولا

---------------------------------------

دلتنگ زهراس               با بچه ها دیگه تنهاس

میذاره دست حسینو            تو دستای عباس

زینب رفت از حال      شنید تا بعد یه چند سال

باید ببینه حسینو                  تو گودیه گودال


دخترم اشکاتو نگهدار     برا آتیش برای غارت

دخترم اشکاتو نگهدار     برا خیمه برا جسارت

دخترم اشکاتو نگهدار      برا تنهایی و اسارت


بابات میبینه     وقتی میشینه

شمر نامرد با     زانو رو سینه

حســـــــین
سيد آرمان حسيني



دریافت سبک

مدح حضرت علي (ع) - سازگار


در مدح مولا امیرالمؤمنین


جان را به یک اشاره مسخّر کند علی
دل را به یک نظاره منوّر کند علی
ایجاد گل ز شعلۀ آذر کند علی
یک لحظه سیر عالم اکبر کند علی
بر کائنات جود مکرّر کند علی

****

او را سزد به خلق امیری و رهبری
او آورد عدالت و قسط و برابری
تیغش رسد به چرخ گه رزم‌آوری
با ذوالفقار حیدری و دست داوری
یک لحظه فتح قلعۀ خیبر کند علی

****

افلاک را مهار کند با نظاره‌ای
بی‌مهر او به چرخ نتابد ستاره‌ای
نبود به دهر منقبتش را شماره‌ای
ابلیس را به بند کشد با اشاره‌ای
یک لحظه گر اشاره به قنبر کند علی

****

پیغمبری نبوده بدون ارادتش
کعبه هنوز فخر کند بر ولادتش
مسجد هنوز شاهد شوق شهادتش
پروردگار فخر کند بر عبادتش
چون بندگی به خالق داور کند علی

****

او ناخداست کشتی لیل و نهار را
فرمان دهد هماره خزان و بهار را
تقسیم کرده روز ازل خلد و نار را
نبوَد عجب که خلق خداوندگار را
با یک نگاه خویش ابوذر کند علی

گردون به پیش تیغ علی افکند سپر
از حمله‌اش قضا و قدر می‌کند حذر
شمشیر فتح داور و شیر پیامبر
روز از سران فتنه بگیرد به تیغ، سر
شب در خرابه با فقرا سرکند علی

****

هنگام بذل دست بوَد دست داورش
گر کوهی از طلا بود و کوهی از زرش
اول نهد طلا به کف سائل درش
نبوَد عجب به دست غلام ابوذرش
این گوی خاک را به جهان زر کند علی

****

هر جا خدا خداست علی هم بوَد امیر
خورشید را توان کشد از آسمان به زیر
از بس که بود دیو هوا در کفش اسیر
حتی شکم ز نان جوین هم نکرد سیر
با آنکه سنگ را در و گوهر کند علی

در آسمان لوای امامت بپا کند
در خاک، با خدا دل شب التجا کند
در جنگ، حفظ جان رسول خدا کند
در رزم تیغ خویش به دشمن عطا کند
در مهد، پاره پیکر اژدر کند علی
ج

****

طاقی که تا قیام قیامت نیافت جفت
جان را هماره در ره اسلام ترک گفت
از جبرئیل نغمۀ «الا علی» شنفت
در لیلة المبیت به جای رسول خفت
تا جان خود فدای پیمبر کند علی

****

شاهی که هست و بود به دستش مسخر است
با یک فقیر زندگی او برابر است
از بس که در خلافت خود عدل‌گستر است
سهم عقیل را که بر او خود برادر است
با سهم یک فقیر برابر کند علی

روزی که از خطای همه پرده می‌درند
روزی که خلق تشنه به صحرای محشرند
دل‌ها ز تشنگی چو شررهای آذرند
آنان که مست جام تولّای حیدرند
سیرابشان ز چشمۀ کوثر کند علی
ج

****

دارد ز قلب خاک حکومت بر آسمان
بر دستش اختیار مکان داده لامکان
گردد به گردش نگهش محور زمان
دست خداست با سر انگشت می‌توان
افلاک را هماره مسخّر کند علی

****

دین یافت از ولادت شیر خدا کمال
بی‌مهر حیدر است مسلمان شدن محال
عالم به او و او به خدا دارد اتکال
در عین بندگی به خداوند ذوالجلال
اعجاز، همچو خالق داور کند علی

آدم سرشته شد گلش از خاک پای او
کس را چه زهره تا که بگوید ثنای او
مداح او کسی است که باشد خدای او
اکسیر معرفت طلب از کیمیای او
شاید مس وجود تو را زر کند علی

****

دنیا ندیده مثل علی راست قامتی
در هر دلی بپاست ز شورش قیامتی
هر نقطه را بوَد ز ولایش علامتی
هر لحظه ریزد از سر دستش کرامتی
جود از نیاز خلق، فزون‌تر کند علی

****

دل از خیال منظر حسنش صفا گرفت
باید از آن جمال نشان خدا گرفت
حق از نخست، عهد ولایش ز ما گرفت
روزی که تیرگی همه جا را فراگرفت
ما را شراب نور به ساغر کند علی

روز جزا که هست همان روز سرنوشت
هرکس به حشر می‌دروَد هر چه را که کشت
بخشنده می‌شوند همه کرده‌های زشت
روید ز شعله‌های جهنم گل بهشت
گر یک نگه ز دور به محشر کند علی

****

مهر قبول توبۀ آدم به نام اوست
موسی به طور همسخن و همکلام اوست
از قله‌های وهم فراتر مقام اوست
امر قضا به حکم خدا در نظام اوست
تا در نظام خود چه مقدّر کند علی

****

مدح علی است کار خداوند ذوالجلال
اینجا تمام عالم خلقت کرند و لال
بی‌لطف او به کس نبوَد قدرت مقال
«میثم» چو دم زنی ز ثنای علی و آل
هر دم تو را عنایت دیگر کند علی

غلامرضاسازگار

شهادت حضرت علي - سازگار


زخم نهان امشب چه سینه‌سوز است بانگ اذان مولا
خیزد صدای تکبیر از عمق جان مولا
از لحظه‌های افطار در شوق وصل دلدار
بر چهره می‌درخشید اشک روان مولا
مولا گشوده آغوش بهر وصال جانان
قاتل به مسجد آید بر قصد جان مولا
زهرا کنار محراب با ذکرِ واعلیّا
یا فاطمه است امشب ورد زبان مولا
زخم سرعلی را دیدند اهل مسجد
دردا که نیست پیدا زخم نهان مولا
ای نخل‌ها بگریید ای چاه‌ها بنالید
دیگر علی ندارید ای دوستان مولا
حق علی ادا شد فرق علی دو تا شد
سرهایتان سلامت ای خاندان مولا
ای دوستان بیایید با من به شهر کوفه
تا سر نهیم امشب بر آستان مولا
ریزید ای یتیمان در سفره‌های خالی
خون جگر به جای خرما و نان مولا
«میثم» دگر امیدی در ماندن علی نیست
از دست رفته دیگر تاب و توان مولا


غلامرضاسازگار

شهادت حضرت علي - سازگار

زخم جگر
قتل علی است خاک مصیبت به سر کنید
همچون یتیم گریه برای پدر کنید
ای نخل‌‌های کوفه ببارید خون دل
شب را به یاد غربت مولا سحر کنید
ای خاندان وحی خدا صبرتان دهد
امشب به جای خالی مولا نظر کنید
اکنون که زخم فرق علی را طبیب بست
بر زخم سر نه، گریه به زخم جگر کنید
هر چند اشک مرهم زخم سر علی است
خواهد که یاد فاطمه‌اش بیشتر کنید
آید صدای نالۀ «العفوِ» او به گوش
شب کز کنار نخلۀ خرما گذر کنید
ای اهل کوفه هر چه علی از شما کشید
جبران آن به عترت خیرالبشر کنید
فردا اگر رسد ز در و بام، سنگشان
خود را برای یاری زینب سپر کنید
فردا بر اهل‌بیت تصدّق نیاورید
شرم و حیا ز عترت پیغامبر کنید
خوانید شعر «میثم» و ریزید خون ز چشم
جان را میان آتش دل شعله‌ور کنید
غلامرضاسازگار

شهادت حضرت علي - سازگار


یک زخم به خون شستند بیت ذات پاک حقتعالی را
الا ای اهل عالم عاقبت کشتند مولا را
چه دیدید از علی جز مهربانی مردم دنیا
چرا کشتید آن تنهاترین تنهای دنیا را
شما با کشتن مولا امیرالمؤمنین کشتید
محمّد را علی را انبیا را بلکه زهرا را
بگرد ای ماه از خون جگر اخترفشانی کن
خبرکن زین مصیبت چاه و نخلستان خرما را
الا ای داغداران علی آیید در کوفه
تسلا در غم مولا دهید آن پیر اعما را
ز پا افتاد با رخسار خونین بت‌شکن مردی
که در بیت خدا بگذاشت بر دوش نبی پا را
فلک یک زخم بر فرق امیرالمؤمنین دیدی
ندیدی بر دل مجروح او زخم زبان‌ها را؟

طبیبا جای مرهم اشک ریز از دیدگان خود
علی از دست رفته کن رها دیگر مداوا را
علی روز ولادت بوسه زد بر دست عباسش
شب قتل علی عباس بوسد دست بابا را
اگر آلوده‌ای «میثم» چه غم داری علی داری
خدا بخشد به روی غرقه در خون علی، ما را


غلامرضاسازگار

شام غريبان - سازگار


شام غریبان

کوفه شده در ماتمت شام غریبان یا علی
چون گیسوی زینب بوَد عالم پریشان یا علی
دردا که همچون فاطمه آرام و مخفی از همه
شب گشت درخاک زمین جسم توپنهان یاعلی
تو روح قرآنی علی، تو شاه مردانی ولی
مردی ندیده مثل تو ظلم فراوان یا علی
طفل یتیم بی‌غذا قوتش شده اشک عزا
امشب صدایت می‌زند با چشم گریان یا علی
دیدم به اشک غربتت بنوشته روی تربتت
عمر تو با خون جگر آمد به پایان یا علی
سر بر زمین بگذاشتی ای کاش زهرا داشتی
بودند بالای سرت عمار و سلمان یا علی
فرقت دو تا شد غم مخور از هم جدا شد غم مخور
با اشک زهرا می‌شود زخم تو درمان یا علی

رویت تو از خون لاله‌گون محراب شد دریای خون
فرق تو از هم باز شد مانند قرآن یا علی
اجر محبت‌های تو شمشیر زهرآلوده شد
خون دلت شد از جبین جاری به دامان یا علی
نخلی که با سوز و گداز خواندی کنار آن نماز
امشب ز هجرت می‌برد سر در گریبان یا علی
دل گشته دریای غمت شب خیمه ای از ماتمت
گردیده روز «میثمت» شام غریبان یا علی‌

غلامرضاسازگار

مدح حضرت علي - لطيفيان

مدح حضرت علي


مِنّتِ زلف تو دارم که گرفتارم کرد

گوهر مهر تو اینگونه خریدارم کرد

کافری بیش نبودم عَلَوی ام کردی

نفس عشق شما بود که بیدارم کرد

کار و بار ِدلم از مِهر شما سکه شده

عاقبت عشق ، مرا شُهره ی بازارم کرد

تا قیامت به خدا گردن من حق دارد

آن کسی را که سر کوی تو بیمارم کرد

سایه ی لطف خودت را ز سرم کم نکنی

برکت سایه ی تو لایق دربارم کرد


کیمیایی بنما تا زرّ نابم سازی

اربعینی بطلب تا که شرابم سازی


ای علمدار خدا صاحب شمشیر دو سر

اسدالله ترین ای زره پیغمبر

هر کسی در پی آن است به جایی برسد

سر نهادن به کف پای تو مارا خوشتر

یکی از پا به رکابان حریمت حمزه

گوشه ای از سَکَنات و وَجَناتت جعفر

ضربه ای را که تو در غزوه ی احزاب زدی

از عبادات ملک،جن و بشر سنگین تر

کس جلودار تو ای حیدر کرار نبود

شاهد قدرت بازوی تو باب الخیبر

بی سبب نیست که عباس زره میپوشد

در دلِ علقمه میگفت اناابن الحیدر


یل شمشیر زن قطب جهان میباشی

اسدالله زمین شیر زمان میباشی


قامتی نیست که در پیش قدت تا نشود

ملکی نیست که تا پیش قدت پا نشود

به خداوند قسم دور حریمت مریم

گر نیفتد ز نفس مادر عیسا نشود

هر کسی قنبرتان را به تمسخر گیرد

به زمینی تو بکوبیش دگر پا نشود

تا که تو آب بر این نخل رطب میریزی

خار این نخل محال است که خرما نشود

من دخیل حرم شاهِ نجف میباشم

هو مدد گر گره ی نوکریم وا نشود

 

هر کسی خادم دربار تو در عالم نیست

میتوان گفت که از سلسله ی آدم نیست

         علی اکبر لطیفیان

مدح حضرت علي (ع)


آنان که بحر را به نظر در سبو کنند

آیا شود سبویِ مرا زیر و رو کنند؟

دل را حرارتِ غم ِ تو کم نمیشود

مارا اگر به چشمه ی زمزم فرو کنند

فریادِ أنت ربیَّ الاعلی کنم بلند

در حشر اگر مرا به علی روبه رو کنند

فردا که هر کسی به کَفَش هست نامه ای

مارا به گریه یِ غم تو شستشو کنند

ما طفل ِ خاک باز ِ تو هستیم یا علی

مارا بگو ز خاک نجف جستجو کنند

دامانِ کهنه ی من ِ ژولیده را بگو

با دستهای خسته ی زهرا رفو کنند


عمر ِ گدایی من و سلطانی ات یکیست

آنگونه که خدا و مسلمانی ات یکیست


ای شاهِ تاج دار ِ قریشی حرم تویی

نوروزْ نام توست که عیدِ عجم تویی

سِنِّ تو با خدایِ تو تطبیق داده ایم

آنکس که نیست سابقه اش با عدم تویی

گودال تو رفیع ترین جایِ عالم است

آنکس که زد به قلّه ی عالم علم تویی

سلطانیِ تو بر همه عالم مُسَلَم است

جمله رعیّتیم و فقط محتشم تویی

عالم قلمرو ِ تو و اولاد فاطمه ست

شیری که نیست بیشه یِ او جز کرم تویی


رویِ جهاز ِ اینهمه اُشتُر چه میکنی؟

بر رویِ دستِ بحر ِ تفکر چه میکنی؟


از یک خروش ِ تیغ ِ شه تاجدار ِ ما

حق گفت لافتی پی ِ شرح ِ نگار ِ ما

تاریخ را نبی سر ِ دستش گرفته است

جمع است چون رُسُل همه در رویِ یار ِ ما

من که صمد پرستم و ذکرم صنم صنم

شادم بُتی چنان تو بُوَد کردگار ِ ما

عالم مجالِ جلوه یِ یک نوکر تو نیست

باشد به حشر جلوه یِ دُلدُل سوار ِ ما

غالب ترین اسد که شناسم تویی علی

ای نعره ی برائتِ تو راهکار ِ ما


خلاقیّ و به جایِ خدا تکیه داده ای

هم کعبه ساز و کعبه و هم کعبه زاده ای


یا قاهرَ الْعَدُوْ که به جولان نشسته ای

یا والیَ الْوَلی که به احسان نشسته ای

چوپانِ مکه را به ظهور ایستاده ای

با انبیا اگر چه تو پنهان نشسته ای

گویند گفته ای که بهین روز ِ تو بُوَد

امروز که به مَسنَدِ سلطان نشسته ای

خیبر کَنی که حمل ِ قشون میکند تویی

تو فوق شأن آدم و انسان نشسته ای

قرآن چو گفت:حق سر ِ عرش است از تو گفت

رحمانی و به مَسنَدِ رحمان نشسته ای


یا غافِرَ الذُنوبْ تَعالَیتُ یا علی

یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی


ای منبر تو دستِ رسولِ خدا علی

ای بر فراز ِ دستِ شه انّما علی

تو پیش ِ آب تشنه یِ ارشادِ مردمی

جانها فدایِ این همه مِهر ِ تو یا علی

جایی دگر علیِّ دگر تشنه کام ماند

بر رویِ دست پادشه کربلا علی

میخواست تا که مایه یِ ارشاد دین شود

نور گلو عیان شد از آن با وفا علی


بیچاره شد ربابِ دل آشفته یِ حسین

تا دید آن عزیز ِ به خون خفته یِ حسین

مدح حضرت علي - صرافان

مدح اميرالمومنين

ذوالفقاری که حق به لب دارد

روح از مشرکان طلب دارد

ذوالفقاری که برق تا می‌زد

لشکری صف نبسته جا می‌زد

شکل لا بود و از فنا می‌گفت

با علی بود و از خدا می‌گفت

تا که در دستهای حیدر بود

صحنه‌ی رزم، روز محشر بود

تیغ در پنجه‌های حیدر گشت

یک نفر آمد و دو تا برگشت

تیغش از بس سبک رها شده بود

تن دوان بود و سر جدا شده بود

تن دوان بود و بی خبر که چه شد؟

در هوا گیج مانده سر که چه شد؟

تا علی عزم سر زدن کرده

ملک الموت هم کم آورده

ضربدر بین ضربه‌ها می‌زد

اینچنین سر دو تا دو تا می‌زد

با هم افتد دو سر، نگو لاف است!

کمترش پیش حیدر اسراف است

شیر مست است و تیغ در دستش

جام در دست و عشق سر مستش

شور مولاست این ولی از توست

فاطمه! مستی علی از توست

شاعر: قاسم صرافان

مدح حضرت علي - لطيفيان


امام علی(ع)-مدح و مناجات


قسمتم نیست بال و پر بدهند

به من از آن طرف خبر بدهند

جگرم را وسط گذاشته ام

به همه گفته ام نظر بدهند

به خدا گریه می کنی تا صبح

شرح حال مرا اگر بدهند

من از این در نمی روم هر چند

جای این در هزار در بدهند

چند تا مثل من خبر داری؟!

پای تو حاضرند سر بدهند

دردسر مایه ی کمالات است

نذر کردیم دردسر بدهند

ای امیر نجف به نفع تو نیست

عاشقانت اگر ضرر بدهند

درد و دل کردن تو را اغلب

به گدایانِ خون جگر بدهند

خاک پای تو قیمتش عرش است

پس نباید به جاش زر بدهند

چه کسی دیده هفت عالم را

همه اش را به یک نفر بدهند

***

آفریده شدم برای علی

تا بیفتم به دست و پای علی

این که ما از چه آفریده شدیم

علتش هست خاک پای علی

جان سائل چه ارزشی دارد

جان پیغمبران فدای علی

صد هزار آفتاب می ریزد

با تکان خوردن عبای علی

هم علی می شود علی خدا

هم خدا می شود خدای علی

این صدای علی صدای خدا؟

یا صدای خدا صدای علی؟

هم نشسته علی به جای خدا

هم نشسته خدا به جای علی

لطف معراج مصطفی این بود

شد صدای خدا صدای علی

عرش را شرع را شریعت را

همه را آفریده با "یه" علی

ذکر بالا سرش حسین بُوَد

پس نجف هست کربلای علی

انا مشتاق به جوار نجف

انا محتاج به دعای علی

بچه های بزرگ و كوچكمان

همه قربان بچه های علی

دست مولا و چادر بی بی

دست ما و نخ عبای علی

چه مقامی ست که هزاران بار

می شود فاطمه فدای علی


علي اكبر لطيفيان

مدح حضرت علي (ع) - خوشزاد

امام علی(ع)-مدح


بر بلندای فلک ذکر ملائک یا علی ست

هر که گوید یا علی، در روز محشر با علی ست

در طواف کعبه گر با دیده ی دل بنگری

هر طرف آئینه ای باشد کزان پیدا علی ست

گر خدا خوانم علی را، کفر باشد کفر محض

به که گویم المثنای حق یکتا علی ست

ای یهودی، ای مسیحی، ای مسلمان، ای فلان!

رکن کعبه، چلچراغ مسجد الاقصی علی ست

در شب معراج احمد نور از لب نور بود

دید در افلاک، ماه لیلة الاسرا علی ست

مردگان دم می گرفتند ز عیسای مسیح

غافل از آن که مسیحای دو صد عیسی علی ست

اوست سرّ اسم اعظم، واقف است او بر امور

راز پنهان در عصای پنجه ی موسی علی ست

با علی بودن علو و عزت و آزادگی ست

جبرئیل عرش را استاد بی همتا علی ست

خواستگاران فراوان داشت دخت مصطفی

از خدا دستور آمد همسر زهرا علی ست

بر فراز آسمان ها هم حکومت حق اوست

حاکم و فرمانروای عالم بالا علی ست

قدرت کل دُوَل، از ناخن او کمتر است

امپراطور بلند آوازه ی دنیا علی ست

از غدیر خم چه می دانی؟، نمی دانی بدان

بعد پیغمبر امام و رهبر و مولا علیست

ای که هی دم می زنی از اولی و دومی

بشنو ای ابله، ولی مسلمین تنها علی ست

اوست باب الّه، باب العشق، باب المعرفت

شیعیان باب گرام زینب کبری علی ست

تا ابد پروندۀ شیعه بدون خدشه است

قاضی دیوان کیفر، صاحب الامضاء علی ست


سيد حسن خوشزاد