مصاحبه با حسين طاهري فرزند حاج محمدرضاطاهري(بخش سوم)

امام رضا(ع)-مدح و ولادت
باز در عرش خدا ولوله بر پا شده است
دری از عرش به سمت دل ما وا شده است
ازدحام است درِ بیت امام هفتم
جن و انس و ملك آنجاست چه غوغا شده است
مهدي نظري
به ادامه مطلب برويد
امام رضا(ع) - مدح
مهرت نشسته بر دل من ایهالرئوف
هستی تمام حاصل من ایهالرئوف
عشق تو گشته قاتل من ایهالرئوف
نامت علاج مشکل من ایهالرئوف
عليرضاخاكساري
به ادامه مطلب برويد
سرود ولادت ثامن الائمه حضرت رضا(ع)
ميون هفت آسمون ، چه شور و غوغاشده
كه شب تولد ، آقامون رضاشده
خبر اومده زعرش خدا – شده غصه و غم از دل جدا
بياريد نذري و قربوني چون – اومده ضامن آهو رضا
ياعلي ياعلي موسي الرضا
رضارسولی
شعر آذري مناجات با امام رضا(ع)
مشکلدیم ای خسرو خوبان مدد ایله
ای دردلره درمان منه بیر ان مدد ایله
گلمور قلمیم یازماقا چون شانوه چاتماز
وصف ایلماقا یوخدی کی امکان مدد ایله
هوشمند
به ادامه مطلب برويد
امام رضا(ع)-مدح و مناجات
معمار می شوی و بنای تو می شوم
مانند یک ضریح برای تو می شوم
قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن
بیمارم و دخیل شفای تو می شوم
علي اكبر لطيفيان
به ادامه مطلب برويد
سرود ولادت امام رضا(ع)
امشب دل ما پرزده ایوان خراسان
امشب می خونم برای سلطان خراسان
همه ی فرشته ها ذکر هوالهو می خونن
همه بلبلا برا ضامن آهو می خونن
یامولا یاسلطان
یوسف حق پرست(غریب)
سرود ولادت علی ابن موسی الرضا(ع)
السلام ای شمس عالم ای گل ماه خراسان
السلام ای جان زهرا ای شهنشاه خراسان
فلک دیوانه اش - ملک پروانه اش
سلاطین سائل - در کاشانه اش
علی موسی الرضا
يوسف حق پرست(غريب)
امام رضا(ع) حضرت معصومه(س)
قم جلوه ای از جنت اعلا باشد
ایران همه در سایه مولا باشد
مابین قم و مشهد حضرت رضا
بین الحرمین کشور ما باشد
یوسف حق پرست(غریب)
امام رضا(ع) - مناجات
من آمدم و رشته بر آن پنجره بستم
در گوشه اي از صحن گوهرشاد نشستم
يا حضرت ثامن الحجج با همه گفتم
من نوكر كوي پسر فاطمه هستم
يوسف حق پرست(غريب)
امام رضا(ع)-مدح و ولادت
دل اگر دیده به دلدار نبندد چه کند
دیده گر از کرمت بار نبندد چه کند
تا دل سوخته را مثل تو دلداری هست
دل اگر دیده ز اغیار نبندد چه کند
محمودژوليده
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس
آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس
سيد حميدرضابرقعي
به ادامه مطلب برويد
سرود ولادت امام رضا (ع)
امشب مي باره از آسمون نم نم بارون
از مقدم آقامون شده دنيا گلستون
تو همه نه تا فلك نغمه ي ياهو پيچيده
آي گرفتارا بياين ضامن آهو رسيده
يامولا گل زهرا
رضارسولي
سرود ولادت حضرت علي ابن موسي الرضا(ع)
شور
عزيز دل مادري ------ تو اصل مي و ساغري
ای گل باغ مصطفا ------ تو نجل پاک حيدري
تو فخر زميني - مه جبيني - شافع روز محشري
با ولادتت آقا - دلاي ما آباده
كبوتر دلهامون - تو صحن گوهر شاده
مددي يا مولا گل زهرا گل زهرا رضا
رضارسولي
سرود ولادت امام رضا(ع)
با بای خیال دوباره تو شهر طوسم
عکس ضریح امام رضا رو می بوسم
یاضامن آهو – ای لاله خوشبو
باقلب گرفتار – می کنه دلم به شمارو
یاضامن آهو مددی یاضامن آهو
مجيداحدزاده
سرود ولادت امام رضا(ع)
کیه که هستیمونه – ضامن آهو رضا
امام مهربونه – ضامن آهو رضا
ضامن آهو رضا
مجيداحدزاده
یانجمه یانجمه بزن تبسّم | بر ماه رخسار امام هشتم | ||
بوســه زن وجــه خــدا را | مـــاه رخســــار رضــــا را | ||
در بغـل بگـرفتی امشــب | هشتمین شــمس ولا را |
یا رضا عیدت مبارک (2) |
هوالحـق هوالحـی هوالحـی هوالهو | عیـان گشته جمـال رضا ضامن آهو |
رضا ضامن آهو (4) |
صلی الله علیک یا علیّ بن موسی الرضا المرتضی
ما شیعه ایم و مهر علی آبروی ماست
آیینه ایم و جلوه ی او نقش روی ماست
شکر خدا که گرم هیاهوی حیدریم
شکر خدا که ذکر علی گفتگوی ماست
به ادامه مطلب برويد
امام رضا(ع)-ولادت
یک روز، صبح زود، ازل بود یا ابد
فرقی نمی کند، سر این راه نا بلد
پا کردم عقل را و بسی راه، دور شد
نزدیک بود گم کندم کفش بی خرد
یک روز، صبح زود رسیدم که : اَلسلام
یک روز، صبح، جای صنم گفتم : الصمد
(12بند) - شعر ولادت امام رضا(ع)
بند اول
یم توحید! گوهر آوردی
بــارک الله نجمـه امشـب آفتــاب آوردهای | وجــه ناپیــدای حــق را بینقـاب آوردهای | ||
در تــراب امشب جمــال بوتــراب آوردهای | یـا بــه دامــن احمـد ختمی مآب آوردهای | ||
از دل دریـــای رحمــت درِّ نــــاب آوردهای | گل به دست خودگرفتی یاگلاب آوردهای؟ |
با جـلال آمنـه مرآت احمد زادهای |
در حقیقت عالم آل محمّد زادهای |
غلامرضاسازگار
به ادامه مطلب برويد
شعر ولادت امام رضا(ع)
دوباره مادر احمد پیامبر زاده
و یا که بنت اسد حیدری دگر زاده
و یا که فاطمه شبّیر یا شبر زاده
یم وسیع ولایت مگر گهر زاده
غلامرضاسازگار
به ادامه مطلب برويد
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشت الهی سحر کنید
با زائرین این حرم الله سر کنید
مدح رضا چو آیهٔ قرآن ز بر کنید
عید بزرگ شیعهٔ آل پیمبر است
میلاد هشتمین حجج الله اکبر است
غلامرضاسازگار
به ادامه مطلب برويد
امام رضا(ع)-ولادت
صبحدم برخواست بر عرش از زمین بانگ خروس
گفت: تابید ای ملایک جلوۀ شمسالشموس
آسمان! بر خاک سینای ولایت خاک شو
ماه! از گردون فرود آ ماه موسی را ببوس
غلامرضاسازگار
به ادامه مطلب برويد
امام رضا(ع)-ولادت و مدح
مه ذیقعده! چو خورشید مقام آوردی
که شب یازدهم، ماه تمام آوردی
«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی»
که درخشیدی و با خویش، امام آوردی
غلامرضاسازگار
به ادامه مطلب برويد
امام رضا(ع)-ولادت و مدح
صبح است و در بزم چمن هر گل تبسم می کند
باغ از طراوت حسن یوسف را تجسم می کند
ساقی می باقی به کف مطرب ترنم می کند
موج نشاط و عشق چون دریا تلاطم می کند
شفق
به ادامه مطلب برويد
امام رضا(ع) - ولادت
آسمان بر آن شده تا با زمین ساغر زند
مهر خندد بر مه و مه خنده بر اختر زند
عرشیان را مرغ دل سوی مدینه پر زند
حضرت روح الامین بیت الولا را در زند
غلامرضاسازگار
به ادامه مطلب برويد
امام رضا(ع)-ولادت
مژده ای اهل رضا روی رضا پیدا شد
جلوه ی حسن الهی به فضا پیدا شد
ضعفا روی به گلزار ولایت آرید
که گل روی معین الضعفا پیدا شد
غلامرضاسازگار
ادامه شعر در ادامه مطلب
امام رضا(ع)-ولادت
هر دل صدای آمدنت را شنیده است
با صد هزار امید،به سویت پریده است
در ازدحام این همه عاشق حریم تو
زیباترین تجلی عشق و عقیده است
سيدهاشم وفايي
به ادامه مطلب برويد
امام رضا(ع)-ولادت
ای تو را از قـادر منـان سـلام الله نجمـه!
از تمـام عـالم امـکان سـلام الله نجمـه!
از تمام آسمانهـا از مه و خورشید و انجم
از ملک از حـور، از انسان سلام الله نجمه!
غلامرضاسازگار
به ادامه مطلب برويد
امام رضا(ع)-ولادت
رسد ندای تفاخر ز خاک بر افلاک
چنان که ماه ز حسرت کند گریبان چاک
ستارگان همه امشب برید سجده به خاک
به احترام عزیز دل شه لولاک
غلامرضاسازگار
به ادامه مطلب برويد
شعر آذري مناجات با امام رضا(ع)
قربان اولوم جلالتیوه یا ابا الحسن
چوخ شائقم زیارتیوه یا ابا الحسن
مین بیر آدیله آدلانوب ا... لایَنام
اسم رضادی مظهری بو آدلاری تمام
ای اسمی اسم اعظم حق، ای شه اَنام
عاجزدی عقل مدحتیوه یا ابا الحسن
مرحوم حسيني
رباعي حضرت معصومه(س)
باغ حرم تو گلشن رضوان است
قم، جلوه ای از تجلی ایمان است
بین حرم تو و امام هشتم
بین الحرمین کشور ایران است
سيدهاشم وفايي
سرود ولادت حضرت معصومه (س)
مسجدي
آسمان و زمین شد چراغان
حضرت فاطمه گشته خندان
آمده دلبر و جان جانان
فاطمه فاطمه یا معصومه
ای حریم تو عرش معلا
خادم هر رواق تو موسی
زائرت گشته زائر زهرا
فاطمه فاطمه یا معصومه
ای شفیعه ی فردای محشر
ای که هستی تو ثانی کوثر
آمدی دخت موسی بن جعفر
فاطمه فاطمه یامعصومه
منبع جود و راه سخاوت
قسمتم کن زباب عنایت
کربلا - یک دهه ی کرامت
فاطمه فاطمه یا معصومه
رضا رسولی
سرود ولادت حضرت معصومه (س)
تو آسمون هفتمی - تو مهر مهر هشتمی
تو مثل امام رضا - قبله دل مردمی
آیینه ی زهرا - اخت الرضا - ملیکه ی شهر قمی
می کشونه دست حق - طرف تو دلها رو
تو زیارتت گنجوند - زیارت زهرا رو
××××××××××××
سلاله ی پیغمبری - تو نور دل حیدری
تو خود خود فاطمه - دخت موسی جعفری
میوه ی بهشتی - سرنوشتی - امام رضا رو خواهری
هوای حریم تو - هوای بهشت داره
کنار ضریح تو - صفای بهشت داره
مجید احدزاده
ولادت حضرت معصومه (س)
سرود
شده جهان پرِ زمزمه ، اومده ثانی فاطمه
شب شب عاشقی ، شب شیداییه
حال و هوای دل ، امام رضاییه
دلای عاشقا جه بی قراره ، (آخه دهه ی كرامته)۲
ده روز از آسمونا گل می باره ، (آخه دهه ی كرامته)۲
شده جهان پرِ زمزمه ، اومده ثانی فاطمه
شب شب عاشقی ، شب شیداییه
حال و هوای دل ، امام رضاییه
******
شفیعه ی روز محشر رسیده ، (داره از آسمون گل می باره)۲
دخت موسی بن جعفر رسیده ، (داره از آسمون گل می باره)۲
شده جهان پرِ زمزمه ، اومده ثانی فاطمه
شب شب عاشقی ، شب شیداییه
حال و هوای دل ، امام رضاییه
******
حور و ملائك همه می خندن ، (ز مقدم اخت الرضا)۲
شهر مدینه رو آذین می بندن ، (ز مقدم اخت الرضا)۲
شده جهان پرِ زمزمه ، اومده ثانی فاطمه
شب شب عاشقی ، شب شیداییه
حال و هوای دل ، امام رضاییه
رضارسولی
شجر نور، نوبر آورده
بحر توحید، گوهر آورده
آسمان ولایت و عصمت
بهر خورشید اختر آورده
لالهای سرزده که از فیضش
صد بهار معطر آورده
دختر آورده بانوی اسلام
یا که بر خلق مادر آورده
نجمه، خورشید عالم افروزی
غلامرضاسازگار
براي ملاحظه ادامه اين شعر به ادامه مطلب برويد .
سرود ولادت حضرت معصومه(س)
چشم آسمون دوباره به سوی قمه
مژده عاشقا میلاد بانوی قمه
بانوی کرامت -- ای باب شفاعت
بیا و تو قسمت ما کن -- یه نمی از اون یم رحمت
یا اخت الرضا مددی یا اخت الرضا
امشب آسمون بارونی شده دوباره
بارون می زنه رو صورت هر ستاره
قلبم شده راغب -- منو دل مجنون و تائب
می بره تا جایی که جنت -- برا زائراش شده واجب
یا اخت الرضا مددی یا اخت الرضا
مجید احدزاده
سرودحضرت معصومه (سلام الله علیها)
السلام اي حضرت معصومه جان ما فدايت
آسما نيها همـه جاروكش صحن وسرايت
منم خاك درت ، غلام و نـوكرت
شده واجب بهشت ، براي زائرت
الا يا فاطمه الايا فاطمه (2)
دختر موسي ابن جعفر جان ايران وجهاني
خواهـر خورشيد هشتم ،آن امام مهرباني
دلم بيمار تو ،ذليل وخار تو
تمـام انبياء ،همـه زوار تو
الا يا فاطمه الايا فاطمه (2)
دست ما ودامن تو ،جان زهرا جان حيدر
اي اميد شيعيان در روز وا انفساي محشر
تو جان حيدري،گل پيغمبري
شفيع ماهمه،به روز محشري
الا يا فاطمه الايا فاطمه (2)
از مدينـه آمـدي بهر ملاقات رضايت
لحظه لحظه جان ما ايرانيان بادا فدايت
دل ما سوي تو فداي روي تو
همه كَرِّوبيان ،اسيـر كوي تو
الا يا فاطمه الايا فاطمه (2)
×××××××××××××××××××××××××××××
سرود حضرت معصومه (سلام الله علیها)
السلام ای هستی ما،دختر موسی بن جعفر
یـادگـار حضـرت صدیقه وجـان پیمـبر
شب میلاد تو دلم آبـاد تو
به قربان تو و همه اجداد تو
مدد یا فاطمه مدد یا فاطمه(2)
کشور ایران مـا را تـا قیامت لنگری تو
در میان ظلمت شب می کنی روشنگری تو
دلم بیـمـار تـو ذلیل و زار تو
ملائک روزوشب همه زوار تو
مدد یا فاطمه مدد یا فاطمه(2)
حوزه های کشور ما هر چه دارند از تو دارند
بی وجودت صد هزاران فیضیه نوری ندارند
الا ای جان ما توئی جانان ما
تـوئی آرامش همه ایـران ما
مدد یا فاطمه مدد یا فاطمه(2)
ما که از این نقشه های دشمنان باکی نداریم
ما علی موسی الرضا و حضرت معصومه داریم
بهشت ما قم است پناه مردم است
امـید ما همـه امام هشتم است
مدد یا فاطمه مدد یافاطمه(2)
فیضیه هم هر چه دارد،از عنایات تو دارد
بی عنایات تو درس حـوزه معنایی ندارد
مـرا تاج سری گل پیـغمبـری
صفای شهر قم رضا را خواهری
سرود ولادت حضرت معصومه(س)
غم رفت و موسم خنده شد امشب
خاطر زهرا زنده شد امشب
دختر موسی جعفر اومد
امام هشتم و خواهر اومد
باز بوی یاس بوی مادر اومد
(فاطمه فاطمه فاطمه اخت الرضا)
چراغونیه شهر ولایت
بیاین بریم قم برا زیارت
یه دنیا شور و صفا می گیری
هرچی می خوای به خدا می گیری
عیدی از دست رضا می گیری
فاطمه فاطمه اخت الرضا
تو جشن این عید نو رسیده
بوی امام رضا رسیده
راهی مسجد گوهر شادم
گوشه ی پنجره ی فولادم
زمزمه یا رضا سردادم
یارضایارضا مولا مولا
مجید احدزاده
اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله
نشسته بر سر راه تو یا ولی الله
به انتظار پناه تو یا ولی الله
فقط نه اینکه برای تو مرثیه دارد
یکی دو دفتر اشعار مدحیه دارد
حدیث فضل تو اذکار هرشب شیعه
همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه
تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه
الا امیر و علمدار مکتب شیعه
به لطف کرسی درس تو جعفری شده ام
من از دعای شما بوده حیدری شده ام
تو عشق هر دل مجنون و عاشقی مولا
اصول دینی و قرآن ناطقی مولا
و ماورای تمام حقایقی مولا
تویی که پیر و مراد نوابغی مولا
دو دست خالی من هم گدای دستان ات
سرم فدای تو و "جابر بن حیان" ات
خوشابه حال دلی که فقط اسیر تو شد
اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد
خوشا به حال کسی که "ابوبصیر" تو شد
میان آن همه ، شاگرد سربه زیر تو شد
هر آن که سوی تو آمد اداره اش کردی
هر آن که عاشق تان شد "زراره" اش کردی
ششم ستاره ی دنباله دار زهرایی
ششم مربی فقه و اصول دنیایی
ششم ترانه ی زیبای آسمان هایی
ششم مقرب محبوب حق تعالی یی
فقط نه جان جهان و جهان جان هستی
هماره مرجع تقلید شیعیان هستی
بیا و پای دلم را به خانه ات وا کن
حضور میطلبم سینه را مصفا کن *
زشوق دیده ی من را شبیه دریا کن
تنور خانه ی خود زودتر مهیا کن
حلال مهر شما قطره قطره ی خونم
خلیل نار تو هستم ز نسل "هارونم"
همیشه عطر حضورت در این حوالی هست
همیشه با کرمت عشق و شور و حالی هست
سحر ، حسینیه ، جایت همیشه خالی هست
به یاد روضه ی تو در دلم ملالی هست
در آسمان بقیع سایبان نداری که...
کنار تربت خود روضه خوان نداری که...
شبی که خانه ات آقا پر از خطر گردید
شبی که قلب حزینت پر از شرر گردید
شبی که مادر مظلومه نوحه گر گردید
شبی که دشمنت از بام حمله ور گردید
توروبه قبله و گرم خدا خدا بودی
میان نافله ات غرق ربنا...بودی
میان خانه ی آتش گرفته مویت سوخت
میان خانه ی آتش گرفته رویت سوخت
همین که ساقی لب تشنه ام سبویت سوخت
شبیه تشنه لب کربلا گلویت سوخت
سر برهنه ، بدون عصا کجا رفتی ؟؟
به دست بسته ولی خدا کجا رفتی؟؟
میان کوچه رسیدی به ضربت افتادی
کشید بند طناب و به سرعت افتادی**
کنار مرکب دشمن به شدت افتادی
عزیز حضرت زهرا به صورت افتادی
بگو که شرطه چرا تازیانه ات میزد
گهی به سینه و گاهی به شانه ات میزد
چه کرده با دل زارت جفای پی در پی
زبان درازی و آن ناسزای پی در پی
شکنجه و تبعات بلای پی در پی
تنت کبود شد از ضربه های پی در پی
حسین زاده شریف است مگر نه آقاجان؟
تن سه ساله ظریف است مگر نه آقاجان؟
سه ساله گفتم و نام رقیه جان آمد
سه ساله گفتم و زهرا به روضه مان آمد
سه ساله گفتم و لکنت بر این زبان آمد
سـ ه سا سا لـ له گ گفت و............
خروش دخترکی را سراغ دارم که...
دو گوش دخترکی را سراغ دارم که ...
عليرضاخاكسار ي
در شهادت امام صادق(ع)
اي كه مدينه حرمتت در هم شكسته
گشته نفس هاي حزينت ، زار و خسته
گردون به ياد غربت حيدر بيافتاد
چون نيمه ي شب مي دويدي دست بسته
رضارسولي
نوحه - واحد شهادت امام صادق(علیه السلام)
سلام ای حجت و مولای سرمد سلام ای جان زهرا جان احمد
سلام انبیـا تا روز محـشـر بـه روح صـادق آل محـمد
دلم خون شد برای تو
همـه جانها فدای تو
من و اشک عزای تو
الا ای یـادگار آل پیـغمبـر
برایت می زنم بر سینه و بر سر
آه واویلا واویلا واویلا(2)
علـوم انبیـا زیـر زبـانت جهان سر گشته ی طاق و اَبانت
تویی استاد دانشگاه هستی مفَضَّل هـا گلـی از بوستانت
ولی با ظلم و با کینه
زدند آتش در مدینه
به بیت آن بی قرینه
میان شعله گریان برحبیبش بود
به یاد خیمه و جدّ غریبش بود
آه واویلا واویلا واویلا (2)
میـان شـهـر پیغمبـر شبـانه دو دستِ بسته می بردند ز خانه
دلش خون شد ولیکَن پیش چشمش نَزَد کس همسـرش را تـازیانه
ولـی روزی در مـدینه
همـه بـا عُقـده و کینه
شکستند دست و آن سینه
همه ظلم و ستم ها از سقیفه شد
زدن آتش، به دستور خلیفه شد
آه واویلا واویلا واویلا(2)
بسوز ای دل بگو با دیده ی تر سلام ای صادق آل پیمبر
فدای قبر بی شمع و چراغت شده زوار تو زهرای اطهر
زداغت خون بر دلها شد
عـزادار تو زهـرا شد
مدینه شور و غوغا شد
شکاف قلب هر شیعه سرای تو
رئیس مذهب ماجان فدای تو
آه واویلا واویلا واویلا(2)
یوسف حق پرست (غریب)
نوحه شهادت امام صادق(ع)
نوحه امام جعفر صادق(علیه السلام)
شد کشته از زهر کین قـرآن ناطق
جان علی، رکن دین،حضرت صادق
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
خون گریه کن شهر پیغمبر مدینه
شـد کشته مولای ما از زهر کینه
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ارض وسماوات همه ماتم سرا شد
استـاد دانشگهِ قـرآن فدا شد
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ای یـادگـار علـی شمس ولایت
یا حجت ابن الحسن سرت سلامت
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
شد کشته از زهر کین حجت سرمد
جـان جهـان صـادق آل محمد
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
یوسف حق پرست (غریب)
واحد شهادت امام جعفر صادق(ع)
رضارسولی
زمینه شهادت امام صادق (ع)
خون شده قلب شیعه ها - آه و واویلا
چی به سرت اومد آقا - آه و واویلا
مدینه شد کرببلا - آه و واویلا
واویلا آه و واویلا
دلا شده از غصه آب - آه و واویلا
قلب نبی(ص) گشته کباب - آه و واویلا
شما کجا ؟ بزم شراب؟ - آه و واویلا
واویلا آه و واویلا
نیمه شب کشوندنت - برات بمیرم
پای برهنه بردنت - برات بمیرم
ز زهر کینه کشتنت - برات بمیرم
ای آقا برات بمیرم
میون آتیش بلا - روضه می خوندی
یاد غروب کربلا - روضه می خوندی
آتش بین خیمه ها - روضه می خوندی
واویلا روضه می خوندی
امون ز دشت کربلا - آه و واویلا
والشمر جالس و علی - آه و واویلا
بریدن سر ز قفا - آه و واویلا
واویلا آه و واویلا
رضارسولی
واحد شهادت امام صادق(ع)
شامل من بوده عنايتت آقا
آرزوي اين دل – زيارتت آقا
مرغ دل پر زده از توسينه
آرزوي دل من همينه
قبر خاكي تو چشمام ببينه
سیدی یابن الزهرا امام صادق
زكينه اعدا شدي تو جان بر لب
ز بس دويدي تو در پي آن مركب
حرمتت را مدینه شکسته
نیمه شب می روی دست بسته
شد نفس های تو زار و خسته
سیدی یابن الزهرا امام صادق
ميان آتش ها - ديده تو تر شد
گريه كن ميخ و - سينه مادر شد
چي سرت اومد اي بي قرينه
سوختی از آتش زهر كينه
پشت در ياد ياس مدينه
سیدی یابن الزهرا امام صادق
رضارسولی
واحد شهادت امام صادق(ع)
تو چشماش اشک نم نم تو سینه ش آهی از غم
توی فکر و خیالش به دنبال یه مرهم
غیر جسارت از این مدینه ندیدی آقا
مثل رقیــّه دنبال مرکـــب دویدی آقا
قرآن ناطــــــــــق
امام صـــــادق
-------------------------------------------------------------------
مثل بابات تلّی از خاک سهم تو شد توی دنیا
اینم ارث شما از همون غربت زهرا
یه عمره که دل از این زمونه بریدی آقا
مثل رقیــّه دنبال مرکـــب دویدی آقـــــا
قرآن ناطــــــــــق
امام صـــــــادق
-------------------------------------------------------------------
آره زهری که دادن آقامو میسوزونه
آره امشـــب آقا رو به مادر میرسونـه
دیگه به خواسته ت بعد یه عمری رسیدی آقا
مثل رقیـــّـــه دنــبــال مــــرکــــب دویــــدی آقا
قرآن ناطــــــــــق
امام صـــــــادق
----------------------------------------------------
از امشب دل بیتاب میگیره غم و ماتم
داره میــــــــــرسه ای دل دوباره باز محرم
تنگ دل من بغض تو سینه م به کی بگم من
لباس مشکیـــــــــمو باز میپوشم که راهییم من
آماده میشــــــــــم
برا محـــــــــــرّم
سیدآرمان حسینی
زمینه شهادت امام صادق(ع)
توی کوچه ی غم ها تنها تو رو میبردن آقا
شده دستات بسته خسته شدی شبیه مولا
تو رو میکشیدن تا آقا بدن عذابت انگار
دیگه جون نداره پات چشمات شده یه ابر خونبار
آروم آروم پر میکشه از این دیار بی وفا
شده این نفس آخری گریون اون خاطره ها
وای آقام آقام آقام
-----------------------------------------
شده باز پر ماتم عالم به یاد اون دقایق
که شده بود مسموم مظلوم آقام امام صادق
رسیده بالا سر مادر پسرشو ببینه
آره دنیا اینه کینه شد عادت مدینه
آروم آروم وصیتش رو میگه توی گریه
شده این نفس آخری ذکر لبش مادر بیا
وای آقام آقام آقام
------------------------------------
شده پر از تشویش آتیش دیگه تو خونه امشب
وقتی آتیشو میدید فهمید چی کشید عمه زینب
دیده زینب مضطر بی سر شده عزیز زهرا
زده ناله و فریاد افتاد به روی خاک صحرا
آروم آروم روی لیاش داره میاد شهادتین
شده این نفس آخری ذکر لباش حسین حسین
وای آقام آقام آقام
سیدآرمان حسینی
امام صادق(ع)-شهادت
افتاده خزان در چمن حضرت صادق
یثرب شده بیت الحزن حضرت صادق
افسوس که از آتش زهر ستم خصم
شد آب تمام بدن حضرت صادق
بالله قسم اهل مدینه نشنیدند
جز حرف خدا از دهن حضرت صادق
افسوس که دیگر عرق مرگ نشسته
بر برگ گل یاسمن حضرت صادق
سر تا به قدم گوش شده شهر مدینه
در آرزوی یک سخن حضرت صادق
جا دارد اگر در غم آن پیکر رنجور
خون گریه کند پیرهن حضرت صادق
مسموم شد از زهر، ولی زیر سم اسب
پامال نگردید تن حضرت صادق
گردید درِ غصّه به روی همگان باز
شد بسته چو بند کفن حضرت صادق
قبر و حرم و زائر او هر سه غریبند
در شهر و دیار و وطن حضرت صادق
"میثم" همه گریان حسین اند اگر چه
گریند به یاد محن حضرت صادق
غلامرضاسازگار
امام صادق(ع)-شهادت
بگذارید از این خانه عبا بردارد
لااقل رحم نمایید عصا بردارد
بگذارید در این حلقۀ دود و آتش
طفل ترسیده از این معرکه را بردارد
پیر مرد است نبندید دو دستش نکشید
وای اگر دست نحیفی به دعا بردارد
کوچه ای تنگ و دلی سنگ و زمین خوردن ها
استخوانی که ترک خورد صدا بردارد
آی نامردِ سواره نفسش بند آمد
فرصتی ده قدمی پشت شما بردارد
رمقش نیست ولی می رود و می خواهد
که قدم یاد غم کرب وبلا بردارد
آخرین روضه ی او روضه ی گودالش بود
وقت آن است به لب بانگ عزا بردارد
تشنگی بود و لبی چاک و تنی خون آلود
لشگری حلقه زده رسم حیا بردارد
خوب پیداست چرا این همه نیزه اینجاست
هر کسی آمده یک سهم جدا بردارد
هر کسی آمده یک تکه بگیرد بکشد
بیشتر تا که تنت زخم جفا بردارد
کاش می شد که سنان تا که سنان را نزند
دست از گیسوی بر خاک رها بردارد
زجرکُش می کند این قاتل خنجر در مشت
کاش می شد که از این حنجره پا بردارد
مشعل حرمله روشن شده عمه ای کاش
چشم از دختر انگشت نما بردارد
حسن لطفي
امام صادق(ع)-شهادت
خونین دلی که با تو ستمگر به سر بَرَد
سر می برد، ولیک به خونِ جگر برد
آن جا که هیچ لب به حمایت نگشت باز
مظلوم، داوری به برِ دادگر برد
بر خانه ام اگر زدی آتش مرا چه باک
این گونه ارث مادر خود را پسر برد
مزدور خویش را ز چه گفتی که نیمه شب
از نزد چند کودک لرزان پدر برد
کردند دست خویش به سوی خدا بلند
تا بابشان ز دست عدو جان به در برد
دیگر امید آمدن من کسی نداشت
یک تن نبود در بر آنان خبر برد
ای دادگر! خدای غیور، این روا مدار
تا نام پاک مادر ما، بی پدر برد
علي انساني
امام صادق(ع)-شهادت
آن طایر بهشتی تنها در آشیانه
چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه
سوزش شرار سینه ذکرش ترانۀ دل
آهش به اوج افلاک اشکش به رخ روانه
کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب
با دست بسته دشمن بیرون برد ز خانه
او با کهولت سن با قامت خمیده
این با قساوت قلب در دست تازیانه
کاهیده شد تن او کز بهر کشتن او
منصور لحظه لحظه بگرفت از او بهانه
آن زادۀ پیمبر ارثیه اش ز حیدر
این بود کز سرایش آتش کشد زبانه
هر چند خانه اش سوخت از دود شعله افروخت
دیگر نخورد سیلی یارش در آستانه
آوخ که کشت منصور او را به زهر انگور
دردا که گشت خاموش آن گریۀ شبانه
هفتاد سال عمرش هفتاد سال غم بود
هر لحظه دید بیداد از فتنۀ زمانه
آن عزت رفیعش آن غربت بقیعش
جز تل خاک نبود از قبر او نشانه
میثم اگر چه در خاک مدفون شد آن تن پاک
تا روز حشر باشد این نور جاودانه
غلامرضاسازگار
امام صادق(ع)-شهادت
چون نور ذوالجلال به دل جلوه گر شود
تیغ ستم به نور، کجا کارگر شود؟
وقتی فیا سیوف خذینی نگفته است
شمشیرها به جسم امامی مگر شود؟
وقتی خدا نخواست تو را کشته بنگرد
حتی عبا و پیرهنت هم سپر شود
امر خدا نبود سرت را جدا کنند
می خواست تیغ دشمن تو بی خطر شود
شمشیر و سر، برهنه به هم طعنه می زنند
اما رسول مانع شمشیر و سر شود
هر چه امیر کفر غضب بیشتر کند
اُبهت ولیِ خدا بیشتر شود
ای واجب الاطاعه به مظلومی تمام
می رفت جان تو که به تیغ شرر شود
هر بار قصد جان تو را کرد دشمنت
می دید مصطفی غضبش بیشتر شود
جدت نمی گذاشت تو را لطمه ای رسد
می خواست سوز کرببلا بیشتر شود
این جاست که مسیر شهادت شود عوض
مسموم زهر کینه امامی دگر شود
شکر خدا اسیر نشد اهل بیت تو
ور نه دوباره روضۀ معجر خبر شود
می خواست فکر داغ دل فاطمه کند
زهری فقط بیاید و زخم جگر شود
این زخم ها به سینۀ زهرا قدیمی است
این جاست وقت روضۀ دیوار و در شود
)آتش به آشیانۀ مرغی نمی زنند(
باز این چه فتنه ای است حرم شعله ور شود؟
این رهزنان به خانه چرا در نمی زنند
جبرییل هم اجازه اش از راه در شود
این مردم مدینه مگر باز مرده اند؟!
دست امام خسته چرا بسته تر شود؟
غافل اگر ز راه ولیِ خدا شویم
سلطان جور، قافله را راهبر شود
در فتنه ها سلاح محبین بصیرت است
فتنه اگر زِ حد گذرد درد سر شود
باید شجاع بود و ز ارزش دفاع کرد
شاید که شام تیره ی شیعه سحر شود
دست دعا به سوی خدا چون بَرد ولی
پس لرزه های فتنه گران بی اثر شود
وقتی که عاشقانه ز دین دم نمی زنیم
باید هنوز مهدی ما خون جگر شود
محمودژولیده
شعر شهادت امام صادق(ع)
آبروی آدم
همان امام غریبی که شانه اش خم بود
به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود
میان صحن حسینیه ی دو چشمانش
همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود
دل شکسته ی او را شکسته تر کردند
شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بود
اگر تمام ملائک زگریه می مردند
به پای خانه ی آتش گرفته اش کم بود
حدیث حرمت او را به زیر پا بردند
اگر چه آبروی خاندان آدم بود
شتاب مرکب و بند و تعلل پایش
زمینه های زمین خوردنش فراهم بود
مدینه بود و شرر بود و خانه ای ساده
چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود
امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد
همان امام غریبی که شانه اش خم بود
علی اکبر لطیفیان
شعر شهادت امام جعفر صادق(ع)
ای بهار همیشه های خدا
ای که از آسمان شدی جاری
از چه این روزها شکسته شدی
بغض داری ولی نمی باری
**
لااقل صبر کن مسافر شب
گریه کن گریه در معابر شب
صبح صادق بجز تو کیست بگو
کیست جز تو امام بیداری
**
گاه گاهی که حرف هم داری
شهر در خواب می رود انگار
آه آقا چه می کشی با این
استخوانی که در گلو داری
**
تو بگو از کدام طایفه ای
که همیشه خدای عاطفه ای
لطف ها می کنی برای کسی
که برایت نمی کند کاری
**
پس کجایند نافله خوان ها
که دل نافله شبانه شکست
کی به درد تو می خورد آقا
نافله های سرد و تکراری
**
پس کجایند عالمان سحر
یک نفر از چهار هزار نفر
که شبانه امام را بردند
پا برهنه به خفت و خواری
**
کوچه ای در مدینه منتظر است
تا که روضه بخوانی از دیوار
تا تو هم مثل مادرت آنجا
حس کنی بین درب و دیواری
**
تا که کوچه به کوچه پخش شود
هم صدایی غربتت با او
تا بفهمند فاطمی هستی
مثل مادر به غم گرفتاری
**
تا که دست تو را نبندند و
هی به یاد علی نخندند و
نکشندت پیاده اینگونه
هی به قصد امام آزاری
**
تا به تو زهری از جفا ندهند
تا به پیش تو ناسزا ندهند
تا مگرشرمی از رسول کنند
نبرندت به بزم میخواری
**
شب شد و یک عبا و عمامه
باز هم بین کوچه افتاده
باز هم اهل خانه می ریزند
پشت پای تو گریه و زاری
**
می برند به قصر سرخ بلا
کوفه یا شام یا که کرببلا
بهتر است یک کمی با خود
تربت از قتلگاه برداری
رحمان نوازنی
امام صادق(ع)-شهادت
مباد آنکه عبای تو یک کنار بیفتد
میان راه، تن تو بی اختیار بیفتد
تو را خمیده خمیده میان کوچه کشیدند
که آبروی نجیبت از اعتبار بیفتد
دگر غرور تو را چاره جز شکسته شدن نیست
اگر محاسن تو دست این سوار بیفتد
توقع اثری غیر آبله نتوان داشت
مسیر پای برهنه ت اگر به خار بیفتد
چه خوب شد که لباست به میخ در نگرفت و ...
چه خوب شد که نشد پهلویت ز کار بیفتد
اگر چه سوخت حریمت ولی ندید نگاهت
ز گوش دخترکان تو گوشوار بیفتد
هنوز هم که هنوز است جلوه های تو جاریست
که آفتاب، محال است در حصار بیفتد
علی اکبر لطیفیان
امام صادق(ع)-شهادت
ما گداییم گدای پسر فاطمه ایم
بوسه زن های عبای پسر فاطمه ایم
بنویسید فدای پسر فاطمه ایم
گریه کن های عزای پسر فاطمه ایم
چشم ما چشمه ای اندازه ی دریا دارد
هر چه ما گریه کنیم از غم او جا دارد
پیرمردی که خدا در سخنش پیدا بود
زردی برگ گل یاسمنش پیدا بود
سنّ بالایش از آن خم شدنش پیدا بود
با وجودی که خزان در بدنش پیدا بود
نیمه شب بر سر سجّاده عبادت می کرد
مثل یک عاشق دلداده عبادت می کرد
ماجرایی که نباید بشود، امّا شد
باز هم واژه ی «حرمت شکنی» معنا شد
پای آتش به در خانه ی آقا وا شد
درِ آتش زده مثل جگر زهرا شد
ولی این بار در خانه دگر میخ نداشت
کار بر سینه ی پروانه دگر میخ نداشت
تا شکست آینه اش اشک زلالش افتاد
با تماشای چنین منظره بالش افتاد
تا که وحشت به دل اهل و عیالش افتاد
باز هم خاطره ای بد به خیالش افتاد
ناگهان سنگ دلی آمد و آقا را برد
بی عمامه پسر فاطمه را تنها برد
می دوید آه چه با تب نفسش بند آمد
پا برهنه پی مرکب نفسش بند آمد
وسط کوچه دل شب نفسش بند آمد
نه که یک بار مرتّب نفسش بند آمد
با چنین سرعتی افتادن آقا قطعی است
با زمین خوردن او گریه ی زهرا قطعی است
آهِ بی فاصله اش مرثیه خوانی می کرد
اشکِ پر از گله اش مرثیه خوانی می کرد
اثر سلسله اش مرثیه خوانی می کرد
پای پر آبله اش مرثیه خوانی می کرد
دختری را که یتیم است پیاپی نزنید
زخم هایش چه وخیم است! پیاپی نزنید
محمدفردوسي
امام صادق(ع)-شهادت
باز گرفته دلم برای مدینه
باز نشسته دلم به پای مدینه
شکر خدا عاشق دیار حبیبم
شکر خدا که شدم گدای مدینه
بال فرشته است، سایبان قبورش
بال فرشته است،خاک پای مدینه
در کفنم تربت بقیع گذارید
صحن بقیع است، کربلای مدینه
کرب و بلا می شود دوباره مجسم
تا که به یاد آورم عزای مدینه
دست من و لطف دست با کرم تو
جان به فدای بقیع بی حرم تو
سنّ تو، قدّ تو را کشیده خمیده؟
یا که خداوند آفریده خمیده؟
منحنی قدّت از کهولت سن نیست
شاخه ی سیبت ز بس رسیده، خمیده
بس که غریبی تو ای سپیده محاسن
شیعه اگر چه تو را ندیده، خمیده
نیست توان پیاده رفتنت ای مرد
پس به کجا می روی خمیده، خمیده
هر که صدای تو را میان محله
وقت زمین خوردنت شنیده، خمیده
در وسط کوچه ها صدای تو این بود
مادر من، مادر شهیده، خمیده
کیست که دارد تو را ز خانه می آرد؟
در وسط کوچه ها شبانه می آرد؟
وقتی درِ خانه در برابرت افتاد
خاطره ای در دل مطهرت افتاد
مرد محاسن سپید شهر مدینه
کاش نگویی چگونه پیکرت افتاد
گرم خجالت شدند خیل ملائک
حُرمت عمامه ات که از سرت افتاد
راستی این کوچه آشناست، نه آقا؟
یعنی همین جا نبود مادرت افتاد؟
تکیه زدی تا تنت به خاک نیفتد
حیف ولی لحظه های آخرت افتاد...
علي اكبر لطيفيان
امام صادق(ع)-شهادت
ای بهار همیشه های خدا! ای که از آسمان شدی جاری
از چه این روزها شکسته شدی؛ بغض داری ولی نمی باری
لااقل صبر کن مسافر شب؛ گریه کن گریه در معابر شب
صبح صادق به جز تو کیست بگو؛ کیست جز تو امام بیداری
گاه گاهی که حرف هم داری؛ شهر در خواب می رود انگار
آه آقا چه می کشی با این؛ استخوانی که در گلو داری
تو بگو از کدام طایفه ای؛ که همیشه خدای عاطفه ای
لطف ها می کنی برای کسی؛ که برایت نمی کند کاری
پس کجایند نافله خوان ها که دل نافله شبانه شکست
کی به درد تو می خورد آقا! نافله های سرد و تکراری
پس کجایند عالمان سحر یک نفر از چهار هزار نفر
که شبانه امام را بردند پا برهنه به خفت و خواری
کوچه ای در مدینه منتظر است؛ تا که روضه بخوانی از دیوار
تا تو هم مثل مادرت آن جا؛ حس کنی بین درب و دیواری
تا که کوچه به کوچه پخش شود؛ هم صدایی غربتت با او
تا بفهمند فاطمی هستی؛ مثل مادر به غم گرفتاری
تا که دست تو را نبندند و هی به یاد علی نخندند و
نکشندت پیاده اینگونه هی به قصد امام آزاری
تا به تو زهری از جفا ندهند؛ تا به پیش تو ناسزا ندهند
تا مگر شرمی از رسول کنند نبرندت به بزم می خواری
شب شد و یک عبا و عمامه باز هم بین کوچه افتاده
باز هم اهل خانه می ریزند؛ پشت پای تو گریه و زاری
می برند به قصر سرخ بلا؛ کوفه یا شام یا که کرببلا
بهتر است یک کمی با خود؛ تربت از قتلگاه برداری
رحمان نوازني
امام صادق(ع)-شهادت
دارم برای رنگِ تنت گریه می كنم
پایِ نفس نفس زدنت گریه می كنم
باور كنیم حرمت تو مستدام بود؟
یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
باور كنیم شأن تو را رَد نكرده است؟
این بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند
روی سر تو از در و دیوار ریختند
هر چند بین كوچه تنت را كشید و بُرد
دستِ كسی به رویِ زن و بچه ات نخورد
باران تیر و نیزه نصیب تنت نشد
دست كسی مزاحم پیراهنت نشد
این سینه ات مكان نشست كسی نشد
دیگر سر تو دست به دست كسی نشد
علي اكبر لطيفيان
امام صادق(ع)-شهادت
چه ظلمها که به اولاد مصطفی کردند
خدا گواست به آل علی جفا کردند
گلوی تشنه بریدند از حسینش سر
سر مقدس او را به نیزهها کردند
امام چارم ما را به شام آوردند
میان خلق ورا خارجی صدا کردند
امام پنجم ما را به زهر کین کشتند
بسا ستم که به آن حجت خدا کردند
به بیت حضرت صادق هجوم آوردند
قیامتی دگر از این ستم به پا کردند
سر برهنه دل شب ز خانهاش بردند
چه ظلمها که به آن نجل مصطفا کردند
در آن سیاهی شب، اهل بیت آن مظلوم
گریستند و برای پدر دعا کردند
همه سواره و او را پیاده میبردند
نه رحم کرده، نه از حضرتش حیا کردند
سه بار تیغ کشیدند بهر کشتن او
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند!
امام صادق ما را به زهر کین کشتند
مدینه را ز غمش دشت کربلا کردند
هزار مرتبه نفرین حق بر آن قومی
که خط خویش ز آل علی، جدا کردند
برای غصب خلافت زدند زهرا را
چه شد که کودک ششماهه را فدا کردند
به جای شاخۀ گل بار هیزم آوردند
حقوق فاطمه را پشتِ در ادا کردند
بسوز و شعله برافروز از جگر «میثم»
که حمله بـر حرم وحی کبریا کردند
غلامرضاسازگار
تقدیم به روح شاعر با اخلاص اهل بیت(ع)استاد بزرگوار سید حسن خوشزاد
بیمار و مجنون توام ای خون گلگون خدا
دارالجنون من نجف دارالشفایم کربلا
ای نوکرآل عبا، ای عاشق اهل ولا
این خانه دربش وا شده گر حیدری هستی بیا
میخواهم از نور علی دل را چراغانی کنم
با استعانت از رضا دل را خراسانی کنم
میخواهم امشب با قلم شرح مسلمانی کنم
پس ای قلم حرفی بزن از نوکران با صفا
"خوشزاد" رفت و شعر او جزء مفاخر میشود
امروز مهمان حبیب بن مظاهر میشود
ارباب از او زودتر در قبر حاضر میشود
جانم تو را بادا فدا،ارباب خوب و باوفا
"خوشزاد" با خود هرچه برد ازکربلا دارد یقین
او نوکر تو بوده و عشق تو را دارد یقین
نوکر درون قبر هم بزم عزا دارد یقین
دارد همیشه بر لبش،ذکر حسین و مجتبا
میگفت با عشق علی،من حیدریم حیدری
از غصه های فاطمه،میخواند جور دیگری
هرکس که نامش شد حسن،او مادری شد،مادری
یا فاطمه یا فاطمه، مادر به دیدارش بیا
عمری به درب خانه ات با یاد مهدی در زده
هر جمعه با عشق شما بر سینه یا بر سر زده
یک عمر با مهر علی فریاد یا حیدر زده
"خوشزاد دارد یک نشان یعنی علی المرتضا"
نوید اطاعتی
باتشكر از آقاي نويد اطاعتي براي ارسال اين شعر به مكتب الذاكرين.
در گذشت شاعر اهل بیت مرحوم سید حسن خوشزاد را به کلیه شاعران اهل بیت و خانواده آن مرحوم تسلیت و برای بازماندگان آرزوی صبر و شکیبایی می نماییم.انشاالله که مهمان سفره مادرش حضرت زهرا(س) باشد.
در زیر اندکی در مورد زندگی نامه مرحوم حاج سید حسن خوشزاد می خوانیم.
به بهانه ۱۷ شوال سالروز دلاوری حضرت علی(ع) در جنگ احزاب(خندق)
زمزمه - واحد - مناجات با حضرت مولا (ع)
ذكر نفس هاي دلم تا ابد هميشه
هيچ كس براي اين دلم حيدر نميشه
ذكر دعا و زمزمه حيدر حيدر
ذكر امير علقمه حيدر حيدر
ذكر قنوت فاطمه حيدر حيدر
جانم علی جانم علی حیدر حیدر
تجلی مهر و وفایی ياعلي جان
تو جانشين مصطفايي يا علي جان
آرام جان مصطفا حيدر حيدر
خروش بحر لا فتی حيدر حيدر
همسنگر خيرالنسا حيدر حيدر
جانم علی جانم علی حیدر حیدر
هرضربه ي تو برتر از صدها عبادت
اي جان من جانان من جانها فدايت
اي آبروی عالمين علي جانم
اي فاتح بدر و حنين علي جانم
اي پدر ارباب حسين علي جانم
جانم علی جانم علی حیدر حیدر
رضارسولی
*********************
قال رسول اله (ص) : ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین
حضرت رسول اکرم (ص) : ارزش این فداكارى بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس است
بحارالانوار، ج20، ص 216/ مستدرك حاكم، ج 3، ص 32 .