تقدیم به روح شاعر با اخلاص اهل بیت(ع)استاد بزرگوار سید حسن خوشزاد

 

بیمار و مجنون توام ای خون گلگون خدا

دارالجنون من نجف دارالشفایم کربلا

ای نوکرآل عبا، ای عاشق اهل ولا

این خانه دربش وا شده گر حیدری هستی بیا  

 

میخواهم از نور علی دل را چراغانی کنم

با استعانت از رضا دل را خراسانی کنم

میخواهم امشب با قلم شرح مسلمانی کنم

پس ای قلم حرفی بزن از نوکران با صفا

 

"خوشزاد" رفت و شعر او جزء مفاخر میشود

امروز مهمان حبیب بن مظاهر میشود

ارباب از او زودتر در قبر حاضر میشود

جانم تو را بادا فدا،ارباب خوب و باوفا

 

"خوشزاد" با خود هرچه برد ازکربلا دارد یقین

او نوکر تو بوده و عشق تو را دارد یقین

نوکر درون قبر هم بزم عزا دارد یقین

دارد همیشه بر لبش،ذکر حسین و مجتبا

 

میگفت با عشق علی،من حیدریم حیدری

از غصه های فاطمه،میخواند جور دیگری

هرکس که نامش شد حسن،او مادری شد،مادری

یا فاطمه یا فاطمه، مادر به دیدارش بیا

 

عمری به درب خانه ات با یاد مهدی در زده

هر جمعه با عشق شما بر سینه یا بر سر زده

یک عمر با مهر علی فریاد یا حیدر زده

"خوشزاد دارد یک نشان یعنی علی المرتضا"

 

نوید اطاعتی

 


باتشكر از آقاي نويد اطاعتي براي ارسال اين شعر به مكتب الذاكرين.