پیامبر اکرم(ص)-مدح و ولادت - رحیمیان

پیامبر اکرم(ص)-مدح و ولادت


ای گل سر سبد طایفه ی آقاها

ای بزرگ همه بی مثل و همتاها

هرکسی دیده تو را مست شد و خانه خراب

تشنه ی دیدن تو میکده ها صهباها

نمک روی تو دیوانه کند مجنون را

کشته و مرده ی رویت همه لیلاها

پیش اعجاز دو چشمان سیاهت آقا

شده بی رنگ حنای همه عیساها

هر که امروز گرفتار نگاهت گردید

نکند وحشتی از بی کسی فرداها

شعبه ی عرش شده از قدم تو دنیا

هر کجا حرف شود از تو بهشت است آنجا

با تو شد روز تر از روز، شب غربت ما

شده نابود غم بی کسی و غربت ما

مثل هر کس که کسی هست میان عالم

شد گدایی درِ خانه تو عادت ما

ما نبودیم اگر که تو نبودی آقا

هست زیر سر تو آمدن و خلقت ما

سنگ خوردی تو که ما خدعه شیطان نخوریم

خون دل خوردن تو گشت همه ثروت ما

گوشه ی کوچکی از چشمه لطفت این است

نوکری تو و اولاد تو شد قسمت ما

ما مسلمان شده ی دختر و داماد توأییم

نسل در نسل همه آدم اولاد توأییم

عقل و هوش همه ی خلق شده حیرانت

به فدای تو و توحید تو و عرفانت

آن قدر عاشق تو هست خدایت آقا

که به قرآن خودش خورد قسم بر جانت

دم به دم مکتب تو حرف جدیدی دارد

همۀ علم خلاصه شده در قرآنت

مرده را گوشه نگاه تو مسیحا سازد

کرده دیوانه مرا معجزه چشمانت

دشمنت هم ز تو جز رحمت و ایثار ندید

خوش به حال دل آن کس که شد از یارانت

در سماوات و زمین و ملک و جن و بشر

ما ندیدیم کسی را ز شما خاکی تر

تو همه دلخوشی روز و شب دنیایی

همه هستند غلام و تو فقط آقایی

پرچم هیچ کس اندازه تو بالا نیست

محشری، بی مثلی، معجزه ای، غوغایی

کار ما هست فقط عشق به تو ورزیدن

کار تو هست فقط دلبری و لیلایی

چه مقامی به تو داده است خدایت آقا

دلخوشی علی و زندگی زهرایی

چه قدر عشق میان تو و زهرایت بود

تو شدی فاطمی و فاطمه شد بابایی

رفتی و قامت زهرای جوان تو خمید

نود و پنج شب از درد به خود می پیچید


محمد حسین رحیمیان

پیامبر اکرم (ص)-صلوات - وفایی


پیامبر اکرم (ص)-صلوات


هرکس که به کف از تو براتی دارد

در روز جزا راه نجاتی دارد

جاری است همیشه نام تو در صلوات

نام تو شنیدن صلواتی دارد

***

ای دوست برای دل براتی بفرست

در ظلمت غم آب حیاتی بفرست

خواهی که خدا بر تو فرستد صلوات

بر احمد و آلش صلواتی بفرست

***

ای دوست اگر حُسن صفاتی داری

گنجینۀ نور و برکاتی داری

مجذوب ولایت علی خواهی شد

هرگاه که ذکر صلواتی داری


سیدهاشم وفایی

  سرود ولادت امام صادق (ع) - رضارسولی

 سرود ولادت امام صادق (ع)

 

عزیز زهرا – اومده دنیا

 

عیدی میده تو عالمین حضرت مولا

 

اومده نور الله – صد هزار قل هوالله

 

درشجاعت علی و خلق و خو رسول الله

 

خنده شادی می شینه به روی هر لب

 

شکر خدا که اومده رئیس مذهب

 

مدد یامولا


رضارسولی


ادامه نوشته

سرود ولادت آقا رسول الله (ص) - رضارسولی

سرود ولادت آقا رسول الله (ص)

 

هر دم و هرگاه – شب و سحرگاه

 

گل می کنه روی لبم یا رسول اله

 

داره می باره بارون - آسمونا چراغون

 

شده از شور و شادی – مدینه آینه بندون

 

اومده اونکه رحمه اللعالمینه

 

پادشه اهل سماوات و زمینه

 

مدد رسول الله


رضارسولی



ادامه نوشته

امام صادق(ع)-ولادت - سازگار

امام صادق(ع)-ولادت


جشن خدا بـه وسعت دنیا مبـارک است

تکرار عیـد دیگـر «طاهـا» مبـارک است

در لیلـــۀ ولادت پیغمبــــر عظیــــم

میـلاد علـم و دانش و تقوا مبارک است

بـر «باقـرالعلـوم» کـه آیینـۀ خـداست

دیــدار روی حـیِّ تعالـی مبـارک است

عیــدِ ولادتِ ششمیـن حجّــت خــدا

بر احمد و به حیدر و زهرا مبارک است

آییـن مـاست جعفـری از لطـف کبـریا

این عید عید ماست که بر ما مبارک است

ما در پناه عترت و قرآن و احمدیم

زیـر لـوای صــادق آل محمّـدیم

یا باقـرالعلـوم! الهــی امــام علـم

تابید روی دست تو امشب تمام علم

بر این پسر که صادق آل محمّد است

تـا بامـداد روز قیـامت، سـلامِ علم

وقتـی زبان او به سخن باز می‌شود

پر می‌کشد به اوج سماوات، نام علم

بـر سینـ، مقـدس نــورانیَش درود

آن سینه‌ای که آمده بیت‌الحرامِ علم

می‌جوشد از عقیق لبش گوهر کمال

در می‌شود به درج دهانش کلام علم

توحیــد زنــده از سخــن دلربـای او

قــرآن، نیـازمند لــب جــان‌فـزای او

گویـی رسول سر دهد آوای "تفلحوا"

وقتی رسد بـه گوش ز منبر، صدای او

هر کس به پای کرسی درسش کند جلوس

بر بـال جبرییل امیـن اسـت، جای او

جبریل نـه، ملائکه نه، جن و انس نه

بایــد کننــد آل محمّــد ثنــای او

گر شاعری به شأن خدا بوَد گفتمی

بایــد خــدا قصیـده بگوید برای او

مدحش بـه لـوح، بـا قلم وحیِ کبریاست

فرقان و نور و کوثر و تطهیر و «هل اتی»ست

ای جبرییـل، تشنـۀ دریــای نــور تـو

زانــو زدنـد خیـل مـلک در حضـور تو

صدهـا مسیـح سایه‌نشینت در آفتـاب

صدهـا کلیم، پـای برهنـه بـه طـور تو

هر جا سخن ز دانش و تقوا و حکمت است

احسـاس می‌شـود همگـان را ظهور تو

دانـش همیشه سیـر کنـد در مسیر تو

عرفـان همـاره شـور نـوازد بـه شور تو

عیسی مسیح، موسیِ عمران، خلیل، نوح

خـورده شـراب نـور ز جـام طهـور تو

هر چند قدر و مرتبه‌ات را ندیده‌ایم

بیش از ائمه، از تو روایت شنیده‌ایم

فضل و کمـال را سنــدِ معتبــر تویی

نخـل قیـام کـرب و بـلا را ثمـر تویی

دریای شش دُری و سپهرِ شش آفتاب

یا پنج بحرِ فضل و شرف را گهـر تویی

صدیـقِ اکبـرنــد امـامـان مــا همـه

اما بـه صـدق، از همه مشهورتـر تویی

میزان: تو و حساب: تو، حشر و صراط: تو

قاضـی تویی، شفیع تویی، دادگر تویی

مهر تـو، روح در تـنِ پاکِ عبادت است

شب زنـده‌دارهـای خـدا را سحـر تویی

حجّت در این مقام، تمام است بر همه

بی‌مهـر تـو نمـاز، حـرام است بر همه

تــو وارث تمــام علـــوم پیمبــری

قــرآنِ ناطقــی، ولــی‌اللهِ اکبـــری

جز حق که گفته وصف تو را با زبان وحی

از هر چه گفته‌انـد و نگفتنـد برتـری

بـر روی دستِ حجّت حق، باقرالعلوم

قرآنِ ناطـق استی و فرقـان دیگـری

گر جانمـاز بـاز کنی، زین‌‌العابدین

ور سوی ذوالفقار بری دست، حیدری

تو یـک امـام نه، تـو تمـامِ ائمه‌ای

تو چارده جمال خداونـد منظـری

شکر خـدا کـه در کنفِ چـارده ولی

نه مالکی نه شافعی استم، نه حنبلی

ای در کمنـد عـزم تـو لیل و نهـارها

دادی بـه چـار فصـل ولایـت، بهارها

قرآن زده است بوسه به لب‌هات، بارها

دادی بـه علـم بــا نفست، اعتبـارها

نـام خـوشت، قــرار دل بـی‌قـرارهـا

هر جا که نیست پرتو علم تو تیرگی است

روشن ز تـوست چشمِ همه روزگارها

آن گل که رنگ و بوی تواَش نیست در بساط

صد حیف از اینکه آب خورد دورِ خارها

"میثم" که خار توست، به گل ناز می‌کند

تنهـا زبـان بـه مـدح شمـا باز می‌کند


غلامرضاسازگار

پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)-مدح - لطیفیان

پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)-مدح

 

لب نگار که باشد رطب حرام بود

زمان واجبمان مستحب حرام بود

فقیه نیستم اما به تجربه دیدم

بدون عشق مناجات شب حرام بود

اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری

به من معالجه ی در مطب حرام بود

برآنکه دشمن اولاد توست نیست عجب

که نطفه اش نسب اندر نسب حرام بود

تو مرد ظرف شناسی و مهِر اولادت

عجم که هست برای عرب حرام بود

تو را در کمال نوشتند یا رسول الله

بزرگ آل نوشتند یا رسول الله

تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند

هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند

تو را به سمت زمین با نسیم آوردند

تو آمدی و ملائک خوش آمدت گفتند

نشان دهنده ی معصومیِ قبیله توست

اگر که قّبه خضرا به گنبدت گفتند

تمام آل عبا «کُلنا محمّد» بود

تو عین نوری و در رفت و آمدت گفتند

اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری

تو را محمّد و آل محمّدت گفتند

شب ولادتت ای یار می کنم خیرات

نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات

برای خُلق تو باید کنند تحسینت

نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت

از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی

نوشته اند از این سو تو را نخستینت

هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است

شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت

شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات

گدای سفره ی هر سال چهارده سینت

تو آمدی که علی را فقط ببینی و بس

نداده اند به جز دیده ی خدا بینت

یتیم مکه ای اما بزرگ دنیایی

اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی

مرا اویس شدن در هوای تو کافی ست

اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافی ست

همین که بوی تو را در مدینه حس کردم

لبم رسید به خاک سرای تو کافی ست

چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش

همین که فاطمه داری برای تو کافی ست

همین که اوّل هر صبح پیش زهرایی

برای روشنی لحظه های تو کافی ست

تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت

اگر علی تو باشد به جای تو کافی ست

قسم به اشهد ان لااله الا الله

تو آمدی که بگویی علی ولی الله

تو آمدی و ترحّم شدند دخترها

چقدر صاحب دختر شدند مادرها

تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت

بدین طریق چه آقا شدند نوکرها

خدای خوب به جای خدای چوب نشست

و با اذان تو بالا گرفت باورها

بگو: مدینه علمی، علی در آن است

بگو: که واجب عینی ست حرمت درها

بریز شیره پیغمبری به کام حسین

که از حسین بیاید علی اکبرها

زمان گذشت زمان ظهور دیگر شد

حسین منی انا من حسین اکبر شد

هزار حضرت مریم کنیز مادر توست

تو را بس است همین که بتول، دختر توست

به دختران فلان و فلان نیازی نیست

اگر خدیجه والا مقام همسر توست

علی و فاطمه دو رحمت خداوندی

برای عالم دنیا و صبح محشر توست

به یک عروج تو جبریل از نفس افتاد

خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست

به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض

خدا برابر تو یا علی برابر توست

تو با علی جریان ساز شیعه اید، اما

شناسنامه ی شیعه به نام جعفر توست

همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست

که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست


علی اکبر لطیفیان

امام صادق(ع)-ولادت-رباعیات - وفایی


امام صادق(ع)-ولادت-رباعیات


امشب که شب خجستۀ دلبری است

دل ها ز غم و غصه و ماتم بری است

شاد است دل آل محمد، زیرا

میلاد رئیس مذهب جعفری است

×××

امشب که سرود عشق زیب لب ماست

میلاد رئیس مکتب و مذهب ماست

در این شب و روز غرق نور امید

ذکر صلوات ذکر روز و شب ماست


سیدهاشم وفایی

امام صادق(ع)-ولادت - وفایی

امام صادق(ع)-ولادت


ای شیعه شب نشاط و شور است

لبخند بزن گه سرور است

یک بار دگر مدینۀ عشق

غرق طرب و نشاط و شور است

زین آینه ی شعور و دانش

آئینه ی روشنی ز نور است

از جلوۀ نور علم و تقوا

یثرب به خدا که رشک طور است

گر آمده فصل شور و شادی

گر غم ز دل همه به دور است

احیــاگــر دیــن و مکتب آمد

ای شیعه رئیس مذهب آمد

آمد به همه سرور بخشد

شیدائی و شوق و شور بخشد

یا قامت بردباری و علم

یک جان و دلی صبور بخشد

با پرچم دانش و فضیلت

بر خلق جهان شعور بخشد

تاریکی و غم ز دل زداید

تا آینه ای ز نور بخشد

تا بر همه تشنگان دانش

یک جرعه می طهور بخشد

احیــاگــر دیــن و مکتب آمد

ای شیعه رئیس مذهب آمد

او آینه ی کمال علم است

او جلوه ای از جلال علم است

بر لوحه ی دانش و فضیلت

سر چشمه ی بی زوال علم است

این است شرافتش کز احمد

بر سینه ی او مدال علم است

گر طالب فضل و دانشی تو

او رشته ی اتصال علم است

با نغمه ی یا امام صادق

گر بر سر تو خیال علم است

احیــاگــر دیــن و مکتب آمد

ای شیعه رئیس مذهب آمد

گر عشق ورا به سینه داری

گوهر تو در این خزینه داری

با پرتویی از محبت او

انوار ولا به سینه داری

ای آن که تو را ولایت اوست

یک گوهر بی قرینه داری

گر دست زدی به دامن او

در بحر بلا سفینه داری

ای دوست اگر چنان «وفائی»

شوق سفر مدینه داری

احیــاگــر دیــن و مکتب آمد

ای شیعه رئیس مذهب آمد


سیدهاشم وفایی

امام صادق(ع)-مدح و ولادت - سازگار

امام صادق(ع)-مدح و ولادت


ای صداقت تا قیامت بنده ای از بندگانت

ای کرامت سائلی از سائلان آستانت

ای علوم انبیا و اولیا زیر زبانت

ای اساتید جهان پیوسته مرهون بیانت

ای سلام حق به آباء تو و بر خاندانت

جان جان عالمی جان ها فدای جسم و جانت

کیستی تو کیستی تو، وجه رب العالمینی

نور داور، روی قرآن، روح ایمان، رکن دینی

چشم حق در کل عالم دست حق در آستینی

صادق آل نبی فرزند ختم المرسلینی

هم زعیم راستانی هم امام راستینی

راستی خیزد فروغ راستی از داستانت

علم و دانش با بیان جان فزایت جان گرفته

صدق از نام امام صادقت عنوان گرفته

جن و انست در توسل دست بر دامان گرفته

هر که گیرد دامنت را دامن قرآن گرفته

پیش تر از بودن تو حق ز ما پیمان گرفته

تا بگیرم از تو فرمان، ای به فرمان انس و جانت

ای کمال دین که دین کامل شده در مکتب تو

با خدا هر روز تو، هر لحظه ی تو، هر شب تو

مهر، زانوی ادب بنهاده نزد کوکب تو

عیسی مریم زند گل بوسه بر لعل لب تو

موسی عمران اسیر ذکر یارب یارب تو

انبیاء و اولیا دل داده ی نطق و بیانت

داشتی در سایه ی کرسیّ درست بی شماره

هم مفضّل، هم اَبان، هم ابن نُعمان، هم زُراره

نام تو پاینده تر گردیده بعد از یک هزاره

کلّ دانش از چراغ تابناکت یک شراره

آسمانی ها مطیع حضرتت با یک اشاره

چون زمینی ها گدای صبح و شام آستانت

کیستی تو ای هزاران حاتم طایی فقیرت

روی هر شیخ کبیری جانب طفل صغیرت

مرغ روح روهروان علم تا محشر اسیرت

سربلندان خاکسار و سرفرازان سر به زیرت

اهل دل را می دهد چشم بصیرت، بو بصیرت

ابن حیّان ها مفضّل ها گلی از بوستانت

آسمانی ها زمین بوسان ایوان جلالت

لاله ای چون شیخ طوسی غنچه کرده از نهالت

مجلسی ها پای بند مجلس قال و مقالت

ابن شهر آشوب ها گمگشته ی شهر کمالت

سرکشان با ادعای علم و دانش پایمالت

عالمان دهر محکوم کلاس امتحانت

نخل سر سبز کهنسال امامت کیست جز تو

خالق بخشنده را دست کرامت کیست جز تو

پیش سیل فتنه کوه راست قامت کیست جز تو

اسوه ی ایمان و صبر و استقامت کیست جز تو

صادق آل محمد تا قیامت کیست جز تو

ای صداقت پای بند و دست بوس خاندانت

ای نهان در سینه ی نورانیت دریای غم ها

زخم ها بر سینه ی مجروحت از تیر اِلَم ها

دیده از منصور دون در کثرت پیری ستم ها

عاجزند از وصف غم هایت زبان ها و قلم ها

با وجود آنکه دیدند از تو اعجاز و کرم ها

شعله افکندند از زهر ستم بر جسم و جانت

ای عزیز جان که شد پامال عمری عزت تو

نسل آدم تا ابد مرهون علم و حکمت تو

اشک مهدی ریخته هر شب به روی تربت تو

ای بقیع بی چراغ تو کتاب غربت تو

ای عیان تا صبح محشر درد و رنج و محنت تو

هم ز قبر بی چراغت هم ز قدر بی نشانت

کاش بودم خاک زیر پای زوار بقیعت

کاش بودم زائری در پشت دیوار بقیعت

کاش سوزم چون چراغی در شب تار بقیعت

کاش می گشتم چو مرغی دور گلزار بقیعت

کاش می شد قسمتم هر سال دیدار بقیعت

کاش قلبم بود چاه درد و غم های نهانت

سالها در سینه بودی حبس، درد و سوز و آهت

سال ها می ریخت چون باران خون اشگ از نگاهت

بارها بردند جسم خسته سوی قتلگاهت

گرد ره بنشست بر رخسار زیباتر ز ماهت

نیمه شب آزارها آمد به جان، در بین راهت

رفت از کف بارها و بارها تاب و توانت

بس که دیدی ظلم و بیداد و ستم از خصم غافل

لحظه لحظه آب گشتی سوختی چون شمع محفل

نیمه های شب تو را بردند سوی قصر قاتل

سر برهنه، دست بسته، پای خسته، راه مشکل

بس که با یاد غمت دریای آتش داشت در دل

شعر«میثم» شعله شد سر زد ز قلب شیعیانت


غلامرضاسازگار

امام صادق(ع)-ولادت - رحیمیان

امام صادق(ع)-ولادت


باز دنیا پیاله باران شد

تا خدا پرکشیدن آسان شد

آمد از ره پدر بزرگ رضا

دل ما راهی خراسان شد

کوری چشم دشمنان علی

پسری حیدری نمایان شد

آمد عالیجناب فقه و اصول

روضه ها صاحب سخنران شد

مکتب آسمانیش روزی

بانی انقلاب ایران شد

مو سفید و خمیده قامت شد

تا دل گبر ما مسلمان شد

سخنان فصیح و روشن او

باعث اعتبار انسان شد

هر کجا حرف علم او آمد

دشمن شیعه رفت و پنهان شد

قطره ای از فرات نوشید و

کربلایی شد و پریشان شد

پدرش تا که آب زد به لبش

یاد شش ماهه کرد و گریان شد

حسرت این خبر به دل مانده

صحن تاریک او چراغان شد

در وطن هم غریب و مظلوم است

شهر او پایگاه شیطان شد


محمد حسین رحیمیان

پیامبر اکرم(ص)-ولادت - سازگار

پیامبر اکرم(ص)-ولادت


در ارض و سما جلوۀ توحید، مبارک

ای اهـل ولا اهل ولا، عیـد، مبارک!

بــا چـرخ بگـویید فـرو ریـز ستاره

با مـاه بگوییـد که خورشید مبارک

ای مردم عالم شب میلاد محمد

رویی که درخشید و ندیدید، مبارک

در هفـدهم ماه، مـه چـارده سر زد

یـا نـور خـداوند درخشیـد، مبارک

ای مکـه قدمگـاه پیمبر شدی امشب

ای آمنه تبریک! که مادر شدی امشب

این است که ملکِ دو جهان بسته به مویش

دیده است خدا صورت خود در گل رویش

سرهای نکویان همـه خاکِ کفِ پایش

دریای کمالات، یکـی قطـره ز جویش

پیغامبـران پیشتــر از صبــح ولادت

نوشیده همـه کوثر عرفـان ز سبویش

روید ز جهنم گـلِ " بَـرداً و سـلاماً "

افتد چو در آن قطره‌ای از آب وضویش

هر صبح و مسا بانگ اذان است سرودش

شغل ملک و شغل الهی ست درودش

این نور الهی ست، به سماوات و زمین است

این عبـد ولـی آینــۀ حـی مبیــن است

این است که سرسخت‌ترین دشمن جانش

می‌گفت امین است، امین است، امین است

ایـن جـان گــرامی بــه تـن پـاک نبیین

ایـن روی خـدا در نظـرِ اهــل‌یقین است

چنـدی شـده همسـایۀ مـا خاک نشینان

این است که در عرشِ خدا صدرنشین است

از صبح ازل دست خدا بر سر او بود

جبریل بدان مرتبه خاک درِ او بود

بحری ست که خوبـان دو عالـم دُرِ نابش

نوری ست فروزنده که نور است حجابش

افـواج مـلَک ذرۀ خورشیــد وجـودش

ارواح رُســل، مستمعِ علــمِ کتــابش

گل های بهشتی که پـر از عطـر بهشتند

شستند همـه پیرهـن از بـوی گلابش

ای خلـق جهان! مکتب او را بپـذیرید

والله قسـم وحـیِ الهیست، خطــابش

ادیان همه منسوخ بـه جز مکتب احمد

تا حشر رسول است رسول است محمّد

ای اهل جهان گوش به فرمان محمّد

این پنج کتب آمـده در شـأن محمّد

خواهید که در دامـن بیگانـه نیفتید

آرید همـه دسـت بـه دامـان محمّد

والله قسـم سـوی خداونــد نبـاشد

راهی به جز از عترت و قرآن محمّد

بایـد ز علی مثـل نبـی کرد اطاعت

چون غیر علی نیست کسی جان محمّد

روزی که نبی بود و خدای ازلی بود

والله علی بود و علی بود و علی بود

ای خیـل رسـل بـوده از آغـاز بشیـرت

وی آمــده خـلوتگـه معبـود، سریـرت

در حشر به گلزار جنانش، چه نیاز است

آن کـو نگـرد بـر گـل رخســارِ منیرت

بـر تخـت سلیمـان نبـی نــاز فـروشد

هر کس بنشیند به روی فرشِ حصریت

ما محـو تجـلای تـو هستیـم و ندیدیم

عمری است که جبریلِ امین است اسیرت

از صبح ازل، نخل رسالت به تو بر داد

آییـن تـو تنهـا مـدنیّت بـه بشر داد

تو نوری و توصیف تو در سورۀ نور است

تو خود شجر نوری و دل، وادی طور است

مدح تو عیان است در انجیل و به تورات

قرآن تو فـوق صُحُـف و فـوق زَبور است

زهـرای تـو مرضیه و انسیّـه و حورا

خاکِ قدمِ فضّۀ او سرمـۀ حور است

آییـن تـو، قرآن تـو، دین تو هماره

بر امت تو باعث فخر است و غرور است

سوگنـد بــه ذاتِ احــدِ قـادرِ منان

میلاد تو یک هدیۀ پاک است به انسان

آیینۀ رحمـانی و رحمــان بــه تــو نازد

آرنــدۀ قــرآنی و قـرآن بــه تــو نــازد

عیسـای مسیحا به فلک، مـدح تـو گوید

بـالله قسـم، موسی عمـران بــه تـو نازد

چرخ و فلک و ارض و سما و مه و خورشید

جـن و بشـر و حـوری غلمـان به تو نازد

سوگند به انسان که قسم خورده خدایش

حق است که پیش از همه، انسان به تو نازد

تو جـان علـی هستی و او جـان تو، آری

والله کـه در جسـم علـی، جان به تو نازد

"میثم" به تو نازد که بوَد مدح‌سرایت

ای خواجـۀ عالم! همه عالم به فدایت


غلامرضاسازگار

پیامبر اکرم(ص)-ولادت - قاسمی

پیامبر اکرم(ص)-ولادت


زمین به لرزه در آمد، شکست کنگره ها

رها شدند خلایق ز بند سیطره ها

شبی که آتش آتشکده فروکش کرد

شبی که خاتمه می یافت رقص دایره ها

صدای همهمه ی موبدان زرتشتی

هنوز مانده به گوش تمام شب پره ها

شب ولادت فرخنده ی بهاری سبز

شب وفات زمستان سرد دلهره ها

دوباره نور و طراوت به خانه ها آمد

نسیم آمد و وا شد تمام پنجره ها

جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات

نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات

ستاره ها به نگاهی شدند سلمانش

منجّمانِ مسلمانِ برق چشمانش

ز انبیاء الهی که رفته تا معراج؟

به غیر از او که ملائک شدند حیرانش

مقام بندگی اش را کسی نمی داند

پیمبران اولوالعزم مات ایمانش

بساط ذکر سماوات را به هم می ریخت

نماز نیمه شب و شور صوت قرآنش

اویس های قرن را ندیده عاشق کرد

تبسّم لبِ داوودیِ  غزل خوانش

شفیع روز جزا گشت و حضرت حق داد

به دست پاک محمّد کلید رضوانش

امیر و قافله سالار کاروانِ  نجات

نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات

مسیح مکّه شد و نبض مرده را جان داد

به مرگ دخترکان قبیله پایان داد

خرافه های عرب را اسیر حکمت کرد

به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد

نماز شکر سپیدارها چه دیدن داشت!

همان شبی که سپیده اذان باران داد

نبی ست پیر خرابات و ساقی اش حیدر

در ابتدا به علی او شراب عرفان داد

تبسّمش به کسی چون بلال عزّت داد

مسیر اصلی دین را نشان انسان داد

چه قدر فاصله مان تا بهشت کمتر شد!

برات مردم ری را به دست سلمان داد

شب تجلّی مهتاب روشن عرصات

نثار مقدم پرخیروبرکتش صلوات

کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم

دخیل گنبد سبز و مطّهرش باشم

زمان نداد اجازه که مشق عشق کنم

غلام مسئله آموز منبرش باشم

چه قدر دیر رسیدم سر قرار وصال!

چه شد؟ نخواست که عمّار محضرش باشم

قبول، شیعه ی خوبی نبوده ام اصلاً

نشد که حلقه به گوش برادرش باشم

خدا کند که مرا از قلم نیندازد

بهشت مستِ می جام کوثرش باشم

به حال و روز خودم فکر می کنم، انگار

قرار بوده که گریان دخترش باشم

شب گرفتن حاجت، زیارت عتبات

نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات


وحید قاسمی

پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع)-ولادت - سهرابی

پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع)-ولادت


شدم به صحبت شب های ارغوانی خوش

چنان که چای شد از رنگ زعفرانی خوش

بلای جان منی و خریدمت یک جا

رقیب تا شود از این بلای جانی خوش

ز خویش رفت ز شوق تکلم دلبر

کلیم بس که شد از ذوق «لن ترانی» خوش

دمد ز پیرهن تو هزار یوسف مصر

اگر گسیل کنی یک دو کاروانی خوش

چو پیر شد دو لبش آستان میکده است

کسی که بوده به پیمانه در جوانی خوش

خوشی کجاست به جز عشق بازی ازلی

نگه به صورت احمد فقط به عشق علی

اسیر صادقم و مستمند پیغمبر

به دست جعفرم و پای بند پیغمبر

بریده اند به جسمم قبای غم ها را

نوشته اند دلم را نژند پیغمبر

ز بند بند وجودم فقط علی خیزد

چنان که می رسد از بند بند پیغمبر

ز پای جعفر، دستم نمی شود کوتاه

قسم به قامت و قدّ بلند پیغمبر

شراب فقه ششم را به میل می نوشم

برای بوسه ز لب های قند پیغمبر

مرا به دشت معاصی کسی شکار نکرد

ولی گرفت دلم را کمند پیغمبر

ز مرتضی به نبی و ز مصطفی به علی

پناه می برم امشب به حکم لم یزلی

ستایش دو جهان بهر حضرت صادق

دمیده است فلک چون ز دولت صادق

علی جمال و خدا طینت و  بتول صفات

سرشته اند ملک را ز طلعت صادق

ز چاک پیرهنش صبح محشر است عیان

چه سینه ای است در آن پاک خلعت صادق

امیر معرکه ی روضه های عاشوراست

به هیئت است مقرّ حکومت صادق

ز خاک کرببلا مُهر کرد طاعت را

حسین را بنِگر در ارادت صادق

به یمن معنی احمد ز فیض پیر فلک

ملک به رقص در آمد، دو تا دو تا تک تک


محمد سهرابی

ولادت حضرت امام صادق (ع) - خاکساری

ولادت حضرت امام صادق (ع)

 

غم و غصه دوباره تحریم است

روز میلاد و  روز تکریم است

شب شب و روز عرض تبریک و

لحظات قشنگ تعظیم است

بدهم مژده ای به خسته دلان

عشق آمد زمان ترمیم است

صبح صادق ظهور خواهد کرد

حال و روز زمانه بدخیم است

میرسد آن امام خوبی که

کار و بارش همیشه تعلیم است

سر دبیر مراجع دنیا

و خدایی خدای تحکیم است

 

موسم عشق و شور و شادی شد

جبرئیل باز هم منادی شد

 

آیت الله اعظمی در راه

پادشاه معظمی در راه

حجت الله عالم هستی

 و امام مکرمی در راه

فاطمی طینتی بدون بدل

و علی مجسمی در راه

بندگان خدا هراسی نیست

که ولی مسلمی در راه...

 

باشد و نورش آشکار و جلی ست

جعفر بن محمد بن علی ست

 

مژده بوی بهار می آید

بوی دیدار یار می آید

بوی مولود شهر پیغمبر

بوی زلف نگار می آید

به گمانم که روشنی بخش

همه شب های تار می آید

پسری از سلاله ی زهرا

مایه ی افتخار می آید

صاحب حلم و صبرو فضل علی

وارث ذوالفقار می آید

ششمین پادشاه ملک زمین

ششمین شهسوار می آید

پیر و استاد مکتب شیعه

صاحب اقتدار می آید

سوی ما خاکیان مسافر عرش

چقدر با وقار می آید

سومین نسل پاک صلب حسین

عشق پروردگار می آید

 

ششمین شاه عالمین آمد

نوه ی حضرت حسین  آمد


علیرضاخاکساری

ولادت حضرت رسول (ص) - خاکساری

ولادت حضرت رسول (ص)

بزرگ خاندان

 

شب مستی و شور بسم الله

همه جا غرق نور بسم الله

شده وقت سرور بسم الله

لحظات ظهور  بسم الله

 

آمنه نور دیده ات... تبریک

قدم نورسیده ات... تبریک

 

بچه نه پیر ایل زائیدی

دلبری بی بدیل زائیدی

به دو عالم دلیل زائیدی

به گمانم  خلیل زائیدی

 

خوشبحال شما و عبدالله

چشم بد دور هزار ماشاالله

 

زیر پایش تمام عرش برین

روی دستش تمام ملک زمین

پر قنداقه اش چو حبل متین

اولین مقتدای دین مبین

 

جبرئیل عبد محضرش باشد

دست بر سینه نوکرش باشد

 

او شبیه کتاب مستور است

و خدا خوانده اش که مامور است

پاک مطلق زهر بدی دور است

او سرآغاز چهارده نور است

 

پیر دین پیر علم و عرفان است

نبی الله بزرگ خاندان است

 

احدالناسی یا پیمبر نیست

یا رسول و نبی برتر نیست

وی که با عالمی برابر نیست

جز علی با کسی برادر نیست

 

خوشبحال نبی علی دارد

خوشبحال علی نبی دارد

 

دل و جان داده دلبرش زهراست

دلبرش نه که دخترش زهراست

دخترش نه که مادرش زهراست

یادگاری همسرش زهراست

 

جـای در سینه ی همه دارد

غم ندارد که فاطمه دارد

 

نوه ای میدهد خدا بر او

که به یک غمزه میکند جادو

حیدری صولتی و زهرا رو

وحده لا اله الا هو

 

سفره دار همیشگی خداست

او حسن او کریم آل عباست

 

نوه ای میدهد به او الله

که بگوید سپس نبی الله

اقرا باسم حسین ثارالله

قبره فی قلوب من والاه

 

نوه اش میشود علمدارش

شافع امت گنه کارش

 

نه فقط میل محتشم دارد

شاعر تازه کار هم دارد 

نظری تا بر این قلم دارد

دفتر شعر من چه کم دارد


ورد لب های من محمد شد

یا حمید به حق احمد شد

علیرضاخاکساری

پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع)-ولادت - محمود ژولیده


پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع)-ولادت


دُردی کِش بلای توام یا محمّدا

دیوانه ی ولای توام یا محمّدا

گویند هر که را تو بخواهی بلا دهی

مستانه ی بلای توام یا محمّدا

بیمارم و نگاه تو اعجاز می کند

مبهوت چشم های توام  یا محمّدا

من از ازل در عافیتم زآن که تا ابد

در سایه ی لوای توام یا محمّدا

مولاست بنده ی تو و من بنده ی علی

من، بنده ی خدای توام  یا محمّدا

ای اسم اعظم اسم تو یا احمدا مدد

وی قلب ها طلسمِ تو یا احمدا مدد

ای مکّه از فروغ تو پاینده احمدا

مِهر و قمر ز روی تو رَخشنده احمدا

ای کِسوت خِتام رسالت به راستی

بر قامت رسای تو زیبنده احمدا

کو دایه ای که کامِ تو را مایه ای دهد

بر دایه ات، تو دایه ی بخشنده احمدا

ساطِع شود چو نور ز پیشانی ات، شود…

خورشید از جمال تو شرمنده احمدا

رضوان و حوریان و همه خازِنانِ آن

حیرانِ آن تبسُّمِ تابنده احمدا

گویا نمک ز خنده ی تو آفریده شد

دریا به وجد رفت و نمک زار دیده شد

وقتی سخن ز کشف و کرامات می شود

کَسری تو را گواهِ مقامات می شود

این جا سخن ز خشت و سرشت و بهشت نیست

جنّت یکی تو را، ز کرامات می شود

ای نسلِ تو ستاره ی دنباله دارِ عشق

روشن رَهت ز نورِ علامات می شود

حُبِّ تو را چگونه شود شعله کارگر

آتشکده ز دیدنِ تو مات می شود

ای هادیِ سُبُل، نرود هر که راهِ تو …

بی شک دچار رنجش و طامات می شود

ای سنگِ سخت زیر قدومِ تو نرمِ نرم

دل های ماخَلَق به وجودِ تو گرمِ گرم

ای مایه ی ازل و ابد، آیه ی شَرَف

انسانِ کامل، ای به بشر مایه ی شرف

خورشید جاودانی و بی سایه ای، ولی

افکنده ای به کون و مکان سایه ی شرف

ایمانِ تو، پیمبریِ تو، کتابِ تو

اسلامِ تو بنا شده بر پایه ی شَرَف

اینک پس از گذشتنِ ده ها هزار سال

ایران شد از دعای تو همسایه ی شرف

تو ماندی و، عدوی فرومایه ات، نمانْد

ای تا اَبَد ولای تو سرمایه ی شرف

عالم ز تو تصرّفِ هستی گرفته است

دل ها ز تو تشرّفِ مستی گرفته است

در شعرِ عشق و عقل، امیرِ غزل تویی

در خُلق و خوی و عاطفه، حُسنِ اَزَل تویی

دیباچه ی امانت و دیوان عاشقی

تأویلِ حمد و آیه ی بیت الغزل تویی

در وحدتِ کلام، اگر لم یَلِد خداست

در محور معانی آن، لم یَزل تویی

غارِ حَراسْت میکده ی حق شناسی ات

در خانه ی ولای علی، مُعتزَل تویی

چونکه دلت سِرشتْ خدا، بر گِلت نوشت

زیبا تویی، جمیل تویی و گُزَل تویی

کامل ترین محبّتِ ما نذرِ مقدمت

جان و جهان و باغِ جنان بذرِ مقدمت

حقِّ تو را به شیوه ی عاشق ادا کنیم

دِین تو را به رسمِ شقایق ادا کنیم

اُمُّ القُری به یُمنِ تو مَهدِ تشیُّع است

حقِّ تو را به حضرت صادق ادا کنیم

ای عقلِ کُل، سلوک، چو زاهِق نمی کنیم

سِیرِ تو با مُلازمِ لاحِق ادا کنیم

در معرکه چو امر تو دائر شود به حَرب

تکلیف را به کُشتن فاسِق ادا کنیم

با دشمنان برائتِ دل را وفور کن

تا دِین خود به نعمتِ رازق ادا کنیم

در بندگی اگر صَنَما، لایقت شویم

در شیعگی شهیدِ رهِ صادقت شویم


محمود ژولیده

پیامبر اکرم(ص)-ولادت - نظری

پیامبر اکرم(ص)-ولادت


ای مفتخر خدای ز خلق جمال تو

دیده خدا کمال خودش در کمال تو

تو لایق صفات خدایی بدون شک

از این صفات هر چه که داری حلال تو


مهدی نظری


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

پیامبر اکرم(ص)-ولادت - سازگار

پیامبر اکرم(ص)-ولادت


میلاد احمد عید خداونـدِ سرمد است

عالم ز مقدمش همه خلدِ مخلّد است

از ربِّ کعبه در حـرم کعبه حکم شد

بت‌ها ادب کنید که میلاد احمد است


غلامرضا سازگار


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

پیامبر اکرم(ص)-ولادت

پیامبر اکرم(ص)-ولادت


گاهی غزل بخوانم و گاهی غزل شوم

گاهی به تکه پاره ای از دل بدل شوم

گاهی که صحبت از لب لعل تو می کنم

انگار که تعارف جامی عسل شوم


محمود ژولیده


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

حضرت رسول(ص)-مدح - قاسمی

حضرت رسول(ص)-مدح


تیغ ابرویت غزل را در خطر انداخته

پیش پایت از تغزل بسكه سر انداخته

 مرد این میدان جنگ نابرابر نیستم

تیر مژگانت ز دست دل سپر انداخته

وحید قاسمی


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

اشعار ولادت پیغمبر (ص) و امام صادق(ع) از استاد سازگار

اشعار ولادت پیغمبر (ص) و امام صادق(ع) از استاد سازگار

به ادامه مطلب بروید ....
 

ادامه نوشته

امام زمان(عج)-تاجگذاری - سازگار

امام زمان(عج)-تاجگذاری


جهان چو باغ دل شیعه، خرم است امشب

محیط نـور خدا ملک، عالم است امشب

سرور آل رســولِ مکــرّم اسـت امشب

امــامـت ولــی‌الله اعظــم است امشب

پیمبران خدا! عیدتان مبارک باد

تمامی شهدا! عیدتان مبارک باد


غلامرضاسازگار


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام زمان(عج)- اعیاد - شجاع

امام زمان(عج)- اعیاد


شادی و شعف به جای غم می آید

رحمت عوض ظلم وستم می آید

ایکاش بگویند دراین عیدبزرگ

دارد پسرفاطمه هم می آید


سیدمجتبی شجاع

امام زمان(عج)-تاجگذاری - سازگار

امام زمان(عج)-تاجگذاری


عالم امكان سراسر نور شد

شیعه بعد از سال ها مسرور شد

پور زهرا تاج بر سر می نهد

بر همه آفاق فرمان می دهد


وحید قاسمی


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام زمان(عج)-تاجگذاری - سازگار

امام زمان(عج)-تاجگذاری


جهان محیط وسیع عنایت است امروز

وجود، مرکز نور هدایت است امروز

عطا و جود و کرم بی نهایت است امروز

دهید مژده که عید ولایت است امروز

خجسته باد به مستضعفین زعامتشان

که ثبت شد به کتاب خدا امامتشان


غلامرضاسازگار

ادامه نوشته

مثنوی نهم ربیع- امام زمان(عج)-تاجگذاری - نوازنی

مثنوی نهم ربیع- امام زمان(عج)-تاجگذاری


در ربیع شادمانی با خدا

می نویسم شعر لبخند تو را

می نویسم با بهشتی از سرور

با قلم هایی که دارد رنگ نور


رحمان نوازنی


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام زمان(عج)-تاجگذاری - سازگار

امام زمان(عج)-تاجگذاری


همه جا پر از این خجسته نداست

نُه ماه ربیع عید خداست

عید کل ذراری زهرا

عید لبخند سیدالشهداست

عید لطف و کرامت مهدی است

که طلوع امامت مهدی است


غلامرضاسازگار



بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام زمان(عج)-تاجگذاری - سازگار

امام زمان(عج)-تاجگذاری


قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است

جهـان محیط وسیع کرامت مهدی است

زمان زمان شروع زعامت مهدی است

غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است

همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام

امـام کـل زمان‌ها دوباره گشت امام


غلامرضاسازگار

ادامه نوشته

امام زمان(عج)-تاجگذاری - وفایی

امام زمان(عج)-تاجگذاری


در دست امام ما زمام عصر است

از حضرت او به پا قوام عصر است

تبریك به شیعیـان عـالـم گــوئید

آغــاز امــامت امــام عصر است


سیدهاشم وفایی

امام زمان(عج)-تاجگذاری - یوسف رحیمی

امام زمان(عج)-تاجگذاری


تسبیح زمین و آسمان: یا مهدی

ذکر همه ی فرشتگان: یا مهدی

حالا که رسیده روز بیعت با عشق

لبیک بگو از دل و جان!: یا مهدی


یوسف رحیمی

امام زمان(عج)-مدح - سازگار

امام زمان(عج)-مدح


من کیم قلب وجودم من کیم جان جهانم

من کیم نور عیانم من کیم سرّ نهانم

من کیم کهف حصینم من کیم مهد امانم

من کیم مولای خلقت در زمین و آسمانم

من کیم فرمانروای ملک حیّ لا مکانم

من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم


غلامرضاسازگار



بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام زمان(عج)-تاجگذاری - مربوبی

امام زمان(عج)-تاجگذاری

 

فوج مَلک دور و برش دارد نگارم

یک آسمان زیر پرش دارد نگارم

باید تمام عرشیان چاوُش بخوانند

تاج ولایت بر سرش دارد نگارم


محمود مربوبی


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام زمان(عج)-تاج گذاری - گائینی

امام زمان(عج)-تاج گذاری

 

امروز که شیعه به جهان در حصر است

بر عالمیان مژده ی فتح و نصر است

دانی که چرا شیعه سراپا شاد است

آغاز امامت امام عصر است


روح اله گائینی

نوحه - واحد حضرت عسکری(علیه السلام) - حق پرست

نوحه - واحد حضرت عسکری(علیه السلام)

 

بسوز ای دل که مولایم فدا شد       زمین سـامرا کرب و بلا شد

ز داغ  عسکری آن حجت حق        امام عصر ما صاحب عزا شد

تسـلای قلـب مـولا

بگـو یا زهرا یا زهرا

سلام ای خاک سامرا

ملائک زائر صحن و سرای تو

امام عسکری جانها  فدای تو

آه واویلا واویلا واویلا(2)


یوسف حق پرست (غریب)



ادامه نوشته

نوحه - زمزمه امام حسن عسگری(علیه السلام) - حق پرست

نوحه - زمزمه امام حسن عسگری(علیه السلام)

 

از چشم مهدی شده اشک غم جاری

در سـامرا گشته بـر پـا عزاداری

واویلا واویلا واویلا واویلا(2)


یوسف حق پرست(غریب)


ادامه نوشته

زمینه شهادت امام عسکری - رضارسولی


شهادت امام عسکری (ع)

زمینه

مرغ دلم   پر کشیده تا

کنار سرداب    شهر سامرا

مثل یک سائل می شینم روبروی حرم

نگامو خیره می دوزم به دستای کرم

شه سامرا - سلام علیک

منشا سخا - سلام علیک

آقام - امام عسکری


رضارسولی

ادامه نوشته

امام حسن عسکری (ع) - خاکساری

امام حسن عسکری (ع)

تبعید


سالیانی درد بی درمان هجران مشکل است

بی کسی درشهرغربت ای رفیقان مشکل است

سالیانی جای دور افتاده تبعیدت کنند...

سالیانی  در غل و زنجیر زندان مشکل است


علیرضاخاکساری


به ادامه مطلب بروید ....

ادامه نوشته

امام حسن عسکری(ع)-مدح و مرثیه - سازگار

امام حسن عسکری(ع)-مدح و مرثیه


ای مسجد الحرام، حرم سامرای تو

بیت الولای دل، حرم با صفای تو

قرآن یگانه دفتر مدح و ثنای تو

روح ملک کبوتر صحن و سرای تو

آیینه ی جمال خداوند سرمدی

فرزند پاک چار علی سه محمدی


غلامرضاسازگار


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام حسن عسکری(ع)-شهادت - پرچمی


امام حسن عسکری(ع)-شهادت


تو ضعف می کنی پسرت گریه می کند

مهدی رسیده و به برت گریه می کند

خاکی شده است موی سرت گریه می کند

این ظرف آب بر جگرت گریه می کند

بر روی دامن پسرت دست و پا مزن

اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن

جواد پرچمی



بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام حسن عسکری(ع)-شهادت - قاسمی


امام حسن عسکری(ع)-شهادت


خون می چکد ز دیده ی در خون شناورم

در بُهت چشم های گهربار مادرم

سوز عطش به ریشه ی من تیشه می زند

خشکیده شاخه های بلند صنوبرم


وحید قاسمی


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام حسن عسکری(ع)-شهادت - محمود ژولیده

امام حسن عسکری(ع)-شهادت


بی قرارم بی قرارم بی قرار

ناله دارم ناله دارم ناله دار

ابر غربت ریزد از چشم ترم

شیعیان! من مجتبای دیگرم


محمود ژولیده


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام حسن عسکری(ع)-شهادت - سازگار


امام حسن عسکری(ع)-شهادت


ای ز چشم همگان ریخته اشک بصرت

حسنی و چو حسن خون شده عمری جگرت

همچو اجداد غریبت همۀ عمر غریب

به جوانی شده مسموم چو جد و پدرت

غلامرضاسازگار


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام رضا (ع) مدح مصیبت - خاکساری

امام رضا (ع) مدح مصیبت


شاعر شدم برای تو یا ثامن الحجج
دارم به سر هوای تو یا ثامن الحجج
هستم فقط گدای تو یا ثامن الحجج
دست من وعطای تو یا ثامن الحجج
 
آقا فدای تو  پدرم مادرم خودم
آقا فدای تو پسرم همسرم خودم

علیرضاخاکساری


به ادامه مطلب بروید ....

ادامه نوشته

قبرستان بقیع- رضارسولي

 قبرستان بقیع

 

ای که از عرش معلا برتری

 

دل ز اهل آسمان ها می بری

 

ای بقیع ، اي تربت پاكت بود

 

سجده گاه حجت ابن العسكري

 

رضارسولي

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت - سازگار

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت


صفر تمام شد و طی نشـد عزای حسن

هزار حیف که شد زهر کین جزای حسن

بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت

که ماهیان همه گرینـد از بـرای حسن

غلامرضاسازگار



به ادامه مطلب بروید ....

ادامه نوشته

اشعار رحلت پیامبر اکرم(ص) ازاستادسازگار *10*

ادامه نوشته

رباعی مناجات با امام رضا (ع) - رضارسولی


رباعی مناجات امام رضا (ع)

 

در کنار حرمت سینه جلا می گیرد

چشم و دست و سر و دل بوی خدا می گیرد

با دخیل بستن بر پنجره ی فولادت

هر گدا ، تذكره ي كرببلا مي گيرد

 

 رضــارســولـي

دودمه شهادت آقا رسول الله - امام حسن (ع) - امام رضا(ع) - رضارسولی

شهادت آقا رسول الله - امام حسن (ع) - امام رضا(ع)

 

دودمه

 

ماتم جانسوز احمد موسم اشک و بکاست

 

فاطمه صاحب عزاست

 

*********************

 

ذکر زهرا گه پدر ، گاهی حسن ، گاهی رضاست 

 

 فاطمه صاحب عزاست

 


رضــارســولـی

زمینه - شور شهادت امام حسن - رضارسولی


شهادت امام حسن مجتبی (ع)

 

زمینه - شور

 

یه عقده ای دارم تو سینه

 

بیام به پابوست مدینه

 

بیام مدینه از غمت زاری کنم

 

رو گونه هام اشکامو من جاری کنم

 

برا مصیبتت عزاداری کنم - یا مولا

 

آقام آقام آقام آقام - آقام حسن


رضــا رســولـی



ادامه نوشته

زمینه شهادت امام حسن - رضارسولی


امام حسن مجتبی (ع)

 

زمینه

 

می شینه هردم - روی لبهام - این ذکرو آوا - آقام حسن آقا

 

مدد می گیرم - روز و شبها - از تو یا مولا - آقام حسن آقا

 

می سوزم به پای غم تو

 

می نالم برا ماتم تو

 

عمریه هستم آقا به زیر سایه و علم تو

 

آقام حسن مولا


رضــا رســولـی



ادامه نوشته

واحد امام رضا(ع) - رضارسولی

مناجات امام رضا (ع)

واحد

 

میخوام بیام تو حرمت عقدم و واکنم

 

گوشه ی صحنت بشنم در درد دلها کنم

 

کنار اون سقاخونت دل و شیدا کنم

 

هوای زیارت کرده دلم شهنشه طوس

 

آقا اذنم بده می خوام بیام دوباره پابوس

 

علی علی موسی الرضا علی موسی الرضا


رضـارسـولـی



ادامه نوشته

زمزمه شهادت امام رضا(ع) - سیدمحسن حسینی


شهادت امام رضا(ع)

زمزمه



من دگر از پا فتــــادم     كس نمیباشد بیادم

چشم من باشد براهت    در كجایی ای جوادم

در كجـا هستی بگو ای نازنین

تو بیــــا جان دادن من را ببین

بارهــــــا من مثل زهرا مادرم

در میـــان ره شدم نقش زمین

وای من ای وای من ای وای من


سیدمحسن حسینی


ادامه نوشته

زمینه شهادت امام رضا(ع) - سیدمحسن حسینی

شهادت امام رضا(ع)

زمینه


 

دور از وطن بـستم       (دو چشم تر خود)(3)

من میكشم كمكم      (عبـا بر سر خود)(3)

بیا مـادر زار و حزین گشتم

مـثــل تو من   نقش (زمین گشتم)(3)

شد لـحـظـههای آخرم (بیا مادرم)

میسوزد از پـا تا سرم (بیا مادرم )


سیدمحسن حسینی


ادامه نوشته

نوحه شهادت امام رضا - سیدمحسن حسینی

 شهادت امام رضا(ع)

نوحه


وای وای ، كسی نمی باشد به یادم

وای وای ، بگو كجا هستی جوادم

ای پسرم بیا تماشا     ببین علی موسی الرضا را

من عاقبت افتادم از پا

واویلتا آه و واویلا


سیدمحسن حسینی


ادامه نوشته

نوحه حضرت رسول (ص) - سیدمحسن حسینی

رحلت رسول اکرم(ص)

نوحه


وای وای ، جان میدهد امشب پیمبر

وای وای ، دارد مدینــه شور محشر

این لحظههای آخرین است     در ناله ختم المرسلین است

گریان امیرالمؤمنین است

واویلتا آه و واویلا


سیدمحسن حسینی


ادامه نوشته

امام رضا(ع)-شهادت - نوازنی

امام رضا(ع)-شهادت


باز شب آخر ماه عزاست

باز دلم پیش امام رضاست

باز دو چشمان ترم تشنه اند

باز خراسان دلم کربلاست


رحمان نوازنی


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام رضا(ع)-مدح و شهادت - سازگار

امام رضا(ع)-مدح و شهادت


کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا

شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا

در صف محشر خدا مشتری اشک اوست

هر که در اینجا کند گریه برای رضا


غلامرضاسازگار


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام رضا(ع)-شهادت - فردوسی


امام رضا(ع)-شهادت


ابری سیاه، چشم ترش را گرفته بود

زهری توان مختصرش را گرفته بود

معلوم بود از وَجَناتش که رفتنی است

یعنی که رُخصت سفرش را گرفته بود


محمد فردوسی


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام رضا(ع)-شهادت - صرافان

امام رضا(ع)-شهادت


لب خشک و داغی که در سینه دارم

سبب شد که گودال یادم بیاید

اباصلت! آبی بزن کوچه‌ها را

قرار است امشب جوادم بیاید


قاسم صرافان


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام حسن(ع)-مدح - شکریان همدانی

امام حسن(ع)-مدح

 

از آسمان نگاهت وقار می ریزد

ز پلک پاک تو صبح بهار می ریزد

برای گریه برایت اجازه می خواهم

به چشم ما تو بگویی ببار می ریزد


مجتبی شکریان همدانی


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام حسن مجتبی (ع)  دوشنبه بعدازظهر  - خاکساری

امام حسن مجتبی (ع)

دوشنبه بعدازظهر

 

سینه ام کلبه ی غم و غصه

حال و روزم همیشه بارانی

تک و تنها میان حجره ی خود

مانده ام بادل پریشانی


علیرضاخاکساری



بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

حضرت رسول اکرم (ص) - علیرضاخاکساری

حضرت رسول اکرم (ص)

 

حس میکنم رفتار تو تغییر کرده

این روزها کردار تو تغییر کرده

هم صبح و ظهر و هم سرشب دیدن من

می آیی و گفتار تو تغییر کرده


علیرضاخاکساری



بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت - عباسپور

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت


بارها از سفره اش با اینکه نان برداشتند

روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند

مردم این شهرِ در ظاهر مسلمان، عاقبت

با صدای سکه دست از دینشان برداشتند

حسین عباسپور


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام حسن(ع)-شهادت - یوسف رحیمی

امام حسن(ع)-شهادت


تا بوده و هست درد و غم باشد، آه!

داغی به دل اهل کرم باشد، آه!

ای شهر مدینه! بی وفایی تا کی؟

کی دیده «کریم» بی حرم باشد، آه!


یوسف رحیمی

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت - سازگار

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت


نیست کس غیر از خدا آگاه از سوز نهانم

خون دل هایی که خوردم ریخت بیرون از دهانم

زهر نانوشیده قلبم بود مثل لاله پرپر

بس که آمد بر جگر از دوستان زخم زبانم


غلامرضاسازگار


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

پیامبر اکرم (ص)-شهادت - سازگار

پیامبر اکرم (ص)-شهادت


حوادثی‌ست کـه قلـب مدینـه می‌لرزد

مدینه چون دل امّت بـه سینه می‌لرزد

سپاه شب، شده مست تصرّف خورشید

نسیم، شعله شد و در فضا شراره کشید

غلامرضاسازگار


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت - محمود ژولیده

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت


چشمی که یک دریا حسینی اشک دارد

تازه تواند بر حسن یک قطره بارد

حتماً غریبیِ حسینش را چشیده

آنکه غریبیِ حسن را خون ببارد

محمود ژولیده


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

نوحه شهادت امام حسن (ع) - سیدمحسن حسینی

شهادت امام حسن(ع)

نوحه


وای وای ، من كشته زهـر جفایم

وای وای ، میسوزد از سر تا بپایم

جز غم نمیباشد حبیبم       باشد اجل یار و طبیبم

در خانه خود هم غریبم

واویلتا آه و واویلا


سیدمحسن حسینی


ادامه نوشته

زمزمه شهادت امام حسن - سیدمحسن حسینی

شهادت امام حسن(ع)

زمزمه


در كجایی خواهر من    بسته شد چشم تر من

كن تماشا تا ببینی    لحظههای آخر من

از تو ممنونم من ای زهـر جفا

بعد عمری من شدم حـاجت روا

تا قیــامت من شدم مدیون تو

چون نمیبینم دگـر من كوچه را

وای من ای وای من ای وای من


سیدمحسن حسینی



ادامه نوشته

اشعار شهادت امام رضا (ع) *12*

اشعار شهادت امام رضا (ع) *12*



به ادامه مطلب بروید ....

ادامه نوشته

اشعار رحلت آقا رسول الله (ص) *15*

اشعار رحلت آقا رسول الله (ص) *15*



به ادامه مطلب بروید ....

ادامه نوشته

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) *15*

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) *15*



به ادامه مطلب بروید ....

ادامه نوشته

رباعی مناجات با امام حسین (ع) - رضارسولی

رباعی مناجات با امام حسین (ع)

 

بر درگه این و آن گدایم نکنی

 

وز طوف حریم خود جدایم نکنی

 

محتاج به یک نیمه نگاهت هستم

 

ای بی کفن ارباب رهایم نکنی

 

رضارسولی

حضرت زینب (س) - اربعین - رحمان نوازنی

حضرت زینب (س) - اربعین

همینکه سمت نگاهش به قتلگاه افتاد

دلش شکست و دوباره به آه آه افتاد

دوباره زلزله ای بین بارگاه افتاد

اگر غلط نکنم کوه صبر راه افتاد

 

ولی چه کوه عجیبی چقدر خم شده است

چقدر دور و برش رشته کوه کم شده است

رحمان نوازنی

بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

حضرت زینب (س) - مدح مصیبت - لطیفیان

حضرت زینب (س) - مدح مصیبت


در سیر دل جبریل هم بال و پرش ریخت

وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت

 

فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش

هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت


علی اکبر لطیفیان


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

دودمه اربعین -  رضــا رســولــی

دودمه اربعین

 

بعد چل منزل برادر من رسیدم کربلا

 

 ای شهید سر جدا

 

 

همچو زهرا مادرم گردیده قد من دوتا

 

ای شهید سر جدا

 

رضــا رســولــی

اربعین حسینی - زبانحال حضرت زینب - سازگار

اربعین حسینی - زبانحال حضرت زینب


اختر من! هلال من! ماه من

همسفر و همدم و همراه من

بی تو دلم طایر بی‌بال بود

داغ چهل‌روزه چهل‌سال بود


غلامرضاسازگار


بقیه شعر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته