ولادت امام زمان(عج)


صبح الست بود و خدا بی حساب داد

آرامشی به هستی در اضطراب داد

عشق آفرید و عالم و آدم خطاب كرد

بر هر كه بوده فرصت یك انتخاب داد

با چارده ظهور، خدا پرده را گشود

من را به دست این دلِ خانه خراب داد

از من نبود حرفی و عشق از طُفیلشان

مشتی گرفت و خاك مرا پیچ و تاب داد

می خواست تا تبار مرا هم نشان دهد

آن جا به جای آب به خاكم شراب داد

انگور تاك های بهشتی رسیده بود

من تشنه بودم و به لبم جام ناب داد

من چون تو مست، مست تماشا شدیم ما

پیمانه نوش یوسف زهرا شدیم ما

باغ بهشت زمزمه ی او گرفته است

امشب كه عطر نرگس شب بو گرفته است

امشب كلیم، خادم این طاق نصرت است

از دشتِ عرش نافه ی آهو گرفته است

یونس به دست مجمرِ اسپند بیاورد

یوسف خمیده دسته ی جارو گرفته است

رخصت نداده اند كه جبریل هم رسد

یك گوشه در بغل سر زانو گرفته است

عیسی گلاب و آینه را چرخ می دهد

مریم به عرش چادر بانو گرفته است

حتی خلیل قبله ی خود گم نموده و

سر را به سوی آن خَم ابرو گرفته است

از شوق، صبر حضرت زهرا سر آمده

امشب اگر غلط نكنم حیدر آمده

تكیه بزن به كعبه، امیر سوارها

پایان بده به سردی این انتظارها

چشم مرا به آب بصیرت زلال كن

پیدا كنم مسیر تو را در غبارها

از چشمه ی معارف خود جرعه ای ببخش

باران ببار بر تن این شوره زارها

پای مرا به راه ولایت ثبات دِه

دستم بگیر تا گذرم از حصارها

بین تنور عاشقیت شیعه ام نما

مقداد وار مثل همه سر به دارها

بر ندبه های ساده ی من برگ و بار دِه

پُر كن تمام سال مرا از بهارها

خط می كشم به روی تمامی جمعه ها

تا جمعه ای كه سر زند از روزگارها

جز عطر عشق بر سر گیسو نمی زنی

تو با حسین، عشق خدا مو نمی زنی

همسایه ی قدیمی دل های ما سلام

ای عابر غریبه ی این كوچه ها سلام

وقتی عبور می كنی این بار چندم است

من دیده ام تو را و نگفتم تو را سلام

شاید تویی همان كه سر كوچه زودتر

گفتی برای بار هزارم به ما سلام

دیدم به روی سنگ مزاری نوشته بود

من را كه كشت؟ داغ تو آقا بیا سلام

بر حمد و بر قیام و ركوع و سجود تو

بر قامت و قیامت بی انتها سلام

بر جلوه ی قنوت و سلام تشهدّت

وقت اذان به اشهد ان لا الا سلام

اما گمان كنم كه جواب تو می رسد

تا می كنی به جانب كرب و بلا سلام

جانم اسیر اشهد انَّ امیر توست

آقا خوشا به حال دلی كه اسیر توست