نوحه - واحد حضرت مسلم(علیه السلام)
لبم خونین دو چشمم پُر ستاره دو دستم بسته در دارالاماره
الا ای شاه تشنه جان زهـرا ز مکه بـر سفیرت کن نظاره
به لب دارم نـوای تو
دلم خون شد برای تو
شده مسلم فـدای تو
میا کـوفه که اینجا وادی جنگ است
میا کوفه که دامن ها پُر از سنگ است
آه واویلا واویلا واویلا(2)
يوسف حق پرست (غريب)
زبانحال شهادت حضرت مسلم (ع)
زمزمه
گرفت غم گريبان من را
شدم من دراين كوفه تنها
منم دربه در بين اعدا – حسين جان2
واويلا – رسيده جون مسلم تو برلب
بگويم به تو من به تاب و در تب
مياور تو زينب
میا کوفه ای جان عالمین - میا کوفه پسر عموحسین
یابن الزهرا حسین کوفه میا
رضارسولي
شهادت حضرت مسلم ابن عقيل (ع)
زمينه
به راه تو حسین جان ، بود هر دم نگاهم
به ياد كودكانت ، به سينه مانده آهم
به مقدم تو حبيبم بگویم من به ناله
به همره خود مياور تو زهراي سه ساله
حسین - کوفه میا 3
رضارسولي
حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
نوحه - واحد
با چشم پر ز خون محو نظاره‌ام
منم كه بر سر دارالعمـاره‌ام
آه ، هستی مرا امـام رفتم بر روی بام
آه ، باشد حسین من این آخرین سلام
كوفه میا حسین ، كوفه میا حسین
سیدمحسن حسینی
حضرت مسلم بن عقیل (ع)
زمزمه واحد
ای ماه من می‌ریزد از چشمم ستاره
چشم انتظار من بود دار العماره
چون شمـع بی پروانه‌ام ای وای ای وای
من صیــد دور از لانه‌ام ای وای ای وای
مهمانم و بی خـــانه ام ای وای ای وای
جــانم رسیده بر لبم ای وای ای وای
روزم شده همچون شبم ای وای ای وای
اینـجــا بیــــاد زینبم ای وای ای وای
سیدمحسن حسینی
حضرت مسلم ین عقیل (ع)
زمزمه
آه شب غمم سحر ندارد كسی ز من خبر ندارد
نـاله مـن اثـر ندارد وای وای
آه من و در و دیــوار كوفه رفتم سر بازار كوفه
گـرید به حالم دار كوفه وای وای
از بس زدم صدایت دیگر نفس ندارم
طنـاب دار كوفه باشد در انتظارم
حسین میا به كوفه
سيدمحسن حسيني
شوکت و دولت و منصب به کسان ارزانی