مصاحبه و گفتگو با مداح و شاعر بااخلاص اهل بيت(ع) حاج محمود كريمي

 

 

*آقای کریمی کمی از خودتان و زندگی شخصی تان بگویید.

من محمود کریمی هستم، ۴۳ ساله، در سال ۷۰ ازدواج کردم دو فرزند دارم، یک پسر و یک دختر. در یکی از محله های مذهبی تهران به دنیا آمده ام. شغل آزاد دارم که مرتبط با فعالیت های صنعتی است. پدرم در سال ۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین. دشت عباس، مفقودالاثر شد و برادرم، ابوالفضل نیز در سال ۶۵ عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت رسید.

 

*شما بچه کدام محل هستید؟

من بچه وحیدیه هستم، نظام آباد

 

*تفریح شما در اوقات فراغت چیست؟ اصولا تفریح یک مداح اهل بیت(ع) وقتی هیات ندارد، چیست؟

ما به واسطه فعالیت های مداحی، ساعت کارمان دست خودمان نیست همیشه، مثلا عید غدیر می خورد به یکشنبه یا شنبه، بین التعطیلین می شود و دولت تعطیل می کند و مردم می روند مسافرت، ولی کار ما بین التعطیلن بردار نیست! ما باید برویم هیات، تعطیلات متعارف نداریم، خوشبختانه، به همین خاطر اوقات فراغت ما هم فرق دارد، مثلا یکی از اوقات فراغت ما حضور در در یک جمع بچه های شاعر و شنیدن شعر و خواندن آن است، فراغت یعنی از یک دردسری فارغ شدن، ما اگر بخواهیم راحت بشویم، باید روح مان هم راحت باشد، مثلا خیلی ها از تهرانی ها در اوقات فراغت می روند شمال ولی موقع برگشتن با آن ترافیک شدید و سنگین و زجرآور، خستگی در تن و روح شان می ماند، در اوقات فراغت باید روح را سبک و راحت کنیم، ما در طول شبانه روز، من ساعات اوقات فراغت را با خانواده ام می گذرانم.

 

*مثل اینکه به ورزش هم علاقه دارید، مخصوصا رشته های رزمی!

بله همین طور است. من کمربند سیاه دان دو در رشته جودو را دارم و در رشته شین ذن کاراته نیز کمربند سیاه، دان ۵ دارم و به ورزش شنا نیز بسیار علاقمندم.

 

*دستگاه های موسیقی را از کجا می شناسید؟

هر صدایی در یک دستگاه موسیقی ادا می شود. مثلا صدای گریه بچه و حتی کوچک ترین صداهایی که شما می شنوید. علت آشنایی من نیز با دستگاه های موسیقی به این برمی گردد که چون بنده قاری قرآن بوده ام و در تلاوت قرآن رعایت دستگاه های موسیقی، ردیف ها و... بسیار حائز اهمیت است به مدد کلام وحی در این زمینه مهارت هایی به دست آورده ام.

 

*چه تحصیلاتی دارید؟

دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه علامه طباطبایی بودم و ۷۴ واحد درسی نیز گذرانده ام، اما از آنجایی که حضور در جبهه فرهنگی را مقدم تر دانستم سراغ مطالعات مرتبط با بحث های فرهنگی و به ویژه مداحی رفتم و در این زمینه به کسب معارف اسلامی پرداختم.

 

*بهترین سریال تلویزیون از نظر حاج محمود کریمی؟

سریال مختار را دیدم که خیلی خوب بود، علت اینکه سریال مختار به دل نشست، من ده روز پیش آقای فرهاد اصلانی از بازیگران مختار را دیدم، به او گفتم که دلیل اینکه این سریال به اصطلاح گرفت این بود که هرکس بخواهد نقشی را بازی کند، باید یک روز و یک هفته و یک ماه در قالب نقش فرو برود و تمرین کند، اما در مورد مختارنامه همه بازیگرانش ، به خصوص بازیگران نقش مثبت مثل آقای رویگری و عرب نیا و ..یک عمر گفته اند “حسین”، از بچگی با فرهنگ عاشورا و کربلا آشنا بوده اند، شنیده اید و یک عمر می گفتند اگر من کربلا بودم از امام حسین (ع) دفاع می کردم و …وقتی با این حس ها و این سابقه ذهنی، نقش را بازی کردند، کار دلچسب تر و بهتر از کار درمی آید.

 

*مختارنامه برایتان بهترین سریال تلویزیون بود؟

شاید از جوابی که می خواهم بدم، خنده تان بگیرد، ولی سریال “روزی روزگاری ” را خیلی دوست دارم، اینکه یک خانمی با یک رفتار ساده و الهی از یک دزد، یک رزمنده می سازد،یا مثلا سریال هزاردستان را هم همینطور، ولی واقعیت اش این است که سریال های الان را خیلی دوست ندارم، تعداد سریال ها زیاد شده و فرصت ندارم همه را ببینم، یکی از مشکلاتی که سریال دیدن برای آدم درست می کند این است که وقتی سه قسمت را می بینی، باید همه اش را ببینی و اگر نگاه نکنی، آن قسمت هایی را که دیده ای، هدر می رود، مثلا این سریال هایی که اخیرا جوانها می بینند، مثل لاست که صد قسمتی است که شما مجبوری تا آخرش نگاه کنی و این نقشه است، سریال های ما باید سریال هایی باشند که در آن معرفت و معارف باشند، رسانه باید معرفت را انتقال دهد، من یک بار به آقای مهندس ضرغامی صحبت می کردم، گفتم رسانه ملی اگر معرفت را نرساند که کار خودش را انجام نداده است که ایشان هم موافق بود، یادم هست که یک بار پروفسور مولانا هم در یک برنامه می گفت رسانه یعنی معرفت، مثل مسجد و هیات، رسانه ایده ال یعنی این.

 

*یعنی می گویید تلویزیون باید همیشه روضه پخش کند و هیات نشان بدهد یا رسانه معرفت گرا باشد؟

نه اصلا، من نمی گویم که تلویزیون همیشه روضه پخش کند، بعضی وقت ها اصلا جایش نیست که روضه پخش کند، یک بار به من گفتند که شما چهل دقیقه آنتن زنده داری، گفتم من می خواهم روضه حضرت ابوالفضل (ع) بخوانم در صورتی که آن شب شهادت حضرت زهرا(س) بود، این کار را می شود در هیات کرد، باید یک توضیحی بدهی و بعد هردو روضه را بخوانی ، اما نمی شود این کار را در تلویزیون کرد، به همین خاطر عذرخواهی کردم و گفتم من نمی خوانم و جایش نبود.

 

*شغل شما در حال حاضر چیست؟ از چه راهی امرار معاش می کنید؟

من در کار سفال هستم، تولید سفال و آجر، محل کارم هم نزدیک بوئین زهرا است، است، البته هنوزم راه اندازی نشده و در شرف راه اندازی است.

 

*چطور وارد عالم روضه و روضه خوانی شدید و کی این کار را به صورت حرفه ای انجام دادید که به دریافت صله ختم شد؟

اولین بار در حالی که خردسال بودم روی پای مرحوم کافی نشستم و روضه خواندم. بعد از رفتن پدرم، در کنار تحصیل هم کار می کردم و هم مداحی. در مشاغلی همچون نجاری، بنایی و... مدتی کار کرده ام. در دوران کودکی به دلیل مبارزات پدر و به دستور رژیم طاغوت به شاهین شهر اصفهان تبعید شدیم. آن موقع من هفت ساله بودم و نخستین بار در مسجد شاهین شهر اصفهان خواندم و نخستین صله را هم همان موقع پدرم به من داد، صله ای که ۲ تومان بود.

*يک چیزی در مورد شروع مداحی شما شنیدم و آن اینکه در سال ۷۲ در منزل حاج داوود آشتیانی مداحی را شروع کردید، این درست است ؟

نه، درست نیست،البته حاج داوود آشتیانی از مداحان با اخلاص و خوب هستند،ولی بنده رسما از هفت سالگی مداحی را شروع کردم،از سال ۱۳۶۲ تا ۷۲ من کلاس مداحی داشتم و مداحی آموزش می دادم، به اتفاق چندتا از دوستان مثل کاظمی و …

 

*حالا به عنوان یکی از بهترین مداحان کشور چقدر به موضوع صله اهمیت می دهید؟

من از ۱۳ سالگی که پدرم شهید شد، کاسبی می کردم. یادم می آید جایی بنایی می کردم با روزی ۱۸۰ تومان درآمد. همان موقع به من می گفتند بیا مجلس ختم بخوان برای یک ساعت ۴۰۰ تومان می دهند، من نمی رفتم. چون از آن زمان به اینکه با مداحی امرارمعاش نکنم اصرار داشتم. امرار معاش به واسطه ستایشگری دست آدم را می بندد، چون آن کسی به دلیل قدردانی از کار مداح به او صله ای می دهد، ممکن است در برهه های خاص توقعاتی داشته باشد که به صلاح خواننده نباشد ولی چون به اصطلاح نمک گیر شده، مجبور به انجام آن است مثلا برابر فتنه های سیاسی و برابر برخی مسائل دیگری که مداح اهل بیت را زیر سوال می برد، ساکت باشد.

 

*با این حساب در ازای مداحی ها، صله های دریافت نمی کنید؟

من اصلا جایی نمی روم که بخواهم پول بگیرم. یکی در حسینیه شهدای امامزاده علی اکبر(ع) چیذر در هیئت رزمندگان می خوانم که مجلس شهداست و جلسه ای هم در مسجد الهادی برای بچه های بسیجی و مسجدی دارم.

 

*پس رقم های نجومی که بعضی از مداح ها در ازای برگزاری مراسم می گیرند چیست؟

این شایعاتی که می گویید در نظر ما چیزی نیست، وقتی درباره امیرالمومنین(ع) می گفتند حضرت نماز نمی خواند، برابر این شایعاتی که در این باره برای ما وجود دارد، اصلا قابل مقایسه نیست. من و خیلی از مداحان اهل بیت(ع) که عموما سرشناسند، همگی کسب و کاری جداگانه داریم که گرفتار مساله ای که در بالا ذکر شد، نشویم.

 

*مثلا کدام مداح ها؟ دوست دارید چند نفری را نام ببرید؟

حاج سعید حدادیان در دفتر نهاد نمایندگی در دانشگاه تهران هستند. در آنجا هم درس می دهند و هم درس می خوانند. همچنین حاج محمد طاهری دفتر فرهنگی دارند. حاج حسین سازور هم در کار ساخت و ساز هستند البته نه ساخت و ساز برج، بلکه با چند نفر از دوستانشان آپارتمان های کوچک و معمولی می سازند.

 

*عجیب ترین، خنده دار ترین و ناراحت کننده ترین درخواست مردم یا مراجعان به حاج محمود کریمی چه بوده است؟

ناراحت کننده ترین را نمی توانم بگویم،چون نقطه ضعف ام معلوم می شود و از فردا هرکس می آید سراغ من، آن کلمه را می گوید و من هم مجبورم گوش کنم! البته ما از مردم چیز عجیبی ندیده ام، هرکس از نگاه خودش حرفش را می زند، عجیب ترین اش این بود که یک بار در شمال یک نفر مرا دید و شناخت و گفت می خوای کاسب بشی؟ گفتم آره! گفت من اینجا مجلس ختم می گیرم و پنجاه هزارتومن می گیرم، شماره ات رو بده، هروقت مجلسی بود از تهران بیا، این پنجاه هزارتومن را با هم نصف می کنیم!

 

*شما چه گفتید؟

هیچی! گفتم من نمی توانم بیایم، باید ببخشید! یا مثلا از این جنس پیشنهادات عجیب، یک بار بچه هایم تصادف کرده بودند و در بیمارستان بودند، بچه ام پایش آسیب دیده بود و بغل من بود و خانواده ام در حال بخیه شدن بودند و در آن حال و هوای خیلی خاص آشفته، یک نفر آمد و گفت : شما می توانید بیایید هیات ما بخونید؟ یا یک بار در استخر بودیم،یک نفر گفت:حاج آقا! یه دهن بخونید ! بهش گفتم: شغل شما چیه ؟ گفت: نجارم، گفتم : هروقت شما توی استخر یک جاکفشی برای من درست کردی، من هم یک دهن برای شما می خوانم! ولی با خنده رفع و رجوع می کنم این درخواست ها را.

 

*جالب ترین انتقادی که به شما شده است؟

یک بار یک بچه ای آمد گفت این سرودی که خواندی خیلی زشت بود، پرسیدم چرا؟ گفت چون من یاد نگرفتم، دیدم واقعا درست می گوید، دلیلش قابل قبول بود! چیزی که بچه ها نتوانند یاد بگیرند و بخوانند، قشنگ نیست، ماندنی نیست.

 

*گویا شما قبلا معلم بوده اید؟

بله، من از سال ۱۳۶۴ تا ۷۳ مربی تربیتی بودم

 

*کجا؟

دبستان شهید منتظری، خیابان اندیشه، خیابان شهید بهشتی

 

*-تجربیات معلمی چقدر به شما کمک کرد در مداحی؟

این خیلی مهم است که یک نفر از یک مکانی که قوه قهریه بوده مثل ارتش یا نیروی انتظامی و ..از اینجاها مداح شده باشد یا کسی که از قوه مهریه، مداح شده باشد، مثل مدرسه، من قبل از این هم در مرکز فرهنگی مسجدمان پیش برادرم و شهید عندالله کار فرهنگی می کردم، تاثیر خیلی خاصی داشت این معلمی، رفتارمان با افرادی که در جلسه می آیند، توام با مهر باید باشد، البته بعضی ها می گویند من بداخلاق هستم،ولی نوعا اینهایی که می گویند من بداخلاقم، کسانی هستند که موبایل شان را در هیات گرفتیم.

 

*خب چرا موبایل شان را گرفتید؟

جلسات اهل بیت یک حریم است، در این حریم هم شما اجازه نداری هرکاری خواستی بکنی، رسانه ای شدن این جلسات اشکالی ندارد، ولی اینکه یک نفر یواشکی بیاید از لخت شدن مردم برای سینه زنی یا محکم سینه زدن عده ای فیلم بگیرد و پخش کند،این قابل قبول نیست، بعد ممکن است اصلا یک نفر راضی نباشد که از او فیلمبرداری شود، این نکات را باید رعایت کرد تا هیات جاندار و قوی و ریشه دار شود، حفظ حرمت و حریم از جمله همین خط قرمزها است.

 

*در ذهن حاج محمود کریمی کدام مجلس است که به عنوان ذخیره روز قیامت روی آن حساب می کند؟

من سال ۶۷ بعد از شهادت برادرم و بعد از هر نماز صبح، چند دقیقه روی سجاده، برای خودم روضه می خوام و سینه هم می زنم. اگر بخواهم روی چیزی حساب کنم، روی همان روضه هاست، البته این ها جدای از روضه هایی است که خدمت رهبر معظم انقلاب، خوانده ام یا روضه هایی که خانه مادرم خواندم. این ها هر کدام شیرینی خودشان را دارند.

 

*بعد از نمار صبح کدام یکی از روضه ها را می خوانید؟

روضه وداع، من با روضه وداع خیلی ارتباط عاطفی برقرار کرده ام. به عبارتی، این روضه بیچاره ام می کند.

 

*خیلی ها شما را با شعر معروف و بسیار زیبای «عشق یعنی...» می شناسند، برخلاف بعضی از مداح ها که به شعر و مضامین آن توجه چندانی نمی کنند اما شما به این موضوع اهمیت می دهید. شعرها را چطور انتخاب می کنید؟

بیشتر شعرها را خودم می گویم، مثلا همین شعر «عشق یعنی...» که شما گفتید، را هم بخاطر دارم که روی موتور در حالت گریه سروده ام. دوستی دارم که ایشان با من سر کار می آمد و اغلب اوقات روی موتور به ثبت اشعار می پرداخت.

 

*آخرین باری که از نفس تان ترسیدید؟ از خود خودتان ترسیدید کی بوده؟

معمولا هر وقت می خواهم جلسه را شروع کنم، دست در جیبم می کنم و می اورم بیرون دستهای خالی ام را به خودم نشان می دهم، می گویم ارباب! من هیچی ندارم، دستم خالی است، شده تاحالا که یک چوب هایی هم خورده باشم، مثلا یک وقتهایی به خیال خودم آماده آماده بوده ام، یک صفحه هم شعر داشتم، تا آمده ام بخوانم از رو بخوانم، آمده ام بگویم “بسم الله الرحمن الرحیم” …نتوانسته ام، بسم الله را نتوانستم از حفظ بخوانم، این طور قفل شده ام .

 

*چرا؟ دلیلش چه بود از نظرخودتان؟

مال غرور بوده است، همون موقع سروته کرده ام و گفتم : خدا! ما هیچی ندارم! غلط کردم، ماها همیشه باید بترسیم، چون مردم اگر به ما احترام می گذارند بخاطر پول و صدا و قیافه نیست، فقط بخاطر سیدالشهدا(ع) است که به ما احترام می گذارند، ما هم باید بخاطر امام حسین(ع) به مردم احترام بگذاریم، مردم ما با هرکسی قهر کنند، با امام حسین(ع) قهر نمی کنند، حساسیت بزرگ مردم ما سید الشهدا(ع) است، خوب است رجال سیاسی این نکته را خوب بدانند.

 

*علت موفقیت هیئت رزمندگان شمیرانات به ویژه در جذب جوانان چیست؟

از حدود ۴ سال پیش در ماه رمضان، جلسات هیئت رزمندگان شمیرانات تشکیل شده و الحمدالله تا حالا نیز ادامه داشته است. به جهت تلاقی نکردن با جلسات دیگر، معمولادر شب هر مناسبت برنامه داریم در موضوع جذب جوانان هم، لطف و کرامات اهل بیت(ع) بوده است. فکر می کنم مهم ترین دلایلی که باعث موفقیت هیئت رزمندگان شمیرانات شده، توجه خاص حضرت صدیقه کبری(س) به جلسات، همجواری با مرقد مطهر حضرت امامزاده علی اکبر(ع) و امامزاده اسماعیل(ع)، حضور روحانی ۵۳۰ شهید و جانبازان دوران دفاع مقدس و حضور خانواده های معزز شهدا، ایثارگران و جانبازان باشد. البته عامل مهم دیگری که باید بگویم فعالیت خالصانه عوامل جلسه حالا در هر پستی که هستند از آبدارچی گرفته تا هر سمت دیگر، همه و همه با نیت الهی فعالیت می کنند و این خود از برکات اهل بیت(ع) است.

 

*چرا نام سایت خود را «فطرس» گذاشته اید؟

فطرس فرشته ای بود که بال هایش بر اثر قهر خداوند متعال سوخته شده بود و در روز ولادت حضرت سیدالشهدا(ع) به همراه خیل کثیری از مل ائک به زمین آمد و خود را به قنداقه حضرت ابی عبدالله متبرک کرد و خداوند به احترام ارباب، بال های فطرس را به او عطا فرمود. فطرس در آسمان ها به پرواز درآمد و گفت: «کیست مثل من که آزاد شده حسینم؟» و از آن روز فطرس عهد کرد که سلام عاشقان حضرت ابی عبدالله(ع) را به مولا برساند و چون کار فطرس ابلاغ سلام است کار سایت فطرس نیز ابلاغ معارف اهل بیت(ع) است، انشاءالله.

 

*بهترین صله ای که تاحالا گرفته اید ؟

-بهترین صله را از حرم امام رضا(ع) گرفتم، پارسال مقداری از پولهای ضریح را به عنوان صله به من دادند، هر کدام از این اسکناس ها یک داستانی دارد، روی بعضی هاشون حاجت نوشته بودند، مثلا روی یک دوهزارتومنی نوشته بود: یا امام رضا! من بچه دار نمی شوم، شوهرم می خواهد مرا طلاق بدهد، یک اسکناس دیگر نوشته بود: امام رضا جون! من بچه دار شدم با دعای شما، یک اسکناس دیگر دارم که رویش نوشته بودند : یک خطایی کرده ام، یک کاری کن آبرویم نرود! این چند اسکناس خیلی برایم ارزش دارد و هروقت دلم بگیرد، نگاهشان می کنم.

 

*اولین باری که خدمت رهبر معظم انقلاب خواندید چه سالی بود؟

سال ۷۸ که خاطره خوبی از آن مجلس در ذهنم نقش بسته است.

 

*شما در جلسات بر روی ازدواج جوانان خیلی تاکید دارید. آن هم با این مشکلات مالی، فکر می کنید جوانی تن به ازدواج بدهد؟

درمورد مسائل مالی جای نگرانی نیست. چرا که خودم الان با داشتن دو فرزند، مستاجرم و منزل پدری ام هم از ۶۰ متر بیشتر نیست. ولی به حول و قوه الهی دو فرزند دارم و شکر خدا را بجا می آورم. اگر نیت ها الهی باشد، همه مسائل حل می شود و هیچ جای نگرانی نیست.

 

*تا امروز از حضرت آقا تذکر گرفته اید؟

ایشان در مواردی به من تذکر دادند؛ حضرت آقا آن قدر مهربان اند که هر وقت به مشکل می خورم از خودشان سوال می کنم. مقام معظم رهبری برای ما از پدر مهربان ترند.

 

*حتما از مقام معظم رهبری خاطره ای هم دارید...

حضرت آقا به دلیل احترام زیادی که برای خانواده قائل هستند، هر وقت که من را می بینند، بچه هایم را به اسم، احوال پرسی می کنند. یک بار چند سال پیش، برای مادرم که از بیماری آسم رنج می برند، به ایشان التماس دعا گفتما ما ایشان پس از سال ها، همچنان که من را می بینند، از ایشان و از اعضای خانواده ام احوال پرسی می کنند. این از خصوصیت های بارزی است که من در دیگر بزرگان کمتر دیده ام. یک بار که به حضور رهبر معظم انقلاب رسیدم به من فرمودند شما هیچ کاری به میزان جمعیت نداشته باشید، یعنی برسااس خوشامد افراد و اقبال نکردن آنان از آنچه باید بگویید، صرف نظر نکنید. ایشان فرمودند باید همیشه به تکلیف الهی خود عمل کنیم، بدون اینکه خوشامد یا ناراحتی افراد در انجام تکلیف اثری داشته باشد.

 

*سخن خاصی که شما هیچ وقت از یاد نبردید در ذهنتان هست که برای ما هم بگویید؟

من به جهتی که برادر و پدرم شهید شده اند یک بار که خدمت ایشان رسیده بودم. به من فرمودند «از جناب برادر و پدرتان لحظه به لحظه به شما توجه می شود.»

 

* و حرف آخر؟

ممکن است بعضی ها از حرفهای من ناراحت شده باشند، البته من از کسی اسمی نبردم، انصافا فکر کنند، اگر حرف بدی زدم، عذرخواهی می کنم ولی اگر حرفم درست بود، کمی فکر کنند،  چیزی که می خواهم برای حرف آخر بگویم این است که دعا برای فرج امام زمان(عج) را فراموش نکنیم، دعای واقعی و از ته دل،اگر امام زمان(عج) بیایند همه راحت می شویم، همه زندگی می کنیم، همه مشکلات حل می شود، حیات طیبه، هرجا که حال خوبی پیدا می کنیم، باید برای امام (عج) دعا کنیم، امام زمان (عج) از ما فراری نیست، این ما هستیم که آمادگی ظهور را نداریم، خانه هایمان، دل هایمان، حتی موبایل هایمان آماده ظهور نیست، اگر امام زمان(عج) بیایند چه برنامه ای در شان ایشان از تلویزیون می تواند پخش شود؟ بعضی وقتها یادمان می رود کسی در دنیا است که ما به یمن او روزی می خوریم و زندگی می کنیم و دعایمان می کند و او تنها و غریب است، نعمت بزرگی که امروز داریم وجود مقام معظم رهبری است، شما حرفهای ایشان را ببینید، یک حرفش دعوت به خود نیست، همه اش دعوت به خداست، دعوت مسئولین به خدمتگزاری به مردم بوده است، انشاءالله به آبروی امیرالمومنین(ع) سال جدید، سال خوب و کم حادثه ای باشد و انقلاب مان به منزل جدیدی برسد. هر کس باید موجب زینت بزرگتر خود باشد به طور مثال بچه‌ها باید زینت پدر و مادر خود باشند و شاگرد زینت استاد. شیعه باید زینت امامان معصوم (ع) خود باشد و ما نیز در هیات رزمندگان به همین ترتیب. توقع ما از همه به ویژه جوانان، خواهران و برادران محترم این است. که الحمدلله نیز به اینگونه است و تأکید ما نیز بر همین است.

منابع : خيمه دلسوختگان - نسيم حرم  و ...