شعرولادت حضرت علي(ع) {اي ابتداي نقطه پايان آسمان} - حوتي
اي ابتدات نقطه پايان آسمان
وي انتهات مثل خداوند، لامكان
ممسوس ذات حضرت الله اكبري
با اين حساب ، فهم كمالت نمي توان
گفتم : " چگونه مدح تو خوانم " ؟ ندا رسيد
" درسجده آي و سوره توحيد را بخوان "
ماصنع دستهاي شما بوده ايم ؛ پس
اينگونه مي شود كه تو باشي خدايمان
دركعبه پا نهادي و كعبه شكاف خورد
يعني كه جاي توست دل دلشكستگان
كعبه سپيد رو شدو زلفش سياه شد
هم خود به سجده آمدو هم سجده گاه شد
(مهرت به كائنات برابر نمي شود)
حب تو آينه است ـ مكدر نمي شود
مريم ـ بنفشه ـ ياس ـ اقاقي . . . خود بهشت
بي لطف دستهات ـ معطر نمي شود
گرصد هزار شير نر بيشه هاي جنگ
هرگز يكي شبيه به حيدر نمي شود
حتي محمدي كه خودش فخرعالم
تامرتضي نداشت ، پيمبر نمي شود
با ما كسي كه سفره اش از مرتضي جداست
سوگند مي خورم كه برادرنمي شود
اين سفره بوي عطر گل ياس مي كند
با گندمي كه فاطمه دستاس مي كند
رمز حيات ، قبضه شمشير مرتضاست
هفت آسمانيان ، همه تسخير مرتضاست
قرآن ؛ زلال آينه ، تصوير ناب ؛ اوست
هر آيه آيه ؛ آينه ،تفسير مرتضاست
جنات عدن، روضه رضوان، بهشت قرب
درسايه سار شاخه انجير مرتضاست
اينكه خدا به ديده مردم يزرگ شد
تأثير جاودانه تكبير مرتضاست
صبرش شبيه ضربه خندق ستودني ست
آري ؛ بقاء شيعه به تدبير مرتضاست
سلطان عشق..! حضرت والا مقام ها..!
تسيلم تو ، شكوه تمام سلام ها
اي ميوه رسيده باغ خدا علي
آب و غذاي سفره اهل ولا علي
بدر و حنين و خيبر و خندق كه جاي خود
تنزيل آيه هاي علق در حــرا ... علي
سـّر عظيم ليله الاسراء ؛ عروج بود
من نفـْس ظاهري محمد الي. . .علي
تفسير ناب سوره توحيد ؛ مي شود. . .
. . . تلخيص در عبارت يك جمله "يـاعلـي"
با نوح و با كليم و مسيحا و با كليـم
هرجا تو ديده مي شوي در هر كجا علي
تو دركمال مطلق و انسان كاملي
درمشكلات سخت ؛ تو حل المسائلي
چيزي شبيه رايحه اي مي وزيد و رفت
شبها به شانه ؛ نان و رطب مي كشيد و رفت
افسوس قدر و منزلتش را نداشتند
تا درجوار كوثر خود آرميد و رفت
زهرا همان علي و علي نيز فاطمه است
شكر خدا فراق به پايان رسيد و رفت ...
مردي كه شاهد صدمات مدينه بود
يك روز مرد ... و در سحري شد شهيد رفت
گرچه كنار بسترش از مردها پر است
اما؛ دريغ محسن خود را نديد و ... رفت
غير از علي به عام امكان مدار نيست
خلقت بدون اسم علي استوار نيست
یاسر حوتی