امام جواد(ع)-ولادت

 

چشمم به چشم یار فتاد و جـــوان شدم

ققنوس عشق قـلـه هفت آسمان شدم

هر کس در این دیار به جائی رسیده است

از نعمـت شـــریف گــدائی رسیده است

از بس که جــود می کنی و ذره پـروری

اثبات شد، ز مـادرمــان مهـــربان تـری

از هر دری ز خانه ات از جـــود پر شدم

پس، می روم دوباره زنم باب دیگری

هستی گرفته رنگ و لعابی ز لعــل تو

تصـویـــر اشک توســت زلالـی رودها

با نبض پلک هات، هم آهنگ می شود

آواز بلبــــــــلان به فـــــراز  و  فــــرودها

 وقتی نسیـــم می وزد از زلف دلبریت

سرمست می شوند ز عطر تو عودها

حرفی بزن کلام تو از شهد خوش تر است

ما تشنه ایم، تشنــۀ گفـت و شنــودهـا

×××

چشـمی مسیر راه تماشــا گرفته است

قنداقه ای قـــرار رضـــا  را گرفته است

پنجــاه ســالِ منـتـظـر و ...  اضطــراب را

وقتــش رسیـــده پس بزند این نقــاب را

هر کس در این طریق به جائی رسیده است

آری؛ قسم به یُمن گـــدائـی رســیده است

ای دست جود و لطف و عطای خدا جواد..!

دست مــــــــرا بگیـــــــر رضـای خــدا جواد

افتاده کـــارم از کــــرم دوست با جـواد

ختم بخیر می شوم از (ختم یا جواد)


ياسرلاحوتي