حضرت رباب و حضرت علي اصغر (ع)
بِأیِّ ذَنبٍ قُتِلَت

رباب می‌دهد ندا بای ذنب قتلت

حسین می‌زند صدا بای ذنب قتلت

خضاب ماه پاره را کشتن شیرخواره را

با گلوی تشنه چرا بای ذنب قتلت

تیر به حنجر آمده یا دم خنجر آمده

سر شده از بدن جدا بای ذنب قتلت

طفل رضیع کشته شد ز خون او نوشته شد

به صورت خون خدا بای ذنب قتلت

حنجره‌ای که سوخته گشته به تیر دوخته

زخم گلو دهد ندا بای ذنب قتلت

ریخت به سینه آذرم که صید کوچک حرم

با لب تشنه شد فدا بای ذنب قتلت

تیر سه‌شعبه بر گلو بست ره نفس بر او

نشد بگوید ابتا بای ذنب قتلت

تیر ز حنجر پدر رسید بر دل پدر

حق حسین شد ادا بای ذنب قتلت

فاطمه در صف جزا اشک‌فشان دهد ندا

خدا خدا خدا بای ذنب قتلت

قسم به خون حنجرش ز قاتل ستمگرش

تو هم بپرس «میثما» بای ذنب قتلت

غلامرضاسازگار