حضرت قاسم بن الحسن (ع)

ای گل سرخ بوستان خلیل

در منای حسین اسماعیل

ای حسن را فروغ دیده سلام

باغ یاس به خون کشیده سلام

قمر محفل چهار امام

برده از کف دل چهار امام

تازه داماد حجلۀ ایثار

یاس از خون چهره گشته نگار

گرد ره مشک طرۀ مویت

گل سرخ خدا شده رویت

بدنت مثل حلقه‌های زره

زخم‌هایت به تیر خورده گره

خلعتت خاک دامن صحرا

عود تو سوز سینۀ زهرا

زخم‌ها گل، گلاب، خونِ دوعین

تخت دامادی تو قلب حسین

لالۀ سینه، خنجر فولاد 

شانۀ زلف، پنجۀ جلاد

خون رخساره، گشته بود حنا

ذکر بزم زفاف، واحسنا

مرغ شب کشتۀ نماز شبت

مرگ، شیرین‌تر از عسل به لبت

زرهت پیرهن، بدن سپرت

سنگ می‌ریخت جای گل به سرت

پای تا سر شده تمام حسن

برده دائم دل از امام حسن

پدرو مادرم به قربانت

از چه کردند سنگ بارانت

زخم شمشیر و نیزه‌ات به بدن

بیشتر شد ز حلقۀ جوشن 

از سر زین به خاک افتادی 

پیش چشم حسین جان دادی

میزدی از هجوم زخم عدو 

دست و پا روی دست‌های عمو

پر به سوی جنان زدی که تو را 

پاگشا کرد مادرت زهرا

زخم تو آیه‌های سورۀ نور

آیه‌ها مانده زیر سم ستور

خار بر گل رود فرو سخت است

داغ تو بر دل عمو سخت است

تا قیامت جهان پریشانت

چشم «میثم» همیشه گریانت

غلامرضاسازگار