زمینه طفلان حضرت زینب - محمدتقی مومنی
طفلان حضرت زینب (س)
زمینه
اومده پیش داداش ، بارون اشک چشاش
دل بریده دیگه از ، زندگی بچه هاش
قصه ی مدینه و ، قصه ی عهد و وفاش
دل هر عاشقی رو ، می کشه درد و دلاش
تورا به جان مادرت ، آن مادر غم پرورت ، نظر نما به خواهرت ، حسین
دلم میخواد فدات بشن ، شریک غصه هات بشن ، شهید کربلات بشن ، حسین
وای به کنج غم اسیرن ، دلم میخواد بمیرن ، اسیریمو نبینن
وای رومو زمین نذاری ، اشکامو در نیاری ، اونا دارن میبینن
وای حسین سالار زینب
******
دم دروازه ی شام ، روی نی دیدمشون
از راه دور یا اخا ، هی می بوسیدمشون
آخه تو کرببلا ، بخاطر تو داداش ، تا خجالت نکشی ، خوب نبوسیدمشون
چقد دلم هواییته پایان این جداییته ازغم میمیره خواهرت حسین
لائی لائی و ترانه هام نه از برای بچه هام فقط برای اصغرت حسین
وای سرو رو که میبینم یه گوشه ای میشینم براش بارون میبارم
وای رباب دلش غمینه میگه بریم مدینه اطاق شیره خوارم