زمزمه حضرت عبداله(ع) بن الحسن(ع)

 سبک 7


من و این جان بر لب – من این تاب واین تب

کشیدم دست خود را – ز دست عمه زینب
رسیدم بین میدان
عموجانم عموجان
/./././
تو ای در بحر اندوه – مرا یار و مرا نوح
چرا با تیر و نیزه – شدی اینگونه مجروح
من و این چشم گریان
عموجانم عموجان
/./././
رسیدم در کنارت مگر یار تو باشم
به دست کوچک خود – علمدار تو باشم
مرا ای دین و ایمان
عموجانم عموجان
/./././
اگر ای یار عالم – نمانده بر تو یک دوست
به یاری تو دستم – جدا گردیده تا پوست
فدایت ملک امکان
عموجانم عموجان
/./././
سراغ خواهرت را - اگر از من بگیری
شده آماده زینب – دگر بهر اسیری
رسیده روز هجران
عموجانم عموجان


مجيد احدزاده


دریافت سبک